برگرفته از تارنگار «اشو زرتشت»
به خشنودي اهورامزدا
اشو زرتشت پيامبر بزرگ آريائي، يكي از فرزانگان (فیلسوف های) بی همتایِ جهان است. درباره-یِ دوران زندگي وي آگاهي درستي در دست نيست، ولی بر پایه-یِ پژوهشها و برسیهایِ انجام شده از سویِ دانشمندان، زمانِ زندگي وي را از 1500 تا 3000 سال پيش از ميلاد اَنگارده اند. (اگر امسال را 1389 خورشیدی در نگر بگیریم موشکافانه 3748 سال پیش).
آموزش ها، فرزان (فلسفه) و جهان بيني اشو زرتشت از همان دوره هاي كهن، دانشمندان و فرزانگانِ بزرگ جهان را بخود کشیده و شیفه-یِ خود کرد. انديشمندانِ جهانِ باستان چون فيثاغورس، ارسطو، افلاطون و... با سرفرازی و نازش از زرتشت و فرزانِ وي ياد كرده اند. در «حكمت اشراق» [1] مَهَست (اهميت)، ورسنگی (اعتبار) و ديدگاههاي وي زمينه ساز بسياري از دگرگونی ها در فرزان و جهانبینی دانشمندان شد. فرزانِ ژرفِ اشو زرتشت، اندیشه هایِ دانشمندان را از افلاطون گرفته تا هگل و از جنبه هایِ گوناگون هَناییده است (زیر تأثیر گرفته است)، و سرشار خود كرده است؛ نيچه نسک «مرد برتر» را در هستی اين بزرگ مرد تاريخ يافته و شناسانده است.
اشو زرتشت نخستين پيامبری بود كه در آن دوران كهن خداي راستین را شناخت و يكتاپرستي را پیشکشید. در فرزان، اشو زرتشت برآن بود كه دو گوهر همزاد در آغاز، در جهانِ اَنگاشت (تصور) پيدايي يافتند كه یكي نيكي و آن ديگري بدي ست . بُنیادِ جنبش و زندگي از برخورد اين دو گوهر مي باشد و اين هدف هيچ پیوستگی با زاد (ذات) خداوند ندارد، در نهادِ آدمي هم گرایش به نیکوکاری است هست و هم بدکاری .
پروردگار، آدمي را آزاد و با آزادکامی (اختيار) و اراده-یِ رسا (كامل) آفريده است. فردِ خردمند بايد از ميان نيك و بد، نيك را بر گزيند نه بد را و پيرو راه سپنتا مينو باشد نه انگر مينو .
زرتشت در برابر ژاژپنداری (خرافات) و سَمرادهایِ (موهومات) دوره-یِ خود برخاست. کُرپانی (قرباني)، پيشكش، نذر ها و پرداخت باج و خراج به كاهنان و پذیرفتن زور و بيداد از سوي فرمانروايانِ خودكامه و پارسایی (زهد) و رنج کشیدن (رياضت) را ناپسند شمرده و از كردار اهريمني شناساند، در برابر، اشو زرتشت كار وكوشش و زندگي خوب، بی گزند، خوش و شِیدانی (نعمتی) را که از راه درست به دست آمده است، سُتود. اشور زرتشت نیایش خداوند را را تنها پیشکاری به مردم و پيروي از سه بُنپایه-یِ : انديشه، گفتار و كردار نيك شناساند. بسياري از پَشکان (طبقات) و گروههاي هَنجُمَنی (اجتماعي) آن روز كه سود خود را در پَژمَرگ (خطر) ديدند در برابر اشو زرتشت برخاستند، ولی زرتشت با ایستادگی بُردبارانه، پایورزی كرد و در گُسترش پیام خويش كامياب گشت.
سروده هاي زرتشت كه در ميان تمام یادگارهایِ ديني جهان شناخته شده ميباشند، گاته ها نامیده میشوند. گات سرودي است كه با سداي خوش و آهنگين خوانده مي شود و 17 بخش مي باشد. ساير بخشهاي اوستا به اشو زرتشت پیوندی نداشته و سپس تر به اين انديشمند بزرگ و پيامبر كهن نسبت داده شده است؛ ناسانی در سبك و چم ها (معني ها)، اين نهاده (مورد) را به رسایی (كاملاً) روشن مي كند.
یاداشت:
[1] چکیده ای از حکمت اشراق:
سهروردی در ضمن تحصیل چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور به وجود آمده و انوار به یکدیگر میتابد و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.
نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هر چه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور میباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است.
او معتقد بود که نور یکی بر دیگری میتابد و لذا جهان جز اشراق نمیباشد. بعضی از نورها ضعیف اند وبعضی رقیق و برخی تراکم دارد . همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان که از موجودات جهان است از نور میباشد و به دیگران میتابد همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.
سهروردی میگفت که حکمت بر دو نوع است: حکمت لدنی و حکمت العتیقه. حکمت العتیقه یعنی حکمت قدیم همواره بوده و در قدیم هندیها و ایرانیها و بابلیها و مصریها و بعد از آن یونانیها برخوردار بوده اند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار میشوند. اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدا سرچشمه میگرفته و آن ادریس بوده که نام دیگر آن هرمس است.بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران و دیگری بهطرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.
يزدان پاك نگهبان ايران باد
http://www.sepandarmazd.com/home.htm
به خشنودي اهورامزدا
اشو زرتشت پيامبر بزرگ آريائي، يكي از فرزانگان (فیلسوف های) بی همتایِ جهان است. درباره-یِ دوران زندگي وي آگاهي درستي در دست نيست، ولی بر پایه-یِ پژوهشها و برسیهایِ انجام شده از سویِ دانشمندان، زمانِ زندگي وي را از 1500 تا 3000 سال پيش از ميلاد اَنگارده اند. (اگر امسال را 1389 خورشیدی در نگر بگیریم موشکافانه 3748 سال پیش).
آموزش ها، فرزان (فلسفه) و جهان بيني اشو زرتشت از همان دوره هاي كهن، دانشمندان و فرزانگانِ بزرگ جهان را بخود کشیده و شیفه-یِ خود کرد. انديشمندانِ جهانِ باستان چون فيثاغورس، ارسطو، افلاطون و... با سرفرازی و نازش از زرتشت و فرزانِ وي ياد كرده اند. در «حكمت اشراق» [1] مَهَست (اهميت)، ورسنگی (اعتبار) و ديدگاههاي وي زمينه ساز بسياري از دگرگونی ها در فرزان و جهانبینی دانشمندان شد. فرزانِ ژرفِ اشو زرتشت، اندیشه هایِ دانشمندان را از افلاطون گرفته تا هگل و از جنبه هایِ گوناگون هَناییده است (زیر تأثیر گرفته است)، و سرشار خود كرده است؛ نيچه نسک «مرد برتر» را در هستی اين بزرگ مرد تاريخ يافته و شناسانده است.
اشو زرتشت نخستين پيامبری بود كه در آن دوران كهن خداي راستین را شناخت و يكتاپرستي را پیشکشید. در فرزان، اشو زرتشت برآن بود كه دو گوهر همزاد در آغاز، در جهانِ اَنگاشت (تصور) پيدايي يافتند كه یكي نيكي و آن ديگري بدي ست . بُنیادِ جنبش و زندگي از برخورد اين دو گوهر مي باشد و اين هدف هيچ پیوستگی با زاد (ذات) خداوند ندارد، در نهادِ آدمي هم گرایش به نیکوکاری است هست و هم بدکاری .
پروردگار، آدمي را آزاد و با آزادکامی (اختيار) و اراده-یِ رسا (كامل) آفريده است. فردِ خردمند بايد از ميان نيك و بد، نيك را بر گزيند نه بد را و پيرو راه سپنتا مينو باشد نه انگر مينو .
زرتشت در برابر ژاژپنداری (خرافات) و سَمرادهایِ (موهومات) دوره-یِ خود برخاست. کُرپانی (قرباني)، پيشكش، نذر ها و پرداخت باج و خراج به كاهنان و پذیرفتن زور و بيداد از سوي فرمانروايانِ خودكامه و پارسایی (زهد) و رنج کشیدن (رياضت) را ناپسند شمرده و از كردار اهريمني شناساند، در برابر، اشو زرتشت كار وكوشش و زندگي خوب، بی گزند، خوش و شِیدانی (نعمتی) را که از راه درست به دست آمده است، سُتود. اشور زرتشت نیایش خداوند را را تنها پیشکاری به مردم و پيروي از سه بُنپایه-یِ : انديشه، گفتار و كردار نيك شناساند. بسياري از پَشکان (طبقات) و گروههاي هَنجُمَنی (اجتماعي) آن روز كه سود خود را در پَژمَرگ (خطر) ديدند در برابر اشو زرتشت برخاستند، ولی زرتشت با ایستادگی بُردبارانه، پایورزی كرد و در گُسترش پیام خويش كامياب گشت.
سروده هاي زرتشت كه در ميان تمام یادگارهایِ ديني جهان شناخته شده ميباشند، گاته ها نامیده میشوند. گات سرودي است كه با سداي خوش و آهنگين خوانده مي شود و 17 بخش مي باشد. ساير بخشهاي اوستا به اشو زرتشت پیوندی نداشته و سپس تر به اين انديشمند بزرگ و پيامبر كهن نسبت داده شده است؛ ناسانی در سبك و چم ها (معني ها)، اين نهاده (مورد) را به رسایی (كاملاً) روشن مي كند.
یاداشت:
[1] چکیده ای از حکمت اشراق:
سهروردی در ضمن تحصیل چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور به وجود آمده و انوار به یکدیگر میتابد و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت.
نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هر چه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور میباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است.
او معتقد بود که نور یکی بر دیگری میتابد و لذا جهان جز اشراق نمیباشد. بعضی از نورها ضعیف اند وبعضی رقیق و برخی تراکم دارد . همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان که از موجودات جهان است از نور میباشد و به دیگران میتابد همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.
سهروردی میگفت که حکمت بر دو نوع است: حکمت لدنی و حکمت العتیقه. حکمت العتیقه یعنی حکمت قدیم همواره بوده و در قدیم هندیها و ایرانیها و بابلیها و مصریها و بعد از آن یونانیها برخوردار بوده اند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار میشوند. اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدا سرچشمه میگرفته و آن ادریس بوده که نام دیگر آن هرمس است.بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران و دیگری بهطرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.
يزدان پاك نگهبان ايران باد
http://www.sepandarmazd.com/home.htm
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر