۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

باورمندی ما به توانمان و امید میهن به ما



نُسخه فارسی

سازمان خودرهاگران

چکیده:


قطعنامه-ی شورایِ امنیت سازمان ملل دو کارایی و تاثیر بر جُنبش مردم ایران خواهد داشت، از یک سوی حکومتِ اسلامی را آسیب پذیر و ناتوانتر خواهد ساخت و دستِ کُنشگرانِ جُنبش را برای تازش به آن بازتر خواهد کرد، ولی از سویی دیگر سبب هرچه بیشتر منزوی شدن سپاه پاسداران در داد و ستدهای جهانی خواهد شد، چیزیکه شاید سپاه پاسداران را به یک واکنش بیخردانه ناگزیر کُند: آشوب آفرینی از راه دامن زدن به جنگ در خاورمیانه برای رهایی حکومت اسلامی از تنگنای سرنگونی بدست مردم . در این روزها مردم ایران در برابر یک پیچ تاریخی و بزنگاهِ سرنوشت ساز ایستاده اند، و بود و نبود ایران به تندرست گذشتن از این بزنگاه بستگی دارد. اگر تا دیر نشده است، مردم ایران با خودباوری، اراده گرایی و دلاوری، برای کنار زدن باند حاکم بر این کشور خودشان را سازماندهی نکنند، و خیز برندارند، حکومت اسلامی و دولتمردان اسراییل بزودی کشور ایران را درگیر یک جنگ اتمی خانمانسو خواهند کرد، جنگی که پیامدهای آن برای زیستبوم و هستی ایران، بود و نبود و یکپارچگی مرزی آن، خیلی بیشتر از هزینه پیشگیری از آن خواهد بود.
شرایط برای دگرگونی آماده است، آنچه که مهم است باورمندی تک تک ما به توان خودمان است که میتوانیم در این فرآیندِ دگرگونی که بستر آن فراهم است، نقش آفرینی کنیم، و تنها چیزیکه نیاز دارد، اراده گرایی ما، خواست ما و خودباوری ماست.






بررسی شرایط کشور در آستانه-ی 22 خرداد

امروز شورایِ امنیتِ سازمانِ ملل تحریم هایِ تازه ای را به زیانِ حکومتِ اسلامی برنهاد، و با اینکار رژیم را در تنگناهایِ فراوان سیاسی، اقتصادی، و مالی گرفتار کرد؛ و دست سپاه پاسداران را در راستای گردآوری ساز وبرگ هایِ رزمی برای جنگ آفرینی در خاورمیانه به کَرد (عملاً) بست. این قطعنامه دارای دو رویِ مثبت و منفی است؛ مثبت از اینرو که انجام این قطعنامه، حکومت اسلامی را به شدّت سُست و ناتوان خواهد کرد، و با آسیب پذیرتر شدنِ آن، کنشگران جنبش خواهند توانست آسانتر از پس آن بربیایند. رویِ منفی این قطعنامه این است که با منزوی تر شدنِ حکومت اسلامی، سپاه پاسداران احساس خطر خواهد کرد، و شاید که بخواهد با آشوب آفرینی در خاورمیانه، بدُنبال راهِ برونرفت از تنگنایِ سرنگونی، بدستِ مردم ایران بگردد. و اینگونه بپندارد که با دامن زدن به یک جنگ، بتوانند رژیم را تندرست و آسوده از این تنگنا رها سازد. ولی پناه بردن به جنگ با هدفِ آسوده گذر کردن از تنگنا، یک اَنگاشت و تصور بچه گانه ای بیش نیست، زیرا اگر این جنگ آغاز شود، از بهر اهمیتِ راهبُردیِ رَزمی (سوق الجیشی) که خاورمیانه دارد، کارکردِ سپاه پاسداران در خلیج پارس میتواند به تُندی به یک جنگِ خانمانسو بفرجامد، و همانگونه که برخی نیز پیش بینی میکنند، این جنگ میتواند به یک جنگ اتمی فرارویَد. گوهر روشن این پیام این است که اگر حکومتِ اسلامی بدستِ مردم ایران پایین کشیده نشود، این حکومت برای پدافندگری از خود و ادامه-ی هَستیش دست به آشوب و جنگ آفرینی خواهد زد. و این جنگ تنها به زیانِ همه-یِ سامانه-یُ حکومت اسلامی نخواهد بود، بلکه همه-یِ هَستی کشور ما را نیز بخطر خواهد افکند؛ این جنگ، سرزمین ایران، زیستبوم، مردم ایران و یکپارچگی مرزی ما را بخطر خواهد انداخت. اکنون که این قطعنامه-ی شورای امنیتِ سازمان ملل، شرایط را سخت تر و حساس تر میکند، وظیفه-یِ ما آزادیخواهان این است که با این گرفتاری کوشا تر برخورد کُنیم تا بتوانیم با پایین کشیدن این دیوانگانِ بیگانه پرست و پادایرانی از هرم قدرت، کشور خودمان را رها سازیم.
همبودگاهِ ایران به مرحله ای از رشد و بُرنایش تاریخی خودش رسیده است، که دیگر اداره-یِ آن بدستِ گِردایه و مجموعه ای از پیرمردان بازری، چند آیت الله و پاسدارنِ جنایتکار، غارتگر و قاچاقچی پذیرفته نمیشود. و کشور ما نیاز به یک جهش و پرش در این مرحله از تکامل تاریخی خودش دارد، و این نکته-یِ بسیار مهمی است: امروز ما سر یک بزنگاه و پیچ تاریخی ایستاده ایم، اگر از این پیچ، تندرست جان بدربریم، آشکار است که وارد یک مرحله از رشد و پیشرفتِ بیمانندی خواهیم شد. در این شک نکنیم که پس از سرنگونی حکومت اسلامی و با انجام گرفتن و نهادینه شدن کمینه ای از ارزش های مردمسالاری در این کشور، ما براستی یک جهش تاریخی خواهیم کرد. و از سویی دیگر اگر نتوانیم از این پیچ ِتاریخی تندرست گذر کُنیم، به یک سراشیبی و دره ای خواهیم افتاد که میتواند تاریخ و هَستی ایران، یکپارچگی مرزی این کشور، و همبستگی و یکپارچگی قومی و میهنی آن را به رسایی بخطر بیاندازد، و نابود سازد. از اینرو در این شرایط حساس، وظیفه هر ایرانی است که با این گرفتاری با مسئولیت برخورد کند. در اینجا دیگر گُفتگو بر سر این نیست که: «آیا من سیاسی کار هستم و یا نیستم؟ من دوست دارم که کار سیاسی بکنم و یا نکنم؟ با حزب ها و گروهای سیاسی همکاری کنم و یا نکنم؟» امروز گفتگو بر سر بود و نبودِ ایران است. امروز ما در گامه و مرحله ای هستیم که ناهُوشیاری ما و خودداریِ تک تکِ ما از پرداختِ هزینه، سبب خواهد شد که همه-یِ آنچیزی را که ما تا به امروز به نام پایگاه و جایگاهِ تیره های ایرانی، مردم ایران، هَستی تاریخی و فرهنگی مان میشناسیم، همه را از دست بدهیم؛ به سُخن دیگر اگر ما نتوانیم از این بزنگاه تاریخی با آگاهی، برنامه ریزی و مبارزه-یِ دلاورانه، تندرست گُذر کُنیم، و سرنوشت مان را بدست احمدی نژاد و پاسدارها از یک سوی و سران در بُن بست گرفتار شده-ی اسراییل از سویی دیگر بسپاریم، آنها برای ما یک جنگی را براه خواهند انداخت، که میتواند به تُندی به یک جنگِ اتمی فراروید. و جنگ اتمی نیز به معنی از دست دادنِ همه-یِ امکان هایی خواهد بود که میتوانستیم با کنار زدن حکومت اسلامی، از آنها برخوردار شویم.
از این رو من پافشاری فراوانی بر این دارم که بدون رویکرد و توجه به اینکه آیا پیشآمدها در روز 22 خرداد امید ما را برآورده سازند و یا نسازند، آنها را زرسنج و معیار برای کُنشگری هایِ سیاسی خودمان و یا خودداری از تلاش برایِ بدست گرفتن سرنوشتِ کشور بدست خودمان نسازیم. این روز خواهد آمد و با همه-یِ بار و وزنی که خواهد داشت، خواهد گذشت ولی فرداهایی نیز در پس 22 خرداد نیز وجود دارند، 23 خرداد و 23 مرداد نیز خواهند آمد. این روزها ما را به سوی یک گامه و مرحله-یِ سرنوشت ساز دیگری ره خواهند برد، و سرنوشت ساز بودن آنها بستگی به کارکردِ ما ایرانیان خواهد داشت. آن کسانیکه میپندارند که با کنار کشیدنِ خودشان از میدانِ مبارزه و تنها با تماشا کردنِ کارزار، میتوانند اُمید به معجزه ای داشته باشند، به سختی اشتباه میکنند؛ آنها باید بیگمان باشند که، به دلیل بی اراده گری ما، کم کاری ما، ناهوشیاری و غفلت و ترس ما و هرکدام از این دلیل ها، ایران به سویِ یک رویارویی رَزمی خواهد رفت، چیزیکه جهان سرمایه داری نیز از بهر تنگناها و آشفتگی هایی که گرفتارش است، از آن پیشوازی خواهد کرد. این جنگ خواهد توانست اقتصادِ کشوری همانند آمریکا را شکوفا سازد که 54% از همگی بودجه خودش را هزینه-یِ کارهای رَزمی میکند. کشورهایِ نیرومند همانند فرانسه، انگلستان و روسیه و چین نیز از یک جنگِ سراسری در خاورمیانه پیشوازی خواهند کرد، چنانچه آنها از جنگ آسیب نبینند، و بتوانند از راه فروش فرآورده ایِ رزمی خودشان، کوشا در آن درآمیزند، زیرا سودی که آنها از این راه خواهند بُرد، میتواند کمکی برای اقتصادِ آشفته-ی آنها در این بُن بستِ اقتصادِ جهانی باشد.
پس، بجز مردم ایران شاید همه-یِ جهان سودِ خودش را در یک رویارویی رزمی جُستجو کُند. از اینرو آنچه که برای ما ایرانیانِ آزادیخواه پَسندیده است جنگ و درگیری نیست، بلکه دامن زدن یک جنبش سراسری برای پایین کشیدن رژیم حمهوری اسلامی است تا با بازپس گرفتن قدرت از این پاسداران دیوانه، دزدان بازاری، آخوندهایِ شکنجه گر و و تجاوز گر، بتوانیم آبرو، آزَرمِش خودمان را بازپس ستانیم و آینده-یِ کشور خودمان را بدست گیریم. امروز بَختِ انجام اینکار را داریم، و برای کسانی که بخواهند در این نماگاه و صحنه نقش آفرینی کنند زمینه و بستر آن وجود دارد، همه-یِ شرایط برای کُنشگر بودن برایِ انجام نقش وجود دارد، تنها ما باید، بخودمان باور داشته باشیم، و با اعتماد به یکدیگر وارد کارهای گروهی و جمی بشویم. با دوری کردن از کارهایِ پراکنده و فردی، به سوی کارتاری ها و کُنشگری های سازمانیافته و گروهی گام برداریم، روشی که کارایی ِکوشش هایِ ما در مبارزه را بالا خواهد برد.
شرایط برای دگرگونی آماده است، آنچه که مهم است باورمندی تک تک ما به توان خودمان است که میتوانیم در این فرآیندِ دگرگونی که بستر آن فراهم است، نقش آفرینی کنیم، و تنها چیزیکه نیاز دارد، اراده گرایی ما، خواست ما و خودباوری ماست.

فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh


http://khodrahagaran.org/Fa/




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر