۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه

گُشایش یک رَزمگاهِ تازه از سویِ مردم خُرمشهر


سازمان خودرهاگران


چکیده:

مردم خرمشهر با فریادهای اعتراضی شان در مراسم سخنرانی احمدی نژاد، آغازگر یک خُردادماه ناآرام و پُر از رویداد شدند. در سال گذشته جنبش سبزها به دلیل محدود ماندن آن در چهارچوب خواست هایِ سیاسی نتوانست، لشکر بیکاران را با خود همراه سازد. حکومت اسلامی هدفمند در سه دهه گذشته تراز فرهنگی همبودگاه ایران را به اندازه ای پایین نگهداشته است تا بخش بزرگی از مردم در غم نارسایی هایی همچون حقوق شهروندی و آزادی های سیاسی نباشند؛ ولی با ناگوارتر شدن وضعیت اقتصادی کشور و اجرای طرح پرچیده شدن یارانه ها، لشکر بیکاران و تنگدستان انگیزه برای پیوستن به جنبش سبزها پیدا خواهند کرد. سبزها باید بتوانند این لشکر تازه نفس را بگونه ای رهبری کنند تا آنها نیز در راه برآورده شدن خواست های سیاسی جنبش با آن همراهی کُنند.







سرآغاز:


چند روز پیش در پی سفری که محمود احمدی نژاد به خُرمشهر داشت، او در هنگام سُخنرانیش با واخواهی و اعتراض مردم روبرو شد که با فریادهای:« ما کار میخواهیم و ما بیکاریم» سُخنرانی او را زیر سایه-یِ فریادهای واخواهی و پَتکارشی (اعترضی) خود بُردند. پرخاش کردن به دولتمردان تراز بالای حکومت اسلامی همچون احمدی نژاد در هنگام سخنرانی هایِ آنها و تلاش برایِ برهم زدن مراسم سخنرانی و دستگیری آنها آغازی است برای پایان بخشیدن به سه دهه حکومت ستم و ترس در ایران که با رویدادهای رومانی در سال 1989 سنجش پذیر است، زمانیکه دیکتاتور رومانی چاوشسکو در سال 1989 پس از بازگشت از یک سفر برونمرزی، میخواست در سالگرد انقلاب آن کشور برای مردم سخنرانی کند، که با موج هُو زدن ها، دُشنام ها و پرخاش مردم رو در روی گشت؛ و این پیشآمد نُخستین و واپسین رویدادی بود که دیکتاتور رمانی شگفت زده نمیدانست که در آن هنگام چگونه از دست مردم خشمگین بگُریزد و به کجا پناهنده شود. اگر مردم خشمگین ایران نیز اینچنین رفتاری با سران حکومت کنند، آنگاه آنها درخواهند یافت که میدان مبارزه هرروز برای آنها تنگتر میشود و سران این حکومت چاره ای نخواهند داشت، بجز پناه گرفتن در کاخ ها و دژهایِ رَزمی شان تا از زخم مردم خشمگین ایران آسوده بمانند.
جنبش سبزها یک جنبش سیاسی با خواسته های سیاسی است؛ از اینرو این جنبش نمیتواند خواسته های همگی مردم ایران را دربر بگیرد که از گرفتاری هایِ اقتصادی در رنج هَستند. نزدیک به 35 میلیون از جوانان ایران بیکار هَستند و این درحالی است که حکومت از ایجاد حتا 300 هزار کار درسال ناتوان است. و نزدیک به 9 میلیون از مردم ایران زیر نوار تنگدستی زندگی میکنند که میبایست با درآمدی کمتر از یک دلار زندگی کنند. اگر در سال پیش این بخش ِبزرگ از مردم تنگدستِ همبودگاه ایران، انگیزه ای برایِ پُشتیبانی از جنبش سبزها نداشت، ولی با ناگوار شدن اوضاع اقتصادی و بویژه انجام طرح برچیده شدن یارانه ها، آنها انگیزه هایِ بسنده را برای پیوستن به جنبش سبزها پیدا خواهند کرد. در اینجا این خویشکاری سبزهاست که بتوانند واخواهی ها و اعترض های لشکر بیکاران و مردم تنگدست را هدفمند رهبری کنند و بگونه ای که واخواهی ها و اعترض هایِ این لشکر تازه نفس تنها کرانمند و محدود به برآورده شدن خواست های اقتصادی آنها نماند، تا لشکربیکاران با برآورده شدن خواست های سیاسی جُنبش سبزها نیز همراهی کُند و هم بانگ شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر