شاپور سورنپهلو
پیشگفتار: خشایار رُخسانی
سپاس از ایرانبان شاپور سورن پهلو که با این نوشتار ارزنده جان سُخن و گفته-ی دل میلیون ها ایرانی میهندوست را بیان فرمودید. من نیز همانند شما بر این باورم که تنها کسانی شایستگی زندگی در یک ساختار مردمسالار و آزاد را دارند که رفتارشان نشانگر باورشان باشد. از آنجا که مردمسالاری تنها از راه بُردباری و رواداریِ دگراندیشان است که میتواند در همبودگاه برپا شود و پایدار بماند، تنها سازمان هایی دُشواری برای همراه شُدن با جُنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران دارند که نمیتوانند مردمسالاری و ارزش های آنرا و رنگارنگی در اندیشه ها را برتابند. سازمان هایِ سیاسی که مردمسالاری را بخشی از «دسیسه-ی فراماسیونر ها و یهودی ها» میدانند، و با این بهانه از پُشتیبانی از جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران خودداری میکُنند، باید تا دیر نشده است به خود بیایند و به جنبش آزادیخواهای مردم ایران بپیوندند، زیرا دُنبال روی از چنین سیاستی آنها را با مردم بیگانه خواهد ساخت که فرجام آن از دست دادن پایگاه هَنجُمَنی شان (اجتمایی شان) و آینده-ی سیاسی شان در ایران خواهد بود.
سرآغاز:
پاینده و آزاد باد ایران وَرجاوندمان (مقدسمان)
28 بهمن سال 1389 برابر با 17 فوریه 2011
فرستادنِ پیام به دنباله
بجای درگیری باهم پژواک فریاد آزادیخواهی مردم ایران در برونمرز باشیم
کشور ما در یکی از سُهَنده ترین (حساسترین) گُذرگاه های تاریخی خود بسر میبرد و هم میهنانمان آزاده و اَروَندمان (شریفمان)، با دلاوریها و از جان گذشتگی های خود تلاش برای آزادسازی ایرانمان و فروپاشی سامانه-ی پادایرانی (ضد ایرانی) و خودکامگی دستاربندان را دارند. در این میان ما ایرانیان برون مرزی درهال جنگ و کشمکش با یگدیگر هستیم! شما را به هر کس که پرستش میکنید، به هر دین و آیینی که باور دارید، دست از این جدایی افکنی ها بردارید و بجای جنگ با یکدیگر و ناسزاگویی و پرخاش و سِپَزگی بستن ( افترا بستن) به یکدیگر، سوای باورهایِ خودویژه (شخصی) و دینی باهم همراه شده و اندیشه ها و توانایی هایِ جَنگاوری خود را در نبرد با دشمن اَنبازمان (مُشترکمان) بکاربگیریم که جمهوری اسلامی است. اکنون زمان آن نیست که ما درگیری سُخَنیک (لفظی) و زبانی باهم داشته باشیم، که چه کسی ناخدای این کشتی باشد که درهال خَبه شُدن (غرق شدن) است! نخست ما بایستی دست بدست یکدیگر داده و هم گام کاوه شویم تا اژیدهاک (ضحاک) را از تخت خودکامگی فروکشیم، که فریدون خود خواهد آمد! هم اکنون هم میهنان ما در درونِ کشور نیاز به پشتیبابی و همیاری ما دارند که فریادِ آزادیخواهانه شان را به همبوگاه های جهانی (جوامع بین المللی) رسانده و از جهانیان درخواست یاری کنیم.
بجای ناسزاگویی به یکدیگر، خامه (قلم) و کاغذ برداشته از سازمانهای جهانی درخواست یاری کنید؛ در هر کشوری که زندگی میکنید از فرنشین ها (رییس ها) و نمایندگان پارلمانی آن کشورها، با نامه نگاری شبانه روزی درخواست یاری کنید؛ با روزنامه هایِ آن شهری که در آنجا زندگی میکنید از راه تلفن و نامه نگاری پرماس کُنید (تماس بگیرید) و فریاد آزادیخواهانه مردم ایران را بگوش جهانیان برسانید، که مردم ما بدانند که تنها نیستند؛ با باشندگی و گردهمایی هایِ پیوسته در برابر لانه های اَنیشه ای (جاسوسی) حکومت اشغالگر اسلامی در کشورهای برونمرزی، سامانه-ی ستمگر آخوندی را به لرزه در آورید.
آزادی ایران تنها با همبستگی، هم اندیشی و پاسداشتن باورهای یکدیگر شایش پذیر (امکان پذیر) است، وگرنه یکپارچگی ایران در پورمَرگ (خطر) خواهد بود و کشوری برجای نخواهد ماند که آزدش کنیم.
یک پیشنهاد
امیدوارم در سامان-ی (نظام) آینده، بجای ریال پرتغالی (و تومان مغولی)، نخستین ارزش پولی جهان که 'داریک (دریک) هخامنشی و ایرانیست برگزیده و دوباره رایج شود! و نیز اسکناس هایمان بجای فرتور (تصویر) کشورمداران امروزی، با فرتور بزرگان، آزادگان و فرهیختگان و اندیشمندان ایرانی، همچون کوروش بزرگ و بابک و فردوسی و مولانا آراشته شوند.
پاینده و آزاد باد ایران وَرجاوندمان (مقدسمان)
28 بهمن سال 1389 برابر با 17 فوریه 2011
فرستادنِ پیام به دنباله
بسیار زیبا و مناسب برای فردای ایران
پاسخحذف