۱۳۸۹ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

بهترین زمان برای جنبش و بدترین هنگام برای رژیم



نُسخه فارسی

سازمان خودرهاگران


چکیده:


نُخستین بُنپایه در هُنر رزم آوری این است که زمانِ تازش به دُشمن در هنگامی برگُزیده شود که او در بدترین وضعیتِ آمادگی و روانی باشد. همه-یِ نشانه ها گواهی میدهند که چنین وضعیتی در 22 خرداد فراهم است، زیرا نماز آدینه-ی 14 خرداد که کودتاچیان میخواستند از آن برایِ بنمایش گذاشتن یکپارچگی و توانمندیشان بهره ببرند، به کَردِ (عملاً) به نماگاهی خنده آور از پراکندگی و ژرفایِ ناتوانی آنها واگردانده شد که حتا تا مرز درگیری بدنی میان بُلندپایگان رژیم نیز پیش رفت. در پاسُخ به کسانی که نگرانِ ادامه-یِ برجای ماندن جُِنبش در سال آینده در سایه-ی رهبرانِ نمادین آن، موسوی و کروبی هَستند، باید گفت که در وضعیت ترس و دلهره-یِ مطلق که رژیم بر کشور چیره کرده است، آزادیخواهان ناگُزیر هَستند که از هر امکان و روزنه ای برای روشن نگه داشتن آتش مبارزه بهره ببرند؛ راز پیروزی ما در یکپارچه نگه داشتن گُستره-ی (طیف) بزرگِ مخالفانِ حکومت است، از اصلاحگرایان گرفته تا نیروهایِ برانداز. مبارزه با حکومتِ اسلامی را ما همه باهم پیش خواهیم بُرد، ولی آنجا که همبسته ای از ما از رفتن بازایستد، نیروهایِ دگرگونخواه راهشان را تا رسیدن به هدف ادامه خواهند داد.





سرآغاز:

وضعیتِ رژیم جمهوری اسلامی در آستانه-یِ گردهمایی هایِ 22 خرداد

در نماز آدینه-یِ 14 خرداد که به امامتِ خامنه ای انجام گرفت، ما تماشاگر آشکار تر شدن و نمایان تر شدنِ ناسازگاری ها در میان دولتمردانِ جمهوری اسلامی بودیم؛ و با همه-ی تلاش هایی که انجام گرفته شُد تا این آیین، نمایشی از یکپارچگی و توانمندیِ رژیم جمهوری اسلامی گردد، به کَردِ (عملا) این مراسم بنمایش ویژه ای از جدایی و پراکندگی این حکومت واگردانده شد، بگونه ایکه برگُزارکُنندگان این نمایش، حتا ناتوان از جم و جور کردن آن در برابر مهمانانِ انیرانی، دوربین ها و هزاران مردمی بودند، که در آنجا گردآمده بودند.
این رویداد نکته مهمی را برایِ ما آشکار ساخت و آن اینکه رژیم دچار ناسازگاری ها و اختلاف هایِ ژرف و راستین ِدرونی است، زیرا اگر آنها کامیاب در برگزاری یک نمایشی از یکدستی و یکپارچگی میانِ خودشان میشُدند، میتوانست کارایی و تأثیر بسیار منفی بر روانِ آزادیخواهان داشته باشد. ولی بجایِ آن دیدیم که این آیین، به نمایشنامه-یِ خَنده داری واگردانده شد که حتا تا مرز برخوردِ بدنی و فیزیکی ِشخصیت هایِ بُلندپایه-یِ رژیم نیز پیش رفت؛ و این مراسم نشان داد که براستی آب در لانه مورچگان ریخته شده است و آنها بجانِ هم افتاده اند. و ما میدانیم که از ویژگی هایِ ساختارهایِ مافیایی این است که آنها در یک جایی، دیگر همدیگر را برنمیتابند. و پس از گُذشتن از مرز خُرده گیری و نکوهش کردن از همدیگر و این جور چیزها، به ناسزاگویی و دُشنام به یکدیگر روی میآورند؛ و در پایان به زُدایش بدنی و فیزیکی همدیگر میپردازند. این رویداد این نوید و مژده را داد که ما با رژیمی رو در روی هستیم که نه تنها از بیرون زیر فشار است، بلکه از درون نیز دچار گرفتاری هایِ بُنیادین برایِ نگهداریِ کمینه ای از هماهنگی هایِ ساختاری است، که نیاز هَستند تا بتواند کار کند و ادامه-یِ هَستی دهد. و این پیشآمدِ بسیار خوبی برای مخالفان رژیم است، برای کسانی که میخواهند همگی این رژیم را براندازند، این ساختار را دگرگون سازند و یک ساختار مردمسالار را جایگزین آن کنند.
پدیده-یِ درگیری میان سران رژیم از اینرو اهمیت دارد، که بیانگر هرچه بیشتر شکننده بودن این حاکمیت است. به سخن دیگر اگر ما نگاهی به روزهایِ آغاز جُنبش در خرداد 1388 بیاندازیم، بیاد میآوریم که کمینه ای از ناسازگاری ها و اختلاف هایی که در دل رژیم وجود داشتند، از راه میزگردها و گفتگوهایِ رسانه ای که نامزدهای انتخاباتی با همدیگر میکردند، آشکار گشتند؛ آشکار شدنِ این ناهمسانی ها در میان دولتمردان رژیم، سبب شد تا بسیاری از مردم بدانند که این رژیم ناتوان شده است، و با آمدن به میدانِ مبارزه، آنها میتوانند به این ناسازگاری ها بیشتر دامن بزنند. اکنون ناسازگاری ها در میانِ سرانِ رژیم از چهارچوبِ میزگرد و گفت و شُنود گُذر کرده اند، همکنون گفتگو بر سر درگیری و جنگ است، بر سر تیغ کشیدن بر یکدیگر و تلاش برایِ زُدایش بدنی و فیزیکی همدیگر از راه هُشدار-بدار کشیدن یکدیگر است که نمونه-یِ بارز آن سخنان خامنه ای در نماز آدینه-یِ 14 خرداد با آن رفتارش بود.
به سخن دیگر سپاه پاسداران برنامه-یِ روشنی درانداخته است که برپایه آن زُدایش فیزیکی و بیدرنگِ بخشی از جریان هایِ درون حکومتی را درخواست میکند، که بازده-یِ آن ناتوانی هرچه بیشتر حکومتِ اسلامی در درون خودش خواهد بود؛ و در بیرون دو رویداد دارند همزمان پیش میآیند که از دیدگاه من همزمان بودن آنها نیز شاید هم بَختَکی نباشد. با رویکرد و توجه به اینکه کشورهایِ باختر هیچگاه پُشتیبانِ جُنبش هایِ آزادیخواهانه نبوده اند، جُنبش هایی که نهادینه شدن یک حکومتِ مردمی را هدف خود کرده اند، ولی اینبار بنگر میرسد که آنها وارد آوردنِ یک آسیبِ بُینادین به حکومت اسلامی از راه تحریم هایِ تازه را یک کار نیازین میدانند، تحریم هایی که در وَرای درگیری هایِ آنها با حکومتِ اسلامی بر سر پرونده-ی هَسته ای آن، انجام خواهند گرفت. کشورهایِ باختر از اینرو برای انجام هرچه زودتر این تحریم هایِ تازه به تکاپو افتاده اند تا آنها بتوانند یک همزمانی میانِ زنجیره ای از واخواهی ها و اعتراض ها و گردهمایی هایی که بناست در روزهایِ آینده در درون کشور انجام گیرند، برپا سازند. آنچه که برای ما اهمیت دارد، این است که امسال به واژگونه-یِ سال گذشته، با یک رژیمی روبرو هستیم، که ناتوانتر، شکننده تر و آسیب پذیر تر از سال پیش است و از آمادگی بیشتری برای فروپاشی و سرنگونی برخوردار است.
برپایه یک ارزیابی رَزمی، هنگامیکه دو لشکر رو در روی هم میشوند، هر لشکری تلاش میکند که بدترین زمان برایِ دُشمن را در جایِ بهترین زمان برای تازش به آن برگُزیند. این نُخستین بُنپایه-یِ آشکار در درگیری هایِ رزمی است، که اگر شما بخواهید بر دُشمن خود بتازید، این تازش را باید برایِ زمانی سازماندهی کنید، که دشمن، نگر (نظر) به نیرویِ روانیش، آماده سازی هایِ رزمیش و امکان هایِ دیگر، در بدترین و ناتوانترین موقعیت قرار داشته باشد. با الهام گیری از پندِ بالا، ما می بینیم که هم اکنون دُشمن ما در بدترین وضعیتِ روانی و رَزمیش بسر میبرد؛ پس در 22 خرداد ما میتوانیم تازشی را به دُشمن بیاغازیم، که بدترین زمان برای دشمن است، ولی بهترین هنگام برای آزادیخواهان.
هم اکنون خیلی ها این موضوع را پیش میکشند که آیا اینبار نیر جنبش باید زیر سایه-یِ میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و کسانی همانندِ آنها راهش را ادامه دهد و یا نه؟ در این باره من بارها در این گفتاوردها یک نکته را روشن کرده ام که پرونده-یِ میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی برای مردم ایران به رسایی و کاملاً روشن است؛ از آنجا که ما داریم در همبودگاهی زندگی میکنیم که در آن دلهُره و ترس مطلق وجود دارد، بنابر این هوشمندی سیاسی درخواست میکند که از هر امکان، شکاف و روزنه ای برای به پیش بردن این جنبش بهره ببریم که در پایان میتواند همگی حکومت را جارو کند. اکنون چه میرحسین موسوی و چه مهدی کروبی از این راز آگاه باشند و یا نباشند، تلاش هایِ آنها در جنبش، با رویکرد و توجه به وضعیتِ شکننده ای که حکومت اسلامی دارد، نمیتوانند به چیز دیگری بجز سرنگونی آن بفرجامند. اکنون که آنها دارند در این راستا با جنبش گام برمیدارند، پس بگذاریم که آنها کارشان را بکنند، و بگذاریم تا آنها تا آنجا که میتوانند پیش روند؛ هرجا که میرحسین موسوی و مهدی کروبی از همراهی با جُنبش بازایستادند، جنبش آزادیخواهی مردم ایران که سرنگونگی همگی حکومت را هدف خود کرده است، به راه خودش ادامه خواهد داد، و این خواسته نیز بستگی به این امکان دارد که نیروهایِ اجتمایی و برانداز به اندازه ای توانمند باشند که بتوانند این جُنبش را تا سرنگونی رژیم به پیش ببرند.
اکنون مهم این است، که در این شرایط بسیار حساس، و آشفته که این ساختار مافیایی و خودکامه دچار آن شده است، و آنها به زُدایش بدنی و فیزیکی همدیگر روی آورده اند، ما هم از این بخت به بخوبی بهره ببریم، و جبهه-یِ خودمان را به بهترین شیوه نیرومند سازیم؛ نیرومندی این جبهه در نگهداریِ یکپارچگی آن است، به سُخن دیگر همسویی ِگُستره-یِ (طیف) بزرگی از مخالفانِ حکومت، از اصلاحگرایان گرفته تا براندازان؛ ما باهم پیش میرویم و هرجا که اصلاحگرایان از همراهی با ما بازایستادند، نیروهای برانداز به پیشروی خودشان ادامه خواهند داد؛ از اینرو جای نگرانی نیست که ما بخواهیم انرژی و وقت خودمان را هزینه-یِ روشن کردنِ اینچنین پُرسش هایی کُنیم که:«همبستگان ما تا کجا با ما پیش خواهند رفت و در کجا بازخواهند ایستاد؟» هر کدام از ما بر پایه-یِ اراده-یِ فردی و وظیفه، کار سازمانی خودمان را پیش خواهیم برد. نیروهایِ مخالفِ رژیم باید از هر امکان یا شرایطی که بتوانند کوچکترین اعتراض ها، و گردهمایی ها را برانگیزانند و یا کمترین آسیب ها را به این رژیم بزنند، برای پیشبردِ هدف هایِ خودشان بهره ببرند.
نکته پایانی اینکه: جنش هایِ اجتمایی پدیده ای نیستند که از پیش پیشبینی شوند، یا از پیش سرنوشت آنها روشن شده باشد، و این بستگی راسته و مستقیم به اراده، نوآوری و ابتکار کُنشگران جنبش دارد، که هرکس بگونه-یِ فردی و ناوابسته و یا درجایگاهِ هموَندِ و عضو یک سازمان بتواند با نوآوری خودش، جنبش را نیرومند کُند و یک گام به پیش ببرد. آشکار است که ما خودمان میتوانیم سرنوشتِ جنبش را برگ بزنیم و روشن کنیم. از اینرو من با دیدگاه هایِ ناامید کُننده ای که میخواهند از پیش، روشن کنند که چه پیش خواهد آمد و چه پیش نخواهد آمد، همسویی نمیکنم. من بر این باورم که در درون ما، اراده گرایی میتواند پیکر یابد و شکل بگیرد؛ ما میتوانیم از راه کُوشندگی، دلاوری، بیباکی، نوآفرینی و بکارگیریِ هوش مان، راهبند ها و بُن بست ها را بشکنیم، و شرایط را به سویی که پَسندیده-یِ ماست ببریم و دگرگون کنیم.
در اینجا من میخواهم بر این گفته پافشاری کُنم که در شرایط کنونی تَرازش و معادله-یِ نبرد به سود مخالفانِ رژیم است. چونکه از یک سوی، رژیم ناتوان است و از سویی دیگر آمادگی ما میتواند از راه همکاری و نگهداریِ همبستگی ِهمه-یِ گُستره-یِ نیروهایِ مخالف، بیشتر شود. آشکار است که ما روی تحریم هایِ کشورهای باختر، سرمایه گذاری نخواهیم کرد، ولی اگر آنها نیز بتوانند رژیم را ناتوانتر کنند، که چه بهتر.
فراموش نکنیم که رهایی ما در دست خودمان است، به شرط اینکه با رهاسازی خودمان از بندهایِ درونی، نیروهایِ درونی مان را آزاد، همبسته و پیوسته کنیم، تا رژیم قرون وسطایی و نامردمی جمهوری اسلامی را کنار بزنیم و شرایط را برای ساختن یک ایران آباد و آزاد فراهم آوریم.
فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh
http://khodrahagaran.org/Fa/




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر