خشایار رخسانی
چکیده:
سبزجامگان و آزادیخواهان، از هم اکنون که پنج روز به برگزاری آیین روز کارگر مانده است، به کودتاچیان برای آزادی همه-یِ زندانیانِ کشورمداریک (سیاسی) زنهار (مهلت) بدیم. اگر تا روز کارگر زندانیان آزاد نشدند، در آن زمان آزادیخواهان میدانند که در چنین روزی، باید خودشان با فروگرفتن پایگاه ها و نهاد هایِ حکومتی و گشایش درب زندان ها و سیاهچال هایِ رژیم دژخیم اسلامی، زندانیان را آزاد کُنند. اگر با این پیشنهاد همداستان هَستید، میشود از راهِ پراکندن و گسترش آن هم در تارکده و هم بگونه-یِ شبنامه، همه-یِ مردم آزادیخواه ایران را برای بجا آوردن چنین خواسته ای در روز کارگر آماده ساخت.
سرآغار
با سرنگونی حکومت اسلامی در روز کارگر، از تازش اتمی به ایران پیشگیری کنیم
برای سرنگونی حکومت اسلامی باید زمینه های آن فراهم شوند. این زمینه ها بخش شده اند به سامه هایِ (شرایط) بیرونی که همانا نهشتِ (وضعیت) ناگوار ترازداریک (اقتصادی) و ناخرسندی همگانی مردم است و دوم به سامه هایِ (شرایط ) درونی که به نیروی روانی و آمادگی هایِ هوشی و خودباوری مردم بستگی دارند که آیا مردم به آنچنان خودباوری رسیده اند که هم خواهان دگرگونی ساختاری حکومت باشند و هم آماده-یِ پرداختِ هزینه؟ راستینگی های (واقعیت های) روزمره هم اکنون نشان میدهند که همه-یِ این زمینه ها برای سرنگونی حکومت اسلامی آماده هَستند، تنها چیزی که میتواند این آرزوی دگرگونی را برآورده سازد، یک سازماندهی و برنامه ریزی در راستایِ یک حرکتِ هدفمند، همگانی، سراسری و همزمان برایِ دستیافتن به دگرگونی میباشد. از آنجا که هم اکنون جنبش سبزها از یک ستادِ رهبری برای سازماندادن یک حرکت همگانی و سرنوشت ساز، برخوردار نیست تا بتواند مردم را، همزمان برایِ فروگرفتن پادگان ها و نهادهایِ حکومتی و گشودن درب سیاهچال هایِ حکومتِ اسلامی فرابخواند، این کمبود را میشود بکمک فضای هَستنمایِ (مجازی) تارکده (اینترنت) و شبنامه ها پُر کرد. بجای اینکه مردم بخواهند چند سال دیگر بردباری نشان دهند تا از دل جنبش، یک رهبر خردمند زاییده شود، میشود این هماهنگی را بکمک فیس بوک، تویتر و دیگر شایش ها (امکان ها) در تارکده (اینترنت) برپا ساخت و همرزمان ما در ایران میتوانند این پیام هماهنگی را از راه شبنامه ها به خانواده ها و برزن هایی (محله هایی) برسانند که از دسترسی به تارکده (اینترنت) بی بهره هستند. از آنجا که خویشکاری (وظیفه-ی) رهبری چیزی بجز هماهنگ کردنِ کوشش هایِ هواداران نیست، اگر پیشنهاد برایِ فروگرفتن نهاد هایِ حکومتی همانند رادیو تلوزیون و گشودن درب زندانها خواست همه-یِ آزادیخواهان باشد، و نهشت (وضعیت) و زمینه هایِ هَنجُمَنی (اجتمایی) آن نیز فراهم باشد، که ناخرسندی همگانی از حکومت اسلامی و آماده بودن برای دادنِ هزینه است، چرا باید آزادیخواهان همچنان برای بجاآوردن این آرزو در پیوس (انتظار) یک رهبر افسانه ای، زمان از دست دهند؟ در اینجا میتوان با پوشش دادن به این پیام در میان ایرانیان و یک ارزیابی از تُندی و شتاب گسترش آن در سراسر کشور، یک زرسنج (معیار) برای پذیرفته شدن این پیشنهاد یا رَدِ آن از سویِ خَرَدِ جَمی (جمعی) که تاکنون جنبش را رهبری کرده است، بدست آورد. چنانچه خرد جَمی (جمعی) با این پیشنهاد همداستان باشد و آن را بپذیرد، درنگ کردن در فروگرفتن نهادهایِ حکومتی و گشایش درب زندان ها و سیاهچال هایِ ترسناک حکومت دژخیم اسلامی در روز کارگر، لغزشی آسیم (عظیم) و نابخشودنی خواهد بود. ما آزادیخواهان هنوز این بخت و ژایش (فرصت) را داریم که از افتادنِ کشور در یک تنگنایِ بازگشت ناپذیر پیشگیری کنیم. زیرا با کوتاهی آزادیخواهان در بهرهمند شدن از بختِ پیش رو در روز کارگر، در راستایِ سرنگونی حکومت اسلامی و دست یافتن به پیروزی، کشور ایران یک گام بیشتر به درگیری اتمی نزدیکتر خواهد شد. دیگر بر هیچکس پوشیده نیست که با ادامه-یِ هَستی چنین حکومتِ بیگانه پرستِ پادایرانی (ضدایرانی)، که آماده است برایِ ماندگاری ننگ آورش، خون پنج میلیون از شهروندان تهران را با برپایی یک زلزله-یِ ساختگی در پایِ اندیشه هایِ اهریمنیش بریزد، آینده-یِ ایران، سرنوشت مردم ایران و کشور و ناوابستگی و یکپارچگی آن در سایه-یِ یک جنگِ ویرانگر و آزَرَنگِ (مصیبت) اتمی قرار خواهد گرفت که شمارش باژگونه-ی آن هم کنون آغاز شده است.