کوشا فرزانه نهاوندی
چکیده:
با رویکرد (توجه) به آزمون چهلم جاویدنام ندا آقا سلطان، یاد گرفته ایم که بهترین شیوه-ی گردهمایی های کامگارانه،َ گردهمایی های پراکنده است. در آنروز برای نُخستین بار آزادیخواهان بدون اینکه از پیش برنامه ریزی کرده باشند، در گوشه های گوناگون شهر و گورستان بهشت زهرا پراکنده شده بودند؛ این پراکندگی سبب شُده بود تا اراذل و اوباش حکومتی سرگشته و هاج و واج شوند و در سرکوب آزادیخوهان ناکام بمانند. شکست کودتا گران در 25 بهمن سبب شده است که آنها برای پیشگیری از یک شکست دیگر، همه-ی نیروهایشان را از همه-ی شهرهای کوچک و روستا ها به شهرهای بُزرگ بکشانند. برای اینکه آزادیخواهان بتوانند آموزه-ی تلخ و شکست دیگری را به کودتاچیان دهند، باید آنها دوباره از روش گردهمایی های پراکنده بهره ببرند. برای اینکار نخست باید هسته ای از یک گروه دستکم بیست تنه که همدیگر را خوب میشناسند در یک گوشه از شهر به دادن آرنگ های پادحکومتی (ضد حکومتی) بپردازند؛ این آرَنگ ها (شعار ها) سبب خواهند شد که رهگذران با این هسته همراهی کنند و بدینسان بر انبوه مردم آرَنگ دهنده (شعار دهنده) و پَتکارش کُننده (اعتراض کُننده) افزوده گردد. ولی هنگامیکه نیروهای سرکوبگر بخواهند از راه برسند، آن هسته-ی نُخستین باید از راه هایی که شب پیش آنها را شناسایی کرده است، از جایگاه گردهمایی بگریزد و در جایی دیگر هسته-ی نخستین گردهمایی دیگر را بگذارد.
بُزرگترین کُمکی که مردم شهرهای کوچک و روستا ها میتوانند به شهرهای بُزرگ کُنند این است که آنها یک شب پیش از گردهمایی، با آرنگ نویسی (شعار نویسی) بر در و دیوار ساختمان های دولتی یک اِسپاش (فضای) نا امن برای حکومت اسلامی برپا سازند تا حکومت با ترس از ازدست دادن مهار خود بر شهرهای کوچک، بجای اینکه همه-ی نیروهایش را به شهرهای بُزرگ بفرستد، بخشی از آنها را در شهرهای کوچک برای گشتزنی نگهدارد.
سرآغاز:
در روز بیستت و پنجم بهمن، رویش دوباره جنبش سبز را جهانیان نگریستند و حکومتگران سخت از آن لرزیدند. اینبار کودتاچی ها که تاکنون در هراس از دستگیری موسوی و کروبی بودند راهی میانبر برای آن یافتند و آن زندانی کردن ایشان در خانه های خودشان بود تا هم به گفته-یِ «جنتی» از قهرمان شدنشان پیشگیری کنند و هم از شورش ناگهانی و توفنده مردم بگریزند.
ولی برپاد (بر خلاف) پیشبینی حکومتگران، موسوی، کروبی و...برای این سامه های (شرایط) تازه نیز بازی خود را از پیش اندیشیده بودند و آن برساختن «شورای سبز امید» و فرستادن یکی از مشاوران موسوی به بیرون از کشور بود. «شورای سبز امید» در کنشی خردمندانه راهپیمایی یکم اسفند را بدون گفتن نام میدان یا خیابان ویژه ای در یادبود جانباختن جاویدنام (مختاری و ژاله) به مردم پیشنهاد داده است تا حکومت بیش از پیش بداند جنبش سبز تنها موسوی و کروبی نیستند و با زندانی کردن اینان در خانه های شان نیز کار برنامه ریزی و هماهنگ کنندگی درون کشور بر زمین نمیماند. ولی با آنکه «شورای سبز امید» خیابان یا میدان ویژه ای را پیشنهاد نداده است، شاید برخی ندانند که هدف یا آماج این کار کشاندن گردهمایی ها به جایگاه های گوناگون یا همان گردهمایی هایِ پراکنده بوده است. اینگونه گردهمایی هایِ پراکنده اگر پیگیرانه انجام شوند مهار ناپذیرتر بوده، و نیروی سرکوب را آشفته تر خواهند ساخت. اگر شمار گردهمایی هایِ پراکنده بسیار و در راه های پر رفت و آمد انجام گیرند، شایمندی (احتمال) دستگیری آزادیخواهان هم بسیار کمتر خواهد بود و بر آسیب پذیری سرکوبگران خوهد افزود.
بر آگاهان پوشیده نیست که گردهمایی های 25 بهمن آنچنان برای کودتاچیان گران آمده است که آنها با بسیج همه-یِ نیروهایشان و با رو کردن همه-یِ آنچه در چنته دارند بکوشند از یک 25 بهمن دیگر در یکم اسفند پیشگیری کنند. 25 بهمن به اندازه بسنده در ریزش حکومتگران هَناینده (اثرگذار) بوده است که آنها همه-یِ کوشش خودشان را در پیشگیری از بازرکرد (تکرار) آن بکار گیرند. بنابراین، به نگر میرسد که کودتاچیان همانند 22 بهمن پارسال بیشینه نیروهای خود را از همه-یِ شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و از شهرهای بزرگ به تهران روانه سازند.
برای شکست دوباره-ی کودتاچیان چه می توان کرد؟
دو راهکار که از همه بیشتر کارایی دارند و بنگر میرسد که انجام این دو میتواند شیوه تازه ای از مبارزه با حکومت را بیافریند: انجام گردهمایی های پراکنده به جای گردهمایی های پیشین یکی از بهترین راهکارها بنگر میرسد. در این راستا در هر کوی برزن و پردیس دانشگاه و...شماری از کسانی یافت میشوند که پیشتر با هم به گردهمایی میروند؛ این کسان به آسانی می توانند با ساختن گروههای ده تا بیست تنه در روز یکم اسفند به میدانها و خیابانهای گوناگون شهرهای بزرگ بروند و هر جا که شماری از مردم رهگذر را دیدند آرنگ هایی (شعارهایی) را سردهند. در اینگونه زمانها برخی مردم با این گروه کوچک همراه خواهند شد و گردهمایی هایی توفنده و برق آسا آفریده می شود. هنگام نزدیک شدن سرکوبگران ،هسته-یِ نخستین این گردهمایی می تواند به آسانی به جای دیگر برود و کار خود را در جایی دیگر ازسر بگیرد. هموندهای هر یک از این گروه های کوچک می توانند نخست میان خود جایگاه هایی را از پیش برگزیده باشند که همگی پس از گریز از میدان درگیری بدانجا روانه شوند و گردهمایی هایِ توفنده و برق آسای دیگری را بیافرینند. بدینگونه به جای برگُزاری گردهمایی ها تنها در یک خیابان و یا در یک میدان از یک شهر بزرگ، این گردهمایی ها خودبخود به جاهای بسیار بیشتری زبانه خواهد کشید!
روش یادشده پارسال در چهلم ندا به گونه-یِ ناخودآگاه و خودبخود در اندازه کوچکتر انجام شد: برخی به بهشت زهرا رفته بودند و بسیاری از نیروهای سرکوبگر را با خود بدانجا کشانده بودند. بر پایه-یِ یک سرُت (شایعه)، گروهی از آغاز کار و برخی از راه بهشت زهرا به سوی نمازگاه رفتند و با اینکار واگن های مترو، میدان آرَنگ دهی (شعاردهی) شده بود. با آغاز آرَنگ دهی (شعاردهی) در یک آهنبان (قطار) کم کم شمار بیشتری از آهنبانان (قطارهای) مترو بدانها پیوستند. برخی دیگر با دیدن دربهای بسته-ی نمازگاه از راههای گوناگون به خیابان ولیعصر می آمدند و هر گوشه ای گروهی ایستاده بودند و گهگاه آرَنگ (شعار) سر میدادند. یادم هست که خودم و برخی از دوستانم نیز ازنزدیک ونک تا کمی بالاتر از میدان ولی عصر پیاده می آمدیم و هر کُجا که گروهی از مردم را میدیدم، آرَنگ دهی مان ( شعاردهی ما) گل می کرد و مردم که انگار نیازمند یک آییژَک (جرقه) و اخگر بودند همیاری می کردند. مردم برق آسا به ما می پیوستند و ما با رها کردن ایشان به خیابان پایین تر سپسین می رفتیم. با آنکه شمار مردم کمتر از 13 آبان و 16 آذر و...بود اما بسیجی ها و دیگر سرکوبگران گیج و ویج شده بودند. یادم هست در خیابان ولیعصر کمی بالاتر از زرتشت گروهی از سرکوبگران موتور سوار پشت ترافیک گیر کردند و در همان زمان گروهی دیگر از آنها که گیج و ویج شده بودند گاز اشک آوری پرتاب کردند که نزدیک موتور سواران فرود آمد و هالی بهشان داد و مزه اشک آور را چشیدند و من و دوستان می خندیدیم.
اگر کَردگان (عملیات) گفته شده فراگیر شوند، میتوانند آغاز گردهمایی های (تظاهرات) پیگیرانه گردند که بدون اینکه از پیش زمان آن ها به آگاهی همگانی رسیده باشد، مهار ناپذیر، برق آسا و توفنده انجام گیرند. شوربختانه چهلم ندا نتوانست این آموزه را به ما بدهد که آن را پیگیرانه گسترش دهیم، ولی شاید اینبار بگونه-یِ یکی از کنشهای وَسپُوهر (عمده) در آید که در درازای زمان میتواند به فرسایش بسیاری از نیروهایِ سرکوبگران بیانجامد.
برای کامیاب کردن گردهمایی های توفنده یا برق آسا در شهرهای بزرگ، مبارزان شهرهای کوچک می توانند بخشی بسیار سترگ از بار را بر دوش کشند: حکومت بسیاری از نیروی سرکوب خود را از شهرهای کوچک که هنوز امکان گردهمایی در آنها کم است به تهران و کلان شهر ها می آورد. اگر مبارزان شهرهای کوچک در نوشتن آرَنگ (شعار) در دیوارهای شهرها و روستاها و...پویاتر شوند، پیامد خودبخود آن زمینگیری بخش فراوانی از سرکوبگران در شهرها و برزنهای خودشان خواهد بود. بدین شیوه فشار بر شهرهای بزرگ به ویژه تهران کم و انجام همه گونه مبارزه به ویژه گردهمایی هایِ توفنده برای کلانشهرها آسان تر خواهد شد. یادم می آید سال گذشته در شهری کوچک در دانشگاه پیام نور در کار آموزش بودم؛ بچه های این شهر آرَنگ هایی (شعارهایی) را بر در و دیوارها از جمله دیوار دادگستری و برخی اداره ها، برخی مَزگَت ها (مسجدها) و...نوشتند. این کار از یک سو مایه زمینگیری و فرسودگی چند هفته ای بسیجیان این شهر شده بود که ناگزیر شُده بودند چند هفته ای را به گشتزنی شبانه در کوچه پس کوچه ها بگُذرانند و از سویی مایه خرسندی ما و مردم بومی و نیز داغ شدن گفتگوی جنبش سبز و ...در آنجا شُده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر