۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

راه پیروزی جنبش


Freitag, 26. März 2010

نُسخه فارسی

خودرهاگران

چیکده:


سال 1389 را میتوانند عامل هایِ گوناگونی به یک سال ِسرنوشت ساز برای ماندگاری یا سرنگونی حکومت اسلامی واگردانند. این عامل ها دربرگیرنده-یِ شماری از پراسنجه یا پارامترهایی هَستند که برخی از آنها در فرادست ما هَستند و ما میتوانیم بر روی آنها تأثیر داشته باشیم، و برخی نیز در دوردست ما هَستند. در میان پراسنجه هایی که بیرون از گُستره-یِ تأثیر پذیری ما هَستند، پراسنجه-ی کارنامه-یِ هسته ایِ حکومت اسلامی است که در دست کشورهایِ باختر است و وضعیت ناگوار اقتصادی آن. در میان پراسنجه هایی که به خواست و اراده-یِ ما بستگی دارند، میشود از کوشش هایی نام برد که هر شهروندِ ایرانی که خواهان ادمه-یِ این وضعیت ناگوار نیست، میتواند برای دگرگونی این وضع انجام دهد. راه پیروزی جنبش در انجام کارهایِ هدفمندی است که باید در راستا و در چهارچوبِ یک راهبُرد یا استراتژی روشن انجام گیرند، کارهایی که برآیندِ آنها به ناتوانی حکومت اسلامی ولی همزمان به نیرومندتر کردن اردوگاه آزادیخواهان بفرجامند

http://www.youtube.com/watch?v=P2nrsEGEhQY

سرآغاز:

در این گفتاورد میپردازم به بررسی جُنبش سبزها که از 23 خُرداد 1388 آغاز شد و در 25 خرداد دستکم چندین میلیون تن از شهروندان تهرانی را به خیابان ها سرازیر کرد. ولی رویدادهایِ پس از آن بیانگر این هَستند که به دلیل نبود یک رهبریِ شایسته، جُنبش نتوانست با بهرهمندی از آن نیروهایِ بیکران و میلیونی، در ماه هایِ سپس تر، کار رژیم جمهوری اسلامی را یک سره کند.
همکنون پرسشی که پیشکشیده میشود این است که چه رویداهایی در سال 1389 پیش خواهند آمد؟ چه کارهایی باید انجام دهیم، تا بتوانیم سال پیش ِروی را یک سال سرنوشت ساز کُنیم. سرنوشت ساز بودن یا نبودن سال ِدر پیش روی، بستگی به شُماری از پَراسُنجه ها یا پارامترهایی دارد که برخی از آنها در فرادست ما هَستند، و برخی از آنها در دور دست ما میباشند، ولی گردایه و مجموعه-یِ آنها میتوانند آینده-یِ جنبشی را که از خرداد 1388 آغاز شد روشن کُنند. در این پیوند چندین پَراسَنجه پیشکشیده شده اند که من تلاش میکنم در این گفتاورد به چکیده ای از آنها اشاره کُنم.
نخست میپردازم به پَراسنجه هایی که در فرادستِ ما نیستند، یا کمتر میتوانند زیر تآثیر خواست و اراده-یِ فردی یا گروهی ما باشند. نُخستین پَراسنجه وضعیت ناگواری است که مُراوده های جهانی جمهوری اسلامی بر سر پرونده هسته ای برپا ساخته اند. همانگونه که میدانید با رویکرد [توجه] به اینکه جمهوری اسلامی این آهنگ را دارد تا از برنامه-یِ تولید انرژی هسته ای، به سودِ تولید جنگ ابزار هسته ای بهرهمند شود، این تنگنا میانِ حکومتِ اسلامی و جهانِ آزاد به این زودی فروکش نخواهد کرد. زیرا جهان در برابر این پرسش ایستاده است: آیا جهان میخواهد پذیرای جمهوری اسلامی باشد که آراسته به جنگ ابزار اتمی است، یا نه؟ اگر پاسخ «آری» باشد این تنگنا سخت تر از این نخواهد شد، ولی اگر پاسخ «نه» باشد این تنگنا نه تنها میتواند سخت تر شود، بلکه میتواند به یک فاجعه فراروید، به سُخن دیگر تازش رَزمی به ایران. بنابراین یکی از پَراسنجه هایِ مهمی که بر رویِ سرنوشت جنبش سایه انداخته است، پرونده-یِ هَسته ایِ جمهوری اسلامی است که در دستِ کشور هایِ باختر میباشد؛ بویژه اینکه گرایش اسرائیل و آمریکا به این موضوع چگونه دگرش خواهد یافت.
پراسنجه-یِ دوم که بگونه-یِ کلان تأثیر گُذار است، وضعیتِ اقتصادی جامعه میباشد که پیرو وضعیتِ اقتصادی جهانی نیز هست؛ بگفته-یِ برخی از کارشناسان، جمهوری اسلامی در سال 1389 با بدترین سال اقتصادیِ خودش در درازایِ 31 سال گذشته روبرو خواهد شد. بنابر این اگر ما بخواهیم پراسنجه-یِ وضعیتِ اقتصادیِ جامعه را یکی از انگیزه هایی بشناسانیم که به ناخُرسندی و خشم مردم دامن میزند، باید اعتراف کنیم که از روزنِ وضعیتِ ناگوار اقتصادی، سال 1389 به نسبت هَمِگیِ 31 سال گذشته، یعنی از پیروزی انقلاب گرفته تا به این سوی، بهترین سال برای دامن زدن به یک جنبش اجتمایی خواهد بود. بنابراین، این پَراسَنجه نیز در ورای خواست من و شما بدین گونه تأثیر گذار است. در آینده روشن خواهم کرد که این پراسنجه را هم میشود به گونه ای، کُنش پذیر کرد که بهتر به سود ما کار کند. پَراسَنجه-یِ سوم وضعیت همگانی خاورمیانه است که پیرو برخی عامل ها همانند آشتی فلسطینی ها با اسرائیل است که همکنون به رسایی در بُن بستِ به سر میبرد. و همچنین وضعیت ناروشن و آینده نیروهایِ آمریکا در افعانستان و عراق است که میتواند همراه با وضعیت ناپایدار در پاکستان و احتمال بروز برخی از گرفتاری ها در منطقه-یِ شاخآب پارس [خلیج فارس]، سبب دخالتِ برخی پراسنجه هایِ جهانی در سرنوشت ایران شوند؛ با رویکرد [توجه] به اینکه میدانیم که چناچه تحریم ها آغاز شوند، برای سپاه پاسداران محدودیت هایِ بازرگانی فراوانی در شاخآبِ پارس به همراه خواهد داشت، دور از پیش بینی نخواهد بود که سپاه پاسداران دست به ماجرا جویی بزند و این ماجراجویی بتواند با اندکی پیچیده تر شدن به یک برخورد رَزمی فرسخت با جمهوری اسلامی بفرجامد.
ولی یک سری از عامل ها هستند که در فرادستِ ما میباشند، که میتوانیم آنها را همانندِ خویشکاری و وظیفه درنگریم که یک فرد و یا یک شهروندِ ایرانی آن را میپذیرد؛ این خویشکاری ها، کوشش هایی هستند که یک فرد میتواند نُخست در درون کشور و سپس درجایگاهِ یک نیروی پشتیبانی، در برونمرز انجام دهد. این کُنشگری ها سپس میتوانند گروهی انجام گیرند، به سُخن دیگر نُخست کارتاری ها و کُنشگری هایِ فردی و سپس کُنشگری هایِ گروهی. کارتاری ها و فعالیت های فردی به این گونه هستند که هرکدام از ما باید یک دستگاهِ واکاوی و تجزیه و تحلیل از شرایط داشته باشیم. و بدانیم که ما در این شرایط، نخست به نام یک آدم و سپس به نام یک ایرانی و در گامه-یِ سوم به نام یک شهروند، چگونه میخواهیم کار کنیم؟ در جایگاه یک آدم و به نام یک ایرانی هر کس میبایست آینده-یِ کشورش و آینده-یِ نسل هایِ کشورش را درنگرد. و سوم اینکه من به نام یک شهروند چه حق و حقوقی دارم؟ آیا باید که در جایی زندگی کنم که دارند 24 ساعته پارازیت هایِ سرطان زا بر روی سرم میریزند و صدها نمونه-یِ دیگر از پایمال شدن حقوق من که یک پهرست بلند بالایی دارد؟ این پرسش هایی است که هر فرد باید از خودش بکُند: آیا او میخواهد که در روند دگرگونی در این همبودگاه نقشی داشته باشد یا نه؟. اگر پاسخ «آری» است، پس او باید نُخست یک تنه کوشش هایش را بیآغازد و سپس در جاهایی که ممکن است در گروه و جمع کارکند. به سُخن دیگر هرکاری که ممکن است انجام دهد. هدفِ کوشش ها نُخست باید انجام همه-یِ کارهایی باشند که جمهوری اسلامی را سُست و ناتوان میکنند، برایِ آن گرفتاری و دردسر دُرست میکُنند و آمادگی آن را برای فروپاشی و سرنگونی بالا میبرند.
پس در سال 1389 خویشکاری و وظیفه ای که ما در برابر خود داریم، نخست با خود در تنهایی اندیشیدن برای پاسُخ گفتن به این پُرسش است، که آیا باید این پَستی، خواری و نگونساری، ستم، غارتِ کشور و این بی ارجی و بی آزَرمِش بُزرگی را که به حقوق شهروندی ما میشود، برتابیم که دارند از سویِ خامنه ای و احمدی نژاد و یک مشت پاسدار جنایتکار و آخوند دزد و شهوت ران به ما پذیرانده میشوند، یا نه؟ کسانیکه این خواری را میپذیرند در سال 1389 نیز هیچ گرفتاری نخواهند داشت! ولی هر ایرانی که با دادرس کردن وجدان خودش این وضعیت را بررسی میکند، با آشفتگی روبرو میشود. ایرانیانی که با وجدان خودشان زندگی میکنند، باید به درک، اندریافت و خرد خودشان پاسخ دهند، و برای پاسداشت از حقوق آدم بودن خودشان کاری کنند. کسی نمیتواند به شما فرمان دهد که چه بکنید و چه نکنید. اگر هم کسانی هستند که میگویند اینکار را یا آن کار را بکنید، اینها راهکارهایی هَستند که پیشنهاد میشوند؛ ولی آن کس که آهنگ به انجام کاری میکند، خودِ شما هستید، که آیا شما میخواهید که به اندازه-یِ توانایی تان در این روندِ دگرگونی شرکت کنید، یا نه؟ اگر پاسخ «آری» است، پس راه برای انجام هزاران کار باز است که سبب سستی و ناتوانی رژیم جمهوری اسلامی میشوند. چونکه فرآیندِ سرنگونی ِحکومت اسلامی و دگرگونی بسیار ساده است. رژیم خودکامه-یِ اسلامی باید ناتوان شود؛ و همزمان آزادیخواهان و اُردوگاهی که رو در رویِ رژیم ایستاده است، باید که نیرومند شوند. به همین سادگی. میشود نشست و با پُرگویی ساعت ها از پیچیدگی مبارزه سُخن گفت، و کاری هم از پیش نبرد؛ ولی راه پیروزی جنبش در ناتوان کردن رژیم جمهوری اسلامی و همزمان نیرومند کردن اُردوگاهِ آزادیخواهان است، که باید در راستا و چهار چوب یک راهبُرد یا استراتژی روشن انجام گیرد. این راهبُرد، در رویارویی فرجامین با حکومت اسلامی، به پایین کشیدن این دزدها، پاسدارها و آخوندهایِ جنایتکار و بازاری ها از اریکه قدرت، می سرانجامد و با برگُزاری یک گُزیدمان آزاد قدرت را به نمایندگان راستین مردم میسپارد، تا در یک ایران آباد و آزاد زندگی کنند.
پُرسمانِ سرنگونی حکومت اسلامی به همین سادگی هست و خیلی هم پیچیده نیست. تنها وابسته به دیدگاه و آهنگِ شما است که کاری را که شما انجام میدهید در چهارچوب یک راهبُرد و استراتژی روشن باشد، آنهم با این هدف که به سُستی و ناتوانی حکومت اسلامی و همزمان به نیرومند کردن آزادیخواهان بفرجامد.

http://www.youtube.com/watch?v=P2nrsEGEhQY

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر