با آنکه جُنبش آزادیخواهی مردم ایران از نداشتن یک رهبر خردمند و استوار در رنج است، ولی خوشبختانه ابزاری به نام فیس بوک و تارکده (اینترنت) بخوبی میتوانند این کمبود را جبران سازتد. زیرا چشمداشتِ هر جُنبش سیاسی از رهبرش چیزی نیست بجز سازماندهی و گُزینش بهترین راهبُرد (استراتژی). خوشبختانه فیس بوک این شایش (امکان) را در دسترس همگی ایرانیان آزادیخواه گذاشته است که بتوانند در کوتاه ترین زمان برای انجام هر کُنش سیاسی یا گردهمایی در درون ایران فرارسانی کُنند (تبلیغ کُنند) و خودشان را سازمان دهند. و از سوی دیگر خَرَدِ هَمگانی در جُنبش به این بازده رسیده است که نافرمانی شهریگری (مدنی) بهترین راهبُردِ کم هزینه برای مبارزه با حکومت اشغالگر اسلامی است. از اینرو هم اکنون با آنکه جنبش آزادیخواهی مردم ایران از یک رهبری استوان و خردمند برخوردار نیست، ولی از بهره داشتن امکان سازماندهی خود به کمک فیس بوک و داشتن بهترین راهبُرد (استراتژی) که همانا نافرمانی شهریگری (مدنی) است، این جُنبش یک جُنبش سرگردان و بی برنامه نیست. با اینهمه تنها چیزی که در سر راه جنبش آزادیخواهی مردم ایران برای دستیافتن به پیروزی ایستاده است، خودداری همکاری آزادیخواهان بایکدیگر است که به شوند (به علت) نبود اَپستام دوسویه (اعتماد متقابل) و بدبینی ها میان آنهاست. این بدبینی را آزادیخواهانِ میهندوست بدینسان میتوانند بزُدایند که با خودشان بیاندیشند که اگر آنها بخواهند همچنان از همکاری و هماهنگی کُنشگری هایشان باهم سر باز بزنند، و همین امروز بر اثر یک رستاخیز میهنی حکومت اسلامی سرنگون شود، چگونه آزادیخواهان میخواهند بدون همکاری و هماهنگی باهم سامان (نظم) و آرامش را در کشور برپا سازند تا از هرج و مرج پیشگیری کُنند و همچنین تا گُزینش یک حکومت مورد پسند مردم، زمینه-ی یک روی کار آمدن یک دولت گذرا را فراهم بیاورند؟ دیگر اینکه آنچه که میتواند یک ساختار مردمسالار را در یک کشور پایندان (تضمین) کُند، اَپَستام دوسویه (اعتماد متقابل) میان سازمان ها و هَنگان های (حزب های) گوناگون سیاسی است. به باور من تنها فرنود (دلیل) ادامه-ی هَستی نکبت بار حکومت اشغالگر اسلامی نبودِ این همکاری و اَپَستام دوسویه (متقابل) است، زیرا جُدا از اینکه این همکاری میان سازمان های سیاسی در سه دهه گذشته میتوانست خیلی پیش از این از ادامه-ی هستی حکومت اسلامی پیشگیری کُند، همچنین میتوانست خُرسندی بخش گُسترده ای از مردم را در همراهی با سازمان های سیاسی برای سرنگونی حکومت اسلامی به ایزاند (تشویق کُند)؛ آنچه که سبب برتابیدن سه دهه بیداد حکومت اسلامی از سوی مردم شده است، «بی رگی (بی غیرتی)» یا «ویژگی ستم پذیری» آنها نیست، ونکه (بلکه) نداشتن یک چشم اندازه روشن از آینده است، زیرا برای مردم هرج و مرج در کشور پس از سرنگونی حکومت اشغالگر اسلامی، کابوسی ترسناکتر از هَستی نکبت بار این حکومت میباشد.
از آنجا که «برداشتن سنگ بزرگ به نشانی نزدن است»، بجای اینکه برای چنین همکاری هایی بخواهد نشست های ماراتونی و درازدامن میان سازمان ها و هَنگان های (حزب های) مردمسالار برپا شود، و منشور ها نگاشته شوند و در پایان هم هیچ همکاری انجام نگیرد، بهتر است که هموندان این سازمان ها و هنگان ها یا آن میهندوستانِ آزاده ای که بگونه خودسالار (مستقل) یکه تازی و مبارزه میکنند، باکنار گذاشتن بدبینی ها آمده انجام کار سازمانی و همکاری باهمدیگر در تراز های پایین شوند و کارها را میان خودشان بخش کُنند.
آدینه، 2011/02/11
فرستادنِ پیام به دنباله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر