۱۳۸۹ دی ۱۶, پنجشنبه

پیشگیری از دار زده شدن یک همرزم


خشایار رُخسانی

حکومت اشغالگر اسلامی به یکی از همرزمان آزدیخواه ما به نام بانو زهرا بهرامی که در روز عاشورای پارسال دستگیر شُد، کیفر مرگ داده است و میخواهد او را دار بزند. تنها گُناه بانو زهرا بهرامی این است که یک واخواهی (اعتراض) آرام و شهروندی به رای دُزدیده-ی خودش در گُزیدمان پیشین داشته است. حکومت اشغالگر اسلامی از اینرو آهنگ کَشتن بانو زهرا بهرامی را در سر دارد زیرا برای این حکومت، کُشتن او نماد و نشانه ای از خاموشی و مرگ جُنبش آزادیخواهی مردم ایران خواهد بود. امروز هر کدام از ما میتوانستیم بجای بانو زهرا بهرامی در سلول زندان در پیوس (انتظار) مرگ نشسته باشیم. از همه-ی آزادیخواهان درخواست میکنم که برای پیشگیری از دار زده شدن بانو زهرا بهرامی همه-ی کوشش هایشان را بکار بگیرند تا با رساندن این گزارش به سازمان هایِ جهانی که از هاگ های مردمی (حقوق بشر) پدافندی میکنند، سازمان ملل و کشورهای دمکرات و آزاد، به این گزارش بیدادگرانه بازتاب جهانی بدهند، و از این کشورها درخواست کُنند که با پادرمیانی و یا زیر فشار گذاشتن حکومت اسلامی از این بیداد پیشگیری کُنند، زیرا کُشته شدن بانو زهرا بهرامی، نمادی از مرگ جنبش خواهد بود.
آزادیخواهان! تا زمانی که ما همبسته نشویم و بجایِ همکاری و گفتگو باهم در راستایِ برنامه ریزی برای نافرمانی شهریگری (مدنی) به فرسایش توان همدیگر بپردازیم، ماشین کُشتار حکومت اسلامی بدون مانیش (توقف) به نابودی آزادیخواهان ادامه خواهد داد. اگر ناُخرسند از سرنگونی حکومت اشغالگر اسلامی از راه تازش رزمی و اَتمی کشورهای بیگانه به خاک ایران هَستید، تنها و بهترین راه که بتواند این رژیم را با کمترین هزینه-ی جانی و داراکی سرنگون کُند، سازماندهی نافرمانی های شهریگری (مدنی)،از راه خودداری از همکاری با دولت و ازکار انداختن چرخ ترازداریک (اقتصادی) رژیم خواهد بود. از آنجا که تنگدستی، گرفتاری هایِ ترازداریک (اقتصادی) و هَنجُمَنی (اجتمایی) مردم ایران که از یک سو بازده-ی ناشایستگی حکومت اسلامی در اداره-ی کشور هَستند، و از سویی دیگر این رژیم برای کُنترل مردم، این گرفتاری های خودساخته را هدفمند به آنها میپذیراند، زندگی را بر مردم دوزخ و همبستگی میان آنها را سُست کرده است، این خویشکاری (وظیفه-ی) آزادیخواهانِ برونمرزی است که بجایِ سرگرم کردنِ خودشان با فراپُرسش هایِ (مسئله های) شاخه ای همانند زیر پُرسش بُردن گذشته-ی دیگر همرزمان همانند محسن سازگارا و بهرام مُشیری و ....و یا اینکه: «چه کسی دیروز همکار رژیم بوده است و یا ساختار سیاسی و ترازدایک (اقتصادی) آینده-یِ کشور چگونه باشد»، به گُشایش گرفتاری هایِ آسیم (عظیم) مردم ایران روی بیاورند و جستجو به دُنبال راهکار آنها را در دستور کار خودشان بگذارند. نقش سازماندهی نافرمانی شهریگری (مدنی) در سرنگونی حکومت اسلامی به اندازه ای مهم و سنگین است که تنها گُزارش نُخستین همبستگی ها برای آغاز ایستکاری های (اعتصاب های) سراسری ،خواهند توانست آنچنان آسیب روانی به سرکردگان این رژیم بزنند که ساختار خودکامگی حکومت اشغالگر اسلامی بیدرنگ همچون یک خانه کاغذی فروبریزد.

بگذارید تا به هر کاری در زمان شایسته-ی آن و در یک جو دوستانه و داتیک (قانونی) در یک ایران دمکراتیک رسیدگی کُنیم. امروز ما از هیچ شایستگی و توانی برای رسیدگی به لغزش دیگر همرزمان خود درگذشته، برخوردار نیستیم. آنچه که هم اکنون از ارزش و مَهَندی (اهمیت) برخوردار است، سرنگونی حکومت اسلامی با هدف آزادی ایران و برپایی گُزیدمان آزاد و مردمسالاری است. و این هدف که آرزویِ همه-ی ماست بدون بُردباری، گُذشت، رواداری، همبستگی و همکاری تک تکِ ایرانیان میهندوست و آزادیخواه دستیافتنی نخواهد بود. بیاد داشته باشیم که ایران ازآن همه-ی ایرانیانِ آزاده است.

ایدون باد

‏پنجشنبه‏، 2011‏/01‏/06

فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر