اکبر گنجی: قرآن محمدی
اکبر گنجی در این نَسک (کتاب) نشان میدهد که سرچشمه-ی قرآن اندیشه های خود محمد بوده است و قرآن هیچ پیوندی با آسمان ندارد.
عقل گرايی و ايمان گرايی
هر دينی دارای گزاره های صدق و کذب بردار است. اما آيا اين گزاره ها اثبات پذيرند؟ بسياری از فيلسوفان گزاره های دينی را اثبات ناپذير(خرد گريز) تلقی می کنند. به عنوان نمونه، ابوعلی سينا می گفت معاد را نمی توان با دلائل عقلی اثبات کرد[ 1]. به گمان بسياری از فيلسوفان، وجود خدا را نمی توان با دلائل عقلی اثبات کرد. وقتی مبدأ و معاد با چنين معضلی روبروست، تکليف نبوت روشن است که کمترين ادعا در خصوص اثبات عقلی آن وجود دارد. اين معضل کسانی را واداشته است تا پروژه عقلانيت در قبول دين و التزام به آن را کنار بگذارند.
در باب دين است. ايمان گرايان ، آموزه های دينی (Rationalism) " بديل "عقل گرايی (Fideism) " "ايمان گرايی
را خردگريز(نه خرد ستيز) به شمار می آورند .البته ايمان گرايی ويتگنشتاين و ايمان گرايی پلنتينجا آموزه های دينی را خرد گريز می دانند، ولی ايمان گرايی کيرکگور پاره ای از آموزه های دينی را خردستز می داند. باور ايمان گرايان به خدا، نبوت ، معاد و ديگر آموزه های صدق و کذب بردار دينی، مستقل از هرگونه قرينه و استدلالی است.به تعبير ديگر، ايمان به خدا نيازی به پشتوانه ی عقلی و دليل و گواهی ندارد. به گمان پيروان اين مشرب ، اعتقادات دينی، بنيانی ترين مفروضات آدمی هستند و کسی که آموزه های دينی را با ميزان عقل می سنجد، خدا را در پای عقل قربانی کرده است. معشوق چنين کسی عقل است، نه خدا. از اينرو ، فقدان استدلال و قرار گرفتن در موقعيت بی دليلی ، نه تنها مسأله ای پديد نمی آورد، بلکه آدميان را از شر لوازم منطقی عقل حقير رها می سازد. مولوی به يک معنا مدافع چنين رويکردی بود. میگفت:
پای استدلاليان چوبين بود
پای چوبين سخت بی تمکين بود
اين عصا چه بود؟ قياسات و دليل
آن عصا که دادشان بينا جليل
چون عصا شد آلت جنگ و نفير
آن عصا را خرد بشکن ای ضرير
او عصاتان داد تا پيش آمديت
آن عصا از خشم هم بروی زديت
این نَسک ارزشمند را میتوانید با دنبال کردن پیوند زیر بارگیری کُنید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر