۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

نیاز به برپایی یک دولت گُذرا




خشایار رُخسانی

حکومت اسلامی یک حکومت اشغالگر است که هیچگونه شایستگی (legitimation) برای فرمانروایی کردن بر مردم ایران ندارد، ولی هم اکنون برای بیشینه-ی (اکثریت) مردم ایران روشن نیست که یک حکومت بیگانه دارد بر آنها فرمانروایی میکند؛ آگاهی از این راستینگی (واقعیت) میتوانست ترازنیش (معادله) قدرت را به سود آزادیخواهان دگرگون کُند. دیگر اینکه بی سامانی و بی سازمانی آزادیخواهان یکی از بُزرگترین گرفتاری های آنها در نبرد با حکومت اسلامی است. این بی سازمانی ها در برگیرنده-ی فراپُرسش ها و کاستی های زیر هَستند:

1) آزادیخواهان هنوز یک فرتور (تصویر) دُرُستی از مرز خشونت ندارند که حکومت اسلامی آماده است برای ماندن به آن دست بزند و یا با روی آوردن به دیگر جَنوری ها (جنایت ها) از آن مرز گُذر کُند؛ برای بخش بزرگی از آزادیخواهان هنوز گمان پذیر نیست که این حکومت آماده است که برای ماندن هتا دریای خون راه بیاندازد .

2) در پایان هر نبرد یکی از مِهَندترین (مهمترین) کارهایِ هر سپاه جنگی سرشماری زخمی ها و کشته شدگان است. جنبش آزادیخواهی مردم ایران پس از گذشتِ دوسال از هَستیش هنوز یک وبگاه برای آمارگیری از شمار زخمی ها و کُرپانیان (قربانیان) در گردهمایی های تازه راه اندازی نکرده است. از اینرو ما نمی دانیم که شمار زخمی ها و کشته شدگان ما در واپسین نبرد چه اندازه بوده اند و از همه بدتر اینکه چه کسانی هم اکنون دارند در سیاهچال های دُشمن زیر فشار شکنجه کُشته میشوند.

3) بخش بُزرگی از آزادیخواهان هنوز با ساده دلی در این نِهازش (توهم) به سر میبرند که تنها با راهپیمایی های آرام خیابانی میتوانند سیدعلی خامنه ای را ازجایش تکان بدهند و به کُرنش در برابر مردم وادارند. و این درهالی است که خامنه ای برای ماندن آماده است هزاران بار بیشتر از قذافی دیوانه دست به کُشتار آزادیخواهان بزَند. از اینرو آدیخواهان باید که از هم کنون خودشان را برای رو در رو شدن با سخت ترین سامه ها (شرایط) آماده و آراسته سازند. گردهمایی های آینده زمانی میتواند سودمند باشند که با هدفِ گَشودن درب زندان ها، رهاسازی زندانیان سیاسی، فروگیری بنگاه دروغ پراکنی سدا و سیما و دستگیری علی خامنه ای و همپالگی هایش انجام گیرند.

4) گرفتاری ایکه از همه مِهَندتر (مهم تر) است، این است که جنبش هنوز هیچ برنامه ای برای پُر کردن تُهیگی قدرت و سر و سامان دادن به کشور و پیشگیری از هرج و مرج پس از سرنگونی حکومت اسلامی ندارد. از اینرو این یک نیاز آشکار است که آزادیخواهانی که به مردمسالاری و گیتیگرایی (جدایی دین از کشورداری) و یکپارچگی کشور باور دارند هرچه زودتر با نشستن کنار هم بر سر این نهاده-ی (موضوع) مهم باهم گفتگو کُنند تا بر سر بُنیانگُزاری یک دولت گُذرا باهم همبسته شوند. گرهگاهِ شاخه هایِ گوناگون اُپوزیسیونِ حکومت اسلامی برای همبسته شُدن اینجاست که آنها هم اکنون سامه هایی (شرط هایی) را برای همبستگی پیش میکشند که بجا آوردن آنها تنها در چهارچوبِ خویشکاری هایِ (وظیفه های) مِهَستان (مجلس) مُوسسان گُنجانده شده است که باید پس از سرنگونی حکومت اسلامی از سوی مردم بُنیانگُزاری شود. برای نمونه هتا اگر امروز هَنگان ها (حزب ها) و سازمان هایِ پادشاهیخواه و مَردُمبُدیخواه (جمهوریخواه) بر سر ساختار سیاسی آینده-ی ایران باهم یگانه شوند، پیمانِ آنها نمیتواند هیچ توان اجرایی داشته باشد، زیرا آنها تنها بخش اندکی از هموندان خود را نمایندگی میکنند و نه همگی مردم ایران را، و از اینرو آنها نمیتوانند به نمایندگی از همگی مردم ایران پیمانی را با هم ببندند. و این درهالی است که نشاخت (تعیین) ساختار سیاسی آینده-ی ایران یا باید از راه برپایی یک همه پُرسی راسته (مستقیم) به رای مردم گذاشته شود یا این وَدایش (تصمیم) را نمایندگان آنها در مِهَستان موسسان بگیرند، و برگُزاری چنین همه پُرسی ای یا گُشایش مِهَستان موسسان تنها پس از سرنگونی حکومت اشغالگر اسلامی شایش پذیر (امکان پذیر) است. آن تیره های ایرانی نیز که برای یکپارچه شدن با دیگر هَنگان های (حزب های) سیاسی، پُرسمان فدرالیسم را پیش میکشند، باید درنگرند که برآورده شدن خواست آنها نیز به برآیند همه پرسی یا وَدایش های (تصمیم های) آن مِهَستان موسسانی بستگی خواهد داشت، که تنها پس از گُذر از بَختک حکومت اسلامی میتواند گُشوده شود. از اینرو نیروهای سیاسی باید برای همبسته شُدن، بجای پیشکشیدن پیش پیغان هایی (پیش شرط هایی) که در چهارچوب خورتاکی های (مسئولیت های) آنها نمیگُنجد، خویشکارهایِ مِهَند (وظیفه-ی مهم) خودشان را در این هنگامه-ی سرنوشت ساز بشناسند، و همگی توان خود را هزینه-ی بجای آوردن این خویشکاری ها (وظیفه ها) کُنند. خویشکاری سازمان ها و هَنگان های (حزب های) سیاسی هم اکنون همکاری باهم برای بُنیانگزاری نهادهایی است که بتوانند کوشش های آنها را در دستیافتن به هدفِ انبازشان (مشترک شان) که گذر کردن از بختک حکومت اسلامی است، هماهنگ سازند. این نهادها در برگیرنده-ی برپایی یک «مِهَستان میهنی (مجلس ملی) است که باید به نمایندگی راسته (مستقیم) ایرانیان برونمرزی برگُزیده شود و دیگری برپایی یک «دولت گذرا» که از دل این «مِهَستان میهنی» بیرون خواهد آمد. آن سازمان ها و هَنگان های (حزب های) سیاسی که همچنان با پیش پیغان هایی (پیش شرط هایی) که در آینده در چهارچوب خُورتاکی هایِ (مسئولیت های) مِهَستان موسسان خواهند بود، امروز راهبندانِ همبستگی میشوند، به مردمسالاری باور ندارند؛ اینچنین پیش پیغان ها (پیش شرط ها) تنها بهانه برای پنهان ساختن چهره-یِ خودکامه-ی آنهاست که بدست آوردنِ همگی قدرت سیاسی را هدف خود کرده اند.

آدینه، 27 اسفند، ناهیدشید 7032 آریایی میترایی







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر