۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

«آرایشگران بی مُشتری»


خشایار رُخسانی

چکیده:

اندیشه-ی برپایی یک مِهَستان میهنی (مجلس ملی) و یک دولت گُذرا در برونمرز، اُمیدوار کُننده ترین هَنداخی (طرحی) است که در سه دهه گُذشته بدست اُپوزیسیون برونمرزی درانداخته شُده است، زیرا این برنامه میخواهد برای نُخستین بار با دور زدن سازمان های سیاسی، و از راه دادنِ خُورتاکی (مسئولیت) به مردم، آنها را در روشن ساختن و درآمیختن در سرنوشت کشورشان سهیم کُند. برپایه-یِ این برنامه ایرانیان برونمرزی خواهند توانست با هُماسش (شرکت) در یک گُزیدمانِ آزاد برای گُزینش نمایندگانِ شایسته-ی خود، درجه و تراز (سطح) فرهنگِ مردمسالاریشان را به نمایش بگُذارند. دولتِ گُذرا خواهد توانست به نمایندگی از ایرانیان برونمرزی و درونمرزی با کشورهای آزاد جهان گُفتگو کُند، جُنبش آزادیخواهی مردم ایران را کامگارانه رهبری کُند و مهمتر از همه تُهیگی قدرت را پس از سرنگونی حکومت اسلامی پُرسازد و برای دورانِ گُذار برنامه ریزی کُند. در این میان برخی سیاسیون همانند آقای محمد امینی که در سه دهه گذشته بجز نغ زدن هُنر دیگری نداشته اند، بجایِ سُخن سنجی های (انتقادهای) سازنده از این برنامه-ی اُمید بخش و یا دادن پیشنهادهایِ خَرَدمندانه برای زُدودن کاستی های این برنامه، در راستای ناکام کردن آن میکوشند.

سرآغاز:

میگویند که آرایشگران هنگامی که مُشتری ندارند برای سرگرمی سر همدیگر را کوتاه میکُنند. رفتار برخی از سیاسیونِ برونمرزی نیز همانندِ آرایشگرانِ بیکار است، ولی از آن نمونه از آرایشگران که هیچگاه مُشتری ندارند؛ این کسان بجایِ انجام کارهایِ سودمند همیشه در اندیشه-یِ سرگم کردنِ خودشان هَستند، ولی مهم نیست که با چه کاری؛ هتا اگر که سرگرمی آنها به زیان دیگران باشد. آقای محمد امینی نیز در جُرگه-یِ این بخش از «آرایشگران سیاسی» میگُنجد که هیچگاه مُشتری ندارند. به تازگی برخی از کوشندگان سیاسی برای بُرونرفت از بُن بستِ سیاسی کُنونی ایران، راهکار اُمید بخشی را برای برپایی یک دولت گُذرا در برونمرز، پیشنهاد داده اند [1]. هدف از این برنامه سازمان دادن به پنج میلیون ایرانی برونمرزی است که هم اکنون بسان لشکری شکست خورده در چهارگوشه-ی جهان آواره هَستند؛ تا ایرانیان برونمرزی بتوانند به کمک نهادی به نام «دولت گذرا» به یک نیروی سیاسی واگردانده شوند، و این «دولت گذرا» به نمایندگی از ایرانیان برونمرزی سُخنگوی آنها در گفتگو با کشورهای آزاد جهان باشد. یکی از هدف هایِ برپایی دولتِ گُذرا آشناسازیِ ایرانیان برونمرزی با فرهنگ مردمسالاری است تا آنها بجای اینکه در برابر سرنوشتِ کشورشان بادپروا (بی تفاوت) باشند، از راه پذیرفتن خورتاکی (مسئولیت) و هُماسش (شرکت) در یک گُزیدمانِ آزاد، نمایندگانِ خودشان را برای یک مِهستانِ میهنی (مجلس ملی) برگُزینند؛ سپس تر از میان این نمایندگان یک دولت گذرا ساخته خواهد شود. از خویشکاری های (وظیفه های) دولت گذرا هماهنگی میان ایرانیانِ برونمرزی با هم میهنان خودشان در درون کشور برای پُشتیبانی از آنها است و همچنین سازماندهی و رهبری جنبش خیابانی و مبارزه نافرمانی شهریگری (مدنی) در برابر حکومت اشغالگر اسلامی است. ولی از خویشکاری های مِهَند (مهم) دولت گذرا پُرکردن تُهیگی قدرت پس از سرنگونی حکومت اسلامی و پیشگیری از هرج و مرج و فراهم آوردن زمینه-یِ برپایی یک همه پُرسی برای روشن کردن ساختار آینده-یِ سیاسی کشور است.
در این میان برخی از سیاسیون برونمرزی همانند آقای محمد امینی که در سه دهه گذشته هیج کار سودمندی انجام نداده اند و همه-ی کار و بار آنها بجای کوشندگی سیاسی، تنها نغ زدن هایِ سیاسی بوده است، و «ترک عادت هم بیماری میآورد»، بجای اینکه یک پیشنهاد سازنده برای زُدودن «کاستی های» هَنداخ (طرح) برپایی «دولت گُذرا» بدهد، با نغ زدن های بی خردانه به این برنامه، آنرا «از بُنیادش بی پایه» مینامد [2]. فرنود (دلیل) «دلچسب» آقای محمد امینی در رد هَنداخ (طرح) «دولت گُذرا» این است که او میگوید:« برنامه-ی آلترناتیوسازیِ ایرانیانِ برونمرزی به رَوَند مردمسالاری در درونِ کشور و گفتگوهای سازنده-یِ کشوندگانِ سیاسی با حکومت اسلامی آسیب میزند»، این گُفته در زمانی از سوی آقای محمد امینی بیان میشود که برای همگان روشن است که در ایران جو سرکوب بیداد میکُند، و انگار که او فراموش کرده است که در کشور خفقان سیاسی چیره است و حکومت اسلامی همه-ی راه های گفتگو را برای کوشَندگانِ سیاسی درونمرزی بسته است و تنها راه سیاهچال های اوین و کهریزک را برای آنها باز گُذاشته است. و از دیگر سَبُک مغز ترین فرنودهای (دلیل های) آقای محمد امینی برای رد هَنداخ (طرح) «دولت گُذرا» در برونمرز این است که او میگوید: «از آنجا که کوشندگان سیاسی در برونمرز در سه دهه گذشته هیچکار سودمندی انجام نداده اند، پس از این هم نباید کاری بکُنند». گویا برای آقای امینی درک این نهاده (موضع) دشورا است که اگر در سه دهه گذشته اپوزیسیون حکومت اسلامی در برونمرز نتوانسته است کار سودمندی انجام دهد، هتمن گره ای در کار بوده است، و اینبار اندیشمندانی که خواهان برپایی «دولت گُذرا» هَستند، میخواهند با آموزه (درس) گرفتن از شَوَندِ (علت) سه دهه ندانمکاری ها، کاستی ها و لغزش هایِ اپوزیسیون حکومت اسلامی در برونمرز، از بازکرد و تکرار آنها خودداری کُنند و ازاینرو آنها هَنداخی (طرحی) نو درانداخته اند.
 در سه دهه گذشته سازمان های سیاسی که شُمار هموندان آنها همیشه بیشتر از چهار تا پنج تن نبوده است، یا نمیتوانستند برای ساختن یک نیروی جایگُزین (آلترناتیو) بر سر ساختار سیاسی آینده-ی ایران یا فدرالیسم با هم همبسته شوند، زیرا به این پُرسش ها تنها یک مِهَستان میهنی میتواند پاسُخ درخور بدهد که پس از سرنگونی حکومت اسلامی به نمایندگی از همگی مردم ایران برپا خوهد شُد، و یا اینکه اگر این سازمان ها میتوانستد پس از گذر کردن از «هفت خوان رستم» باهم همبسته شوند، پیمان نامه های آنها و یا نویدهایی را که آنها به همدیگر میدادند، نمیتوانست از سوی همگی مردم ایران پذیرفته شود، زیرا این سازمان ها همگی مردم ایران را نمایندگی نمیکُردند؛ از اینرو همبستگی آنها پیرامون یک دولت گُذرا، هیچگاه نمیتوانسته است سرنوشتی بهتری از سرنوشت «شورای ملی مقاومت» داشته باشد که هموندانش در پُشت درهای بسته اورَنگ های (مقام های) وزارت و فرنشینی (ریاست) دولت را میان خودشان پخش و به همدگیر پیشکش کرده بودند. و دیگر اینکه به شَوَندِ (به علت) پیشینه-ی بدی که سازمان های سیاسی از خود برجای گُذاشته اند، مردم ایران به آنها بدگمان هَستند، و مردم از هیچ نهادی پُشتیبانی نخواهند کرد که نام این سازمان ها را یدک بکشد یا آنها پَرده دار آن باشند. از اینرو برنامه-ی برپایی «دولت گذرا» کوششی است برای دور زدن این سازمان هایِ سیاسی؛ در این پیوند نُخست یک «نهاد مردمی» به نام مِهستان میهنی (مجلس ملی) برپا میشود که نمایندگان آن به رای راسته-ی (مُستقیم) مردم برگُزیده خواهند شُد و سپس تر از دل این مِهَستان میهنی (مجلس ملی) یک دولت گذرا ساخته خواهد شد که بتواند برای پُشتیبانی از جنبش آزادیخواهی مردم ایران در درون کشور میان ایرانیان برونمرزی و درونمرزی هماهنگی برپا سازد، بلندگوی فریاد آزادیخواهی مردم ایران در برونمرز باشد، جنبش خیابانی و مبارزه نافرمانی شهریگری (مدنی) آنها را سازماندهی و رهبری کُند، و مِهَندتر (مهم تر) از همه اینکه تُهیگی قدرت را پس از سرنگونی حکومت اسلامی پُرسازد تا از هرج و مرج پیشگیری کُند و سپس تر بتواند برای روشن کردن ساختار سیاسی آینده ایران زمینه-یِ یک همه پرسی را فراهم آورد.

هنگامیکه حکومت اسلامی همگی راه ها را بجز سیاهچال های اوین و کهریزک، برای گفتگو با نمایندگان مردم بسته است، اندیشه-ی برپایی یک دولت گذرا در برونمرز بهترین راهکاری است که میتواند جنبش آزادیخواهی مردم ایران را با کمترین هزینه-ی جانی و داراکی (مالی) به پیروزی برساند و بختک حکومت اشغالگر اسلامی را پس از سه دهه از سر مردم ایران بدور سازد. با چیرگی جو بدگمانی و ستیزه جویی در میان سازمان های سیاسی که از نام همبستگی همانند جن از بسم الله ترس دارند، و گُسترش یک اِسپاش (فضای) دُشمنی که آنها را از گفتگو با همدیگر بازمیدارد، چگونه میتوان از این سازمان های سیاسی اُمید داشت که آنها درفردای سرنگونی آخوندها، آماده-ی نشستن در کنار هم و گفتگو باهم در یک جو دوستانه برای برپایی یک دولت گُذرا باشند؟
هم اکنون که زمان بَسنده در دسترس هست، چرا نباید برای چنین آینده ای اندیشید و برنامه ریزی کرد؟ از سویی دیگر در ایران به شوند (به علت) بالا بودن جو سرکوب، کوشندگان سیاسی از چنین امکانی برای ساختن یک نیروی جایگُزین (آلترناتیو) برخوردار نیستند، پس چرا کوشندگان سیاسی نباید این نیروی جایگُزین را در برونمرز بسازند؟ خوشبختانه امروز دستگاه های پیوستمانی (ارتباطی) همانند ماهواره، تارکده (اینترت) و فیس بوک آنچنان جهان را بهم پیوند داده و کوچک و نزدیک کرده داده اند که چندان ناسانی بُزرگی میان برپایی یک «دولت گذرا» در بُرونمرز و یا در درونمرز نخواهد بود. به کمک تارکده (اینترنت)، فیس بوک و تلوزیون های ماهواره ای میشود در چند دم (دقیقه) سراسر ایران را پوشش داد و در جریان وَدایش های (تصمیم های) «دولت گذرا» در برونمرز گذاشت. با اینهمه بُزرگترین برتری که این «دولت گذرا» در برونمرز خواهد داشت این است که هموندان آن از آسایش برخوردار خواهند بود و حکومت اسلامی نخواهد توانست به سادگی هموندان آنرا دستگیری یا ترور کُند، و این درهالی است که اگر «دولت گذرا» بخواهد در ایران برپا شود، به تُندی هموندان آن دستگیر و سرکوب خواهند شُد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر