۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

بررسی تنگناهای پنجگانه-یِ حکومت اسلامی، بخش چهارم: تنگنایِ پیوندهای جهانی


سه شنبه‏، 2010‏/03‏/09

تنگنایِ پیوندهایِ جهانی

نُسکِ پارسیک

خودرهاگران

چکیده:


سرمایه داری باختر با پیشتازی آمریکا در دوران سُست و ناتوانی خود به سر میبرد. در این میان کشورهایِ نو پیدایِ سرمایه دار همچون چین، روسیه و هند در یک سه گوش [مثلث] همبستگی و یک اردوگاه جداگانه خودشان را در برابر اردوگاه سرمایه داری باختر آرایش داده اند و در پیوس [انتظار] ژایش [فرصت] برای بدست آوردن جایگاه پیشین سرمایه داری باختر در جهان هَستند. این سرمایه داران نو پیدا دارای اشتهای سیری ناپذیری به سرچشمه هایِ انرژی در گرداگردِ جهان هَستند تا بتوانند در هَمالش [رقابت] با کشورهایِ سرمایه داری باختر گام بردارند. حکومتِ اسلامی که بخوبی از این رَده بندی در میان این دو اردوگاه آگاه است، با روی آوردن به پیمان نامه هایِ پاد ایرانی [ضد ایرانی] و میهن فروشانه، همه-یِ کان هایِ [معدن هایِ] زیر زمینی و سرچشمه هایِ انرژی کشور را در فرادستِ این سرمایه داران نو پیدا، گذشته است تا پایندانی [تضمینی] برای ماندگاری خودش از آنها بگیرد و با اینکار سرنوشتِ هَمالش [رقابت] جهانی میان این دو اردوگاه سرمایه داری را به سرنوشتِ خودش گره زده است. آزادیخواهان باید با گُسترده تر کردن و ژرفتر کردن جُنبش آزادیخواهانه و هَنجُمَنی [اجتمایی] خود، آن را بجای ابزاری برای کنار زدن حکومت اسلامی و برهم زدن این داد و ستدهایِ میهن فروشانه بکار بگیرند.
سرآغاز:


در پَهنِه-یِ جهانی در یک دوران بسیار ویژه ای به سر میبریم. این دوره دوره ای است که با تنگنا و آشفتگی سرمایه داری جهانی روبه رو شده است. ترازداری [اقتصادِ] جهانی سخت آسیب دیده است، سردمدارانِ ترازداری [اقتصادِ] سرمایه داریِ در باختر به چَم [یعنی] آمریکا و اتحادیه اروپا در جایگاهِ بسیار سُستی به سر میبرند. در برابر سرمایه داریِ باختر، کشورهایی ایستاده اند، که نمیخواهم بگویم که بیرون از این چرخه هَستند، ولی آنها در میانِ خودشان بگونه-یِ تَرادادی [سُنتی] در یک اُردوگاه قرار میگیرند و همچنین در هال نیرومند شدن ترازداریک [اقتصادی] هَستند. گزارشی که امروز پراکنده شده است، چنین بازگویی میکند که رُستِ [رشد] ترازداریکِ چین با چیزی نزدیک به 8 تا 10% همچنان ادامه دارد. این رُست [رشد] باورناپذیر است در هالیکه میدانیم که در کشورهایِ تُخشاکی [صنعتی] ِباختر، این رُست [رشد] میانِ 1 یا 2% و در گاهی نزدیک به زفر [صفر] است. و این نمودار نشان دهنده-یِ ناسانی [تفاوتِ] بُزرگی است. این ناسانی در کشمکش هایِ بُزرگِ جهانی ِاین دو اُردوگاه، یک سری دستآوردها و برآیندهایِ کشورمداریک [سیاسی] را نیز با خودش به همراه دارد. این دو اُردوگاه از یک سویِ دربرگیرنده-یِ نیرویِ سرمایه داری باختر است که فراگیرنده-یِ آمریکا، آمریکایِ شمالی، کانادا، اتحادیه اروپا، ژاپن و استرالیا است و میتوانیم از آنها بنام کشورهایِ جی هفت نام ببریم. و از سویی دیگر باآنکه روسیه نیز به آنها افزوده شده است، و باهم کشورهای جی هشت را بوجود آورده اند، راستی این است که روسیه نگرانِ گسترش مداری آمریکا و اتحادیه اروپا هست، و با کارکردِ آمریکا در یک منطقه-یِ سُهَنده [حساس] همانندِ خاورمیانه با چشم ناباوری نگاه میکند. به همین فرنود [دلیل] است که روسیه با آنها همراهی نمیکند، افزون بر آن تلاش میکند که برای خودش در ترازداری [اقتصادِ] جهانی جا پیدا کند؛ پس اینگونه نیست که روسیه با سیاست هایی همکاری کند که بیشتر هماهنگ و هم راستا با خواستِ سرمایه داری باختر باشد، تا سرمایه داری ای که دارد در آن سوی جهان پا میگیرد. در آن سویِ اُردوگاه، چین را داریم که از یک نهشت [وضعیت] سُهَنده [حساس] درونی برخوردار است. فراموش نکنیم که چین یک کشوری است با جمعیتی نزدیک به یک میلیارد و دویست میلیون تن، و چنانچه چین بخواهد یک رَمژَکِ [خطایِ] کوچکِ راهبُردی در رایانش هایِ [محاسبات] خودش بکند، با تَنگنایِ درونی رو در روی خواهد شد، که بُزرگی آن به اندازه-یِ آن تنگنا ها در کشورهایِ کوچک نخواهد بود. اینگونه نیست که در واکنش به یک لغزش راهبردی در چین، چند سد تن یا چند سد هزار تا یک میلیون تن واخواهی و پَتکارش کنند [اعتراض کنند]. در اینجا گُفتاورد از چند سد میلیون تن است که میتواند به رسایی نهشتِ [وضعیت] آسیایِ جنوب خاوری را برهم زند. و با نگر به نقشی که چین در جایگاهِ کارخانه-یِ زای وریک [تولیدیِ] ترازداری [اقتصادِ[ جهان پیدا کرده است، جهان به سویِ یک آشفتگی فراگیر برود. به همین فرنود [دلیل]، چین تلاش میکند که خیلی هوشکارانه [محتاطانه] در برابر آنچیزی که دارد در سراسر جهان میگذرد، برخورد کند، و بویژه در منطقه-یِ سُهَنده-یِ [حساس] خاورمیانه که بخش بُزرگی از اندوخته هایِ انرژی جهان در آنجا نهفته است. بنابراین چین نمیتواند در برابر سرنوشتِ کشورهایی همانند ایران، بادپروا [بیتفاوت] باشد که از مَهَندی [اهمیت] فراوانی برای این کشور برخوردار هست؛ با نگر به سرچشمه هایِ انرژی این کشور برایِ ترازداری [اقتصادِ] کشوری همانندِ چین که باید 24 تسو [ساعت] در روز، نیازهای جهان را فراهم بیاورد، تا اینکه بتواند یک جمعیتِ یک میلیاردی را سرگرم کار سازد. و از سویی دیگر مَهَندی [اهمیت] جایگاه رَزمی منطقه ای است که کشور ایران در آن جای دارد، زیرا چین میداند که نباید این پروانه را به آمریکا و اتحادیه اروپا بدهد که آنها بتوانند با یک پیکر بندی رَزمی، این کشور را هدف پیرامونگیری [محاصره] رَزمی خودشان بکنند. برای همین ما باید زمانی که در باره-یِ آینده-یِ کشورمان گفتگو میکنیم، هوشیار باشیم، و این پراسنجه ها [شاخص ها، پارامترها] را درنگریم. این نیروهایِ نوپیدایِ سرمایه دار آگاه هَستند که ترازداری [اقتصاد] باختر و سرمایه داری جهانی در بخش باختر، ناتوان شده است و بختی پیش آمده است تا شاید آنها جایگاه نُخست را در پهنه-یِ هَمالش هایِ [رقابت هایِ] جهانی بدست آورند. در این میان کشور ما به فرنودِ [به دلیل] بزرگی و مَهَندی ای [اهمیتی] که دارد، در این ترازش [معادله] جهانی جای میگیرد و سرنوشت ما نیمتواند رَهیده [فارغ] و در ورایِ گُشایش این ترازش [معادله] جهانی باشد. اکنون این به چه آرش [معنی] است؟ به این آرش [معنی] است که سه گوشی [مثلثی] که در این سوی جهان ساخته شده است، بگونه-یِ کم و بیش رستادی [رسمی] یا نانوشته، ولی آشکار، سه گوش چین، روسیه و هندوستان است که باخودش همبستگان فرسخت و بزرگی در آمریکای لاتین دارد، همانند برزیل و ونزولا. این کشورها هوشیار هَستند که اگر شایش [امکان] بدست دهد، و سرمایه داری باختر سُست و ناتوان شود، بتوانند یک جایگاهِ دستِ بالا و چیرگی را در ترازداری [اقتصاد] جهانی و بدینگونه در پهنه-یِ جهان داری [سیاست جهانی] پیدا کنند. و بتوانند همان نقشی را داشته باشند که آمریکا تا 10 تا 15 سال پیش داشتَ، ولی از بهر لغزش هایِ راهبردی [استراتژیکی] که پس از 11 سپتامبر از آن سرزد، خودش را در جایگاهی فرونشاند، که هم نِهِشتِ ترازداری [وضعیت اقتصادِ] جهانی با آن فروپاشید و هم آشفتگی کشورمداریک [سیاسی] دامنگیر آمریکا شد، بگونه ایکه هم از روزنِ کشورمداریک [سیاسی] و هم رزمی سست و ناتوان شده است. به این چم [یعنی]، با نگر به سُستی و ناتوانی ترازداریک [اقتصادی] که وجود دارد و با نگر به آشفتگی کشورمداریک [سیاسی] که دامنگیر چهره-یِ نمادین آمریکا شده است که آن را وامدار [مدیون] کارکردِ دولتِ بوش است، امروز آمریکا نمیتواند از باشندگی [حضور] رزمی خود در افغانستان و عراق بجایِ یک برگ برنده بهره ببرد و چه بسا که این جایگاه به گردابی برای آمریکا واگردانده شود. بنابراین در یک چنین نهشتی [وضعتی] روشن است که کشورهایی همانند چین و روسیه هتا هند در برابر اینکه چه رژیمی در ایران بر سر کار باشد، سُهَنده [حساس] باشند، زیرا آنها پیش خودشان چنین میپندارند که نبایستیکه دگرگونی درونی ایران، به رویِ کارآمدن یک رژیمی بسرانجامد که رژیم تازه در ایران به این کشورها پشت کند و کم و بیش و یا به رسایی به سویِ جهان باختر برود، به چم [یعنی] به سوی آمریکا، و اتحادیه اروپا. برای همین است که این نیروهایِ سرمایه داری نو پیدا با هوشیاری و هوشکاری به این نهاده [موضوع] نگاه میکنند. و شَوَند [علت] پشتیبانی آنها از حکومت اسلامی این است که حکومت اسلامی اینگونه نشان داده است که اگر مرا نگهدارید، من همه-یِ شایش هایی [امکان هایی] را که در درون کشور در فرادستِ دارم، همانند اندوخته هایِ زیر زمینی و سرچشمه هایِ انرژی، بازار ایران و دیگر چیزها را در راستای پیشکاری [خدمت کردن] به شما بکارمیگیرم، به چم [یعنی] پیشکاری به این سه گوش چین روسیه و هند. بنابراین از من پشتیابانی کنید. پروانه ندهید که مرا به آروایند [تحریم کنند]، بمن تازش رزمی کنند، یا فشار های ویژه ای به من بیاورند تا من بتوانم برسر کار بمانم. کمک بکنید تا بتوانم جنبش درونی را سرکوب بکنم؛ از راه هایِ ترازداریک [اقتصادی]، مادی، اوسکارشی [مشاوره ای]، اَرمَندی [امنیتی] و آگاهی به من کمک کنید، تا من بمانم و تا بتوانم به شما پیشکاری کنم [خدمت کنم].
بنابراین هم میهنان گرامی، هوشیار باشید که این راستینگی [واقعیت] امروز هست، ولی خویشکاری [وظیفه] ما چیست؟ خوییشکاری [وظیفه] ما این است که وزن جنبش و پَتکارش هایِ هَنجُمَنی [اعترض هایِ اجتمایی] را، به اندازه ای بالا ببریم که بتوانیم این میزی را که نیروهایِ بزرگ چیده اند و جمهوری اسلامی در کنارش نشسته است برهم بزنیم، زیرا حکومت اسلامی میخواهد با بدترین شیوه هایِ میهن فروشی و پاد ایرانی [ضد ایرانی] با این نیروها داد و ستد کند تا ماندگاری یک بخش کوچک 1% را در بالایِ حکومت پایندان کُند [تضمین کند]. تا این سه گوش قدرت به چم [یعنی] ولایت فقیه، بازار و پاسداران نگهداری شود. ما اگر بتوانیم به جنبش هَنجُمَنی [اجتمایی] نیرو ببخشیم، چنانچه آزمون های بسیار بزرگی که در درازای گُذشتهنگاری داریم، که همین آزمون ویتنام یک نمونه از آن است، و همه-یِ کشورهایی که توانستند با وجودِ خواست و اراده استعمارگرانِ بزرگ، ناوابستگی خودشان را بدست آورند، ما نیز توانا خواهیم بود که این میز داد و ستد بر سر ایران را بهم بزنیم، و همه چیز را به سویِ سودِ مردم ایران، سودِ میهنی خودمان و سودِ کشورمان راهنمایی کنیم. انجام اینکار تنها نیازمندِ این است که جنبش هَنجُمَنی [اجتمایی] کنونی ایران بگُوالد [رشد کند]، گسترش پیدا کند، ریشه بدواند تورینه [شبکه] بزند، و نیروی سازماندهی پیدا کند، هدفمند شود. از درون همبودگاه مدیریت پیداکند تا برویم به سویی که خودمان را با چنان توانی به رژیم بپذیرانیم، که هم سه گوش چین روسیه و هند و همچنین کشورهای سرمایه داری باختر، با یک حکومتِ برگُزیده و نماینده-یِ مردم، به چم [یعنی] حکومتی که دارایِ سزاواری و شایستگی هَنجُمَنی [اجتمایی] است، رو در روی باشند؛ حکومتی که بدنبال این است که در همه-یِ این داد و ستدها و ترازش ها [معادلات] بگونه ای کار کند که سودِ میهنی و مردمی ما پاسداری شود و برآیندِ کار این باشد که بجای داشتن یک ایران غارت شده، ازمیان رفته، فرسوده، سرکوب شده، در فرادستِ بیگانگان قرار گرفته، یک ایران آباد و آزاد داشته باشیم که در آن مردم سالاری وجود داشته باشد. و حاکمیتی داشته باشد که نماینده-یِ راسته-یِ مردم ایران هست.
این امکان شدنی است، تنها بستگی دارد به آگاهی و توانِ دریافت ما در درنگریستن به این پراسنجه های [شاخص ها و پارامتر هایِ[ خُرد و کلان در پهنه-یِ جهانی و در واکاوی هایمان. و سپس بستگی دارد به بهرهمند شدن از آگاهی هایمان از دانش و اراده مان برای اینکه بتوانیم این جنبش را گسترده و ژرف کنیم تا آن را به ابزاری برای کنار زدن این رژیم نامردمیک [غیر انسانی] و پاد ایرانی [ضد ایرانی] واگردانیم و همچنین برای جایگزین کردن آن با یک داتواری [حاکمیت] مردمسالار.

http://www.youtube.com/watch?v=jmk3IJ0Nk3A



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر