۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

راز گفتگو با ماهی ها




خشایار رُخسانی

توانایی علی ابن ابوطالب در گفتگو با ماهی ها. برپایه-ی یک بازگویی (روایت) از بحارالانوار مِهَندترین (مهم ترین) نَسک کیش شیعه علی ابن ابوطالب از راز گفتگو با ماهی ها آگاه بود!

پیشگفتار
 جاویدنام میرزا آقا خان کرمانی میگوید:«اگر تنها یک پوشینه (جلد) از 24 پوشینه-ی نَسکِ (کتاب) بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری بپخشویند (انتشار دهند) ، دیگر امید نجات برای آن مردم کم خواهد بود. اکنون سرنوشت مردمی را به انگارید که 24 پوشینه از این نَسک  در میان آنها پراکَنیده شُده است (انتشار یافته است).»
در پایین یک بازگویی (روایت) از بحارالانوار درباره-ی  توانایی ویژه-ی علی ابن ابوطالب در گفتگو با ماهی ها آورده شده است، که اگر آنرا در جایگاه «مُشت نشانه-ی خروار» بپذیریم، به ارزش همه-ی آن 24 پوشینه-ی نَسک بحارالانوار پی خواهیم بُرد، که یکی از «گرانسنگ ترین (معتبرترین) نَسک های کیش شیعیان است.

سرآغاز
 علی علیه السلام در غزوه صفین، آهنگ گذر از رودخانه-ی فرات را داشت ولی گُذرگاهش روشن نبود .علی  به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، و به نمایندگی از او ماهی ای به نام «کرکره» را سدا (صد) کند ، و از آن ماهی نشانی گذرگاه را بپرسد.  نصیر از فرمان علی پیروی کرد و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که:« یا کرکره.» با شنیدن این آوا، فوری هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند، که «لبیک لبیک ، چه می گویی؟»
 نصیر پاسخ داد:« مولایم میخواهد گذرگاه فرات را پیدا کُند.» آن هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه «کرکره» نام داریم،  بگو  مولای شما این بخشایش را به کدامیک از ما کرده شده است تا پیروی کنیم. » نصیر برگشت و ماجرا را به مولایش علی رسانید .
علی ابن ابوطالب فرمود:« برو و کرکرة بن صرصره را بخوان.» سپس نصیر به سوی فرات بازگشت، و ندا سر داد آنچه را که مولایش به او آموخته بود. این بار شست هزار ماهی سر برآوردند که :«ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این سربلندی در هاگ (حق) کدام یک از ما شده است ؟»
نصیر برگشت و به علی گزارش داد.  علی ابن ابوطالب فرمودند:« برو و کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان.» نصیر به سوی فرات بازگشت و چنین کرد. این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد.
نصیر باز به پیش مولا علی  بازگشت و مولا علی گفت:«برو و کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان .» تا اینکه در بار هشتم که نصیر فریاد برآورد:« ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة .» آنگاه ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که « ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابوطالب با تو شوخی کرده است ، زیرا او خودش همه-ی راه دریاها و گذرگاه رودخانه ها را از ماهیان بهتر میداند، ولی اینک به مولا علی  بگو که گذرگاه فرات آنجا است.»
نصیر برگشت و ماجرا را به علی ابن ابو طالب گزارش کرد.آن بزرگوار فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم.  پس نصیر از شگفتی بانگ برآورد و غش کرد.  و چون به هوش آمد فریاد برآورد، گواهی میدهم که تو همان خدای یگانه و توانایی. و آنگاه آن بزرگوار فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده است، کُشتنش نیازین (واجب) است . آنگاه علی شمشیر از نیام برکشید و گردنش را  بزد.

آنچه که در بالا خواندید یک بازگویی (روایتی) از بحارالانوار علامه مجلسی بود که گرانسنگترین (معتبرترین) و بزرگترین سرچشمه-ی دانستنی های کیش شیعیان است. و حکومت اسلامی خون جوانان ایران را برای نگهداری از این باورهای بی بایه و چرند و پرند میریزد.

خردمند کاین داستان بشنود
به دانش گراید ز دین بگسلد

یک شنبه، 23 بهمن 3749 دین بهی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر