سلمان فارسی
مردم شریف و بزرگوار ایران! هدف من از یاریِ تازیانِ مسلمان در تازش به ایران و راهنمایی آنها همانگونه که شادروان خلیفه-یِ دوم مسلمین عمر، نوید داده بودند برپایی برابری و برادری بود. پس از سرنگونی شاهنشاهی تبهکار، دُشمنیار و خودکامه-ی ساسانی، «دولت موقت» نُخست مرا را به فرمانداری تیسپون گمارد؛ من میپنداشتم پس از اینکه کار ساسانیان را تمام کردیم، شادروان عُمر خلیفه-ی دوم مُسلمین و همپالگی های مسلمان و تازی او برای ادامه-ی شُتر چرانی به حجاز بازخواهند گشت و کار و بار ما ایرانیان را به خودمان واگُزار خواهند کرد، ولی آنها ماندند و این جُنبش ملی را از ما دزدیدند؛ آنها مرا ناگُزیر کردند که از فرمانداری تیسپون کناره گیری کُنم، و خودشان به غارت، آدم کُشی و سُپوزش (تجاوز) ادامه دادند!
هدف من از همکاری با تازیان دستیافتن به برابری و برادری بود، اکنون که این آرزو ها برآورده نشُده اند از شما پوزش میخواهم! ولی بدانید که گُناه همه-ی این رویدادهای غم انگیز به گردنِ این «پدر و پسر» و پادشاهان تبهکار و دغاباز (خائن) ساسانی بود، زیرا پس از سرکوب جُنبش مصدقیان و مزدکیان دیگر راهی برای ما نمانده بود به جز اینکه دست به دامن این مسلمانان دادگر و بُزرگوار حجاز شویم!
به تازگی نامه ای به خلیفه وقت نوشته ام که رای به ناشایستگی «حجاج بن یوسفی نژاد» بدهد که در عراق عجم فراوان جنایت کرده است و آشتی ملی کنیم، تا مبادا دستگاه این خلیفه گری اسلامی که در نهادینه شدن آن کوشیده ایم به سیج افتد (به خطر بیافتد) و برچیده شود.
مردم بزرگوار ایران! نام من دو بخشی است: سلمان فارسی ! که بخش نُخست آن دینی و بخش دوم آن میهنی (ملی) است ! من نخُستین ایرانی ملی-مذهبی هستم ! ما ملی-مذهبی ها چند ویژگی داریم ! نُخست اینکه همگی بالای ۱۰۰ سال زندگی میکنیم! دوم اینکه هر اندازه این اسلامگرایان ارجمند از مردم ما بکشند، نه ذره ای از مهر ما به آنها و نه ذره ای از بیزاری ما به سامانه-یِ «گُجَستکِ پادشاهی» کم خواهد شد! سوم اینکه «خیر» ما تنها به دولت های موقت خواهد رسید! چهارم اینکه چون ما خودمان کسی نیستیم همواره زیر پرچم این و آن
سینه می زنیم.
ارادتمند شما حاج سید سلمان فارسی!
برگرفته از وبگاه: روشنگر نسل سوخته
ریدی به خودت... حالا حالاها باید کونت و مابقی جاهاتون بسوزه... باتشکر
پاسخحذف