خشایار رُخسانی
چکیده:
زبان پارسی اُستوان ترین دژ برای نگهداری از کَتامی (هویت) ایرانی بودن ما در درازای چند هزار سال گذشته بوده است. و حکومتِ تازی پرست اسلامی نیز با آگاهی از این نهاده (موضوع) زدنِ ریشه-ی زبان پارسی را هدف تیشه-ی کوردلی خودش کرده است. هر ایرانی آزاده که نگرانِ از دست رفتن کَتامی (هویت) میهنی و ایرانی بودنش در دوران سیاه حکومت اشغالگر اسلامی است، میتواند سهم بُزرگی در پاسداری از کیستی (هویت) ایرانی بودنِ خودش داشته باشد اگر او در چهارچوب یک مبارزه-ی نافرمانی شهریگری (مدنی) و برایِ دهن کژی به این حکومت بیگانه و تازی زاده-ی اسلامی به پاسداری از فرهنگ (آیین ها و جشن های) ایران باستان و پارسیگویی روی بیاورد.
فرستادنِ پیام به دنباله
سرآغاز:
کارهای بُزرگ با گام های کوچک میآغازند. همه-ی میهندوستان ایرانی که نگرانِ گرفتاریِ کشورشان در چنگ حکومت بیگانه و تازی پرست اسلامی هَستند، میتوانند سهم بُزرگی در مبارزه برای رهایی ایران داشته باشند اگر آنها به اندازه-ی توانشان در برابر هدف هایِ بدشگونی (شومی) که حکومت اسلامی در ایران دُنبال میکند، ایستادگی کُنند که حکومت اشغالگر اسلامی همگی سرمایه های داراکی (مالی) خودش را هزینه-یِ دستیافتن به آنها کرده است. یکی از برجسته ترین هدف هایِ پلیدِ حکومت اسلامی در ایران نابودی کَتامی (هویت) و کیستی ما ایرانیان است، زیرا کَتامی (هویت) ما ایرانیان اُستوانترین دژی است که توانسته است تاکنون کشور و مردم ایران را در برابر تازش بیگانگان در چهارده سده-ی گُذشته پابرجا نگهدارد. حکومت اشغالگر اسلامی نیز که بخوبی از این نهاده (موضوع) آگاه است، در سه دهه گذشته هدفمند با تیشه-یِ کوردلیش به جان ریشه-یِ کیستی ما ایرانیان افتاده است. کَتامی (هویت) ما ایرانیان بر سه ستون گُذشتهنگاری (تاریخ)، فرهنگ (آیین ها و جشن ها) و زبان پارسی اسُتوار شُده است. برای بُریدن پیوند مردم ایران با ایران باستان و گذشته-ی سرافرازشان پیش از تازش اسلام به این کشور، حکومت اسلامی با بیشرمی به دستکاری در گذشتهنگاری ایران روی آورده است. و در این پیوند یا بخش های مِهَند (مهم) تاریخ ایران را از نَسک های (کتاب های) تاریخی زُدوده است همانند برچیدن تاریخ دودمان هَخامنشیان از نَسک های آموزشی و یا آنجا که نتوانسته است بخشی از تاریخ ایران را پاک کُند به دستکاری در آن به سود هدف هایِ پلیدش روی آورده است. تا جاییکه امروز حکومت اسلامی به دانش آموزان میآموزد که :«نوروز را دین اسلام به مردم ایران ارزانی داشته است و ایرانیانِ پیش از اسلام مردمان بی فرهنگی بوده اند که دُخترانشان را زنده بگور میکرده اند. و یا مردم ایران از دست ستم فرمانروایانشان سلمان فارسی را به مکه فرستادند تا محمد بن عبدالله برای رستگاری مردم ایران و رهایی آنها از ستم فرمانروایانشان ارتش اسلام را به ایران گُسیل دارد.» از دیگر جُستارهایِ بیشرمانه در این دَغلکاری سامانمند (سیستماتیک) در تاریخ ایران این است که نویسندگان خودفروش و تازی پرست در نَسک های (کتاب های) آموزشی، گرفتار و بَرده شدن سدها هزار زن و بچه-ی آزاده-ی ایرانی بدست مسلمانان تازی را باژگونه (برعکس) گزارش کرده اند و با اینکار برده کردن مردم ایران را ماست مالی کرده اند که: «بُزرگترین مهری که اسلام به ایرانیان کرد این بوده است که مسلمانان هزاران زن بیوه-یِ ایرانی را به همراه فرزندانشان برای سرپرستی از آنها به عربستان بُردند، و اینها زنان بیوه ای بوده اند که مردانشان در جنگ های میان ایران و روم کشته شده بودند.»آنچه که تاکنون از ناپدید شُدن مردم ایران در «اُمت اسلام و عرب» پیشگیری کرده است، زنده بودن زبان پارسی بوده است. و از آنجا که حکومت اسلامی نیز خوب از این نهاده (موضوع) آگاه است که خمیرمایه و آگورهای (آجرهای) دژ اُستوان کیستی (هویت) ما را زبان پارسی با واژگان پالوده و نژاده-ی (اصیل) آن میسازد، این رژیم ریشه-ی زبان پارسی را هدف نوک تیز تیشه-یِ کوردلی خودش کرده است و دارد با اندرکردنِ تُندآبی (سیلی) از واژگان بیشمار عربی در زبان پارسی، این زبان زیبا و کُهن را که شناسه-ی ما ایرانیان است، نابود میسازد. برای مبارزه با این کابوس بدشگونی که حکومت تازی زاده-ی اسلامی برایِ نابودی کَتامی (هویت) ما ایرانیان دیده است، هر ایرانی میهندوست میتواند به اندازه-ی سهم خودش از برآورده شدن این آرزوی شوم حکومت اسلامی پیشگیری کُند. در این پیوند ایرانیان فرهیخته میتوانند با گُشایش وبگاه هایِ ویژه برای بازتابِ رویدادهایِ دست نَخورده-ی تاریخ ایران، این دَستک های (سندهای) تاریخی را از راه تارکده (اینترنت) به جوانان درون کشور برسانند و با یادآوری آیین ها و جشن هایِ مهم ایرانیان باستان به جوانان برای زنده نگه داشتن یاد آنها، سهم بزرگی را در این مبارزه داشته باشند. و دیگر اینکه همگی ایرانیان میهندوست میتوانند در چهارچوب یک مبارزه-یِ نافرمانی شهریگری (مدنی) به پارسیگویی و گُسترش فرهنگ ایرانی روی بیاورند. با آنکه نمیتوان این چشمداشت را از مردم ایران داشت که یک شبه هر ایرانی بتواند پارسی را سره و پالوده سُخن بگوید، ولی با بکارگیری هتا یک واژه-ی زیبا و نژاده-ی پارسی در زبان گفتاری در گفتگو با دوستان و خانواده و در زبان نوشتاری در نامه نگاری و نوشتن نوشتارها، بجای بکارگیری وام واژگان بیگانه و بدآوای عربی که حکومت اسلامی در گُسترش آنها میکوشد، هر ایرانی میتواند یک تیر آتشین و زهرآگینی با کمترین هزینه ولی با بالاترین هَنایش (تأثیر) بر دل دُشمن بزند؛ کارهای بُزرگ را با گام های کوچک میآغازند.
ایدون باد
سه شنبه، 2011/02/22
فرستادنِ پیام به دنباله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر