منوچهر ارغوانی
پیشگفتار
روز۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) به عشقمان تبریک بگوییم یا ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ؟ چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و اَروسَک (عروسک) ، شکلات و … در کشورمان باب شده است. بیشتر جوان ها بدون آگاهی از اینکه آیا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، تنها میدانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند.
سرآغاز
ولنتاین چیست؟
در سده-ی سوم ترسایی که هماهنگ میشود با آغاز فرمانروایی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بوده است به نام کلودیوس دوم که باورهای ناهنجاری داشت، از جمله اینکه او میپنداشت «سربازی خوب خواهد جنگید که بدون همسر باشد؛ از اینرو او زناشویی را برای سربازان امپراطوری روم گُرم (جرم) دانست. کلودیوس به اندازه ای سنگدل و فرمانش به اندازه ای بُرنده بود که هیچ کس گُرمَک (جرات) کمک به سربازان نداشت تا زناشویی کُنند. ولی کشیشی به نام والنتیوس (ولنتاین)، پنهانی آیین زناشویی سربازان رومی با دختران دلخواسته شان را برپا میساخت. هنگامیکه کلودیوس دوم از این جریان آگاه شُد، او دستور داد تا ولنتاین را به زندان بیاندازند. و سرانجام کشیش به «گُناه» جاری کردن پیوند زناشویی میان دلباختگان کُشته میشود. از اینرو امروز والنتاین را به نام فدایی و جان نثار راه دُوشاکی (عشق) میشناسند و از آن زمان او نماد و سمبلی برای دلباختگان شُد.
ولی شوربختانه و با شگفتی، ایرانیان ِ امروز، با بیش از چهارهزارو پانسد سال شهریگری (تمدن)، برگزاری جشن ها و آیین های بیگانه را نشانه ی شهریگری (تمدن) و بالندگی میدانند! بیشتر ایرانیان نام «ولنتاین» را شنیده اند و آیین آن را نیز مانند سایر بیگانگان بجا می آورند، ولی تا کنون نام "سپندارمذگان" به گوششان هم نخورده است.
«سپندارمذگان» چیست؟
در ایران باستان، نه چون رومیان از سه سده-ی پس از زایش مسیح، که از بیست سده پیش از زایش مسیح، به چم (یعنی) کمابیش دوهزار سال پیش از زایش ولنتاین، میان آریاییان روزی به نام روز دُوشاکی (عشق)، سپندارمذگان یا اسفندارمذگان بوده است. این روز در سالنامه-ی زرتشتی برابر است با پنجم اسفند ماه و در سالنامه-ی نوین ایرانی، که شش ماه نخست سال سی و یک روز بشُمار میآید، شش روز به جلو آمده و موشکافانه برابر با ۲۹ بهمن میشود، به چم (یعنی) چهار روز پس از روز ولنتاین فرنگی. زرتشیان جشن سپندارمذ (سپندارمذگان – روز زن و روز زمین) را هرساله در پنجم اسفند ماه برگزار میکنند.
در ایران باستان هر ماه را سی روز بشُمار میآوردند و افزون بر اینکه ماه ها نام داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشت. برای نمونه روز نُخست «روز اهورامزدا»، روز دوم، روز بهمن (تندرستی، اندیشه) که نخستین ویژگی خداوند است، روز سوم اردیبهشت به چم (یعنی) «بهترین راستی و پاکی» که باز از فروزه های (صفت های) خداوند است، روز چهارم شهریور به چم (یعنی) «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که ویژه-ی خداوند است و روز پنجم «سپندارمذ» بوده است.
«سپندارمذ» پاژنام (لقب) زمین است. به چم (یعنی) گستراننده، وَجاوند (مقدس)، فروتن. زمین نماد دُشاکی (عشق) است چون با فروتنی و گذشت به همه مهر میورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پُر مهر خود امان میدهد. به همین فرنود (دلیل) در فرهنگ ایران باستان "سپندارمذ" را به نام نماد دُشاکی (عشق) میپنداشتند. پسوند "گان" هم به چم (معنی) «جشن» است، و در نتیجه «سپندارمذگان» به چم «جشن سپندارمذ» یا «جشن روز زن و زمین» است.
«سپندارمذگان» جشن زمین و گرامیداشتِ دُشاکی (عشق) است که هر دو در کنار هم چم (معنی) پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با مهر ارمغان پیشکش میکردند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها پیروی میکردند. جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده است.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
آدینه، 28 بهمن، 3749 دین بهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر