۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

پیوند میان پوشش اسلامی و گره روانی آخوندها



 «فیلیپ سولرس» نقد کُننده-ی نامدار ادبی و داستان نویس فرانسوی در نوشتاری بتاریخ ۸/۱۲/۱۹۸۹ در لوموند نوشت: « چیز خنده آوری است که دین میکوشد تا بستگی های گُنی (روابط جنسی) انسان ها را بر سُتونِ بُنپایه هایِ (اصول) خود اُستوار سازد، باآنکه دین در نهاده-یِ گُنی (موضوع جنسی)، خودش گرفتاری هایِ فراوانی دارد و تلاش هایش در این زمینه سرچشمه گرفته از گره هایِ روانیش است؛ هرسه دین یهودی، ترسایی و اسلام این گرفتاری ذهنی را دارند.». او میپُرسد: «یادمان باشد که یکی از جُستارهای مهم اسلام در قرآن نگاشتن (ترسیم) حوری هایی هستند که پوشش های شفاف و تن نما دربر دارند و مومنان میتوانند بَدَن آنها را به روشنی تماشا کنند، اکنون چگونه است که پُرسمان پوشش اسلامی پیشکشیده شده است؟»
فیلسوف هم دوره-ی ما «میشل سر» در پَتکارش (اعتراض) به هجوم بنیادگرایان اسلامی و خواست های زن ستیزانه-ی آنان برپایه-ی پنهان کردن زنان در پوشش رسا (کامل) یا برقع گفت: «ناگُزیر کردن زنان به پنهان کردن چهره شان برایِ دستیافتن به پوشش رسا (کامل)، به چم (معنی) برچیدنِ زندگی اجتمایی آنها و مرزین کردن (محدود کردن) زندگی نیمی از شهروندان به یک چهارچوبِ خودویژه (خصوصی) در خانه است. این کار به چم (معنی) دست درازی به جایگاهِ اجتمایی و دادیک (حقوق) زنان است؛ راستی این است که پذیراندن پوشش اسلامی به زنان، سبب واگرداندنِ آنها به یک شبح بدون خورتاکی (مسئولیت) و بدون امنیت میشود. دیدن چهره-یِ فرد، بُنیادِ همبودگاهِ مدنی ما بشمار میاید.» (روزنامه لیبراسیون ۱۹ مارس ۲۰۱۰).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر