۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

کیفرخواست شاهزاده رضا پهلوی و خاموشی رازگونه-ی سازمان های سیاسی


احمد ملکی کاردار پیشین سفارت جمهوری اسلام ایران


یادآوری: به شَوَندِ (علت) اهمیت این نوشته، ولی روان نبودن متن آن، من آنرا اندکی ویرایش داده ام، بدون اینکه در گوهر پیام نویسنده دستی برده باشم. (خشایار رُخسانی)

چکیده:
 براستی که جای افسوس است که سازمان های سیاسی ایران بجای پُشتیبانی از این گام دلاورانه و هوشیارانه-ی شاهزاده رضا پهلوی که درخواست دادگاهی کردن علی خامنه ای در یک دادگاه جهانی را داده است و بجای کمک به او برای دادگاهی علی خامنه ای و فروزان نگهداشتن آتش اُمید و جنبش آزادیخواهی مردم ایران ، این سازمان ها در یک خاموشی گورستانی فرورفته اند و گزارش نشست رسانه ای شاهزاده رضا پهلوی در پاریس را یا بازتاب ندادند و یا در گوشه-ی گزارش های شاخه ای روزنامه های خودشان گذاشتند.

سرآغاز:
 فراخوان آقای رضا پهلوی از شورای امنیت سازمان ملل در محاکمه رهبر ایران-خاموشی برخی از گروه های مخالف در داخل و خارج کشور چرا؟

در روز 24 آذرماه سال 1390 خورشیدی، شاهزادۀ رضا پهلوی با انتشار فراخوانی از شورای امنیت سازمان ملل خواسته است که رهبر جمهوری اسلامی ایران را به اتهام جنایات علیه بشریت از سوی دیوان بین المللی لاهه محاکمه کند.
چند نکته بسیار مهم برای روشن شدن اذهان همگانی و مردم گرامی ایران نیازین است.

یک – کمپین سفارت سبز با بیانیه ای از گام بسیار هوشمندانه و انسان دوستانه آقای رضا پهلوی در پُشتیبانی از حقوق بشر و محاکمه آقای خامنه ای به اتهام جنایت علیه بشریت پُشتیبانی اُستوار نموده و بیان میدارد که مسبب تمام بدبختی و جنایات ضد بشری که در رژیم جمهوری اسلامی ایران روی میدهد و مسئول بُنیادین همه-ی این نابسامانی ها، شخص اول مملکت میباشد و بجاست جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشری از این خواسته مردم ایران پُشتیبانی نمایند و هر چه زودتر زمینه محاکمه -یِ نامبرده فراهم آید.
دوم – بسی جای شگفتی دارد که سازمان های سیاسی بجای پُشتیبانی از کیفرخواست آقای رضا پهلوی از علی خامنه ای، خاموشی گُزیده اند، آنهم در حالیکه افرادی در درونِ کشور همچون آقای نوری زاد دارند با دلاوری فراوان از جنایت هایِ آقای خامنه ای پرده دری میکند و  زیر شدیدترین تازش ها وفشارهایی که بر او و خانواده اش وارد میگردد، خاموشی برنگُزیده است. آقای نوری زاد در پی نامه های سرگشاده-یِ فراوان به علی خامنه ای، از دردمند ترین و ضد انسانی ترین کارهای ناشایستی  که بدستِ جمهوری اسلامی در زندان ها انجام میگیرد و فشارهایِ گوناگونی که بر خانواده های زندانیان سیاسی وارد میشود ، پَرده دری کرده است. او  آشکارا گفته است که حکومت اسلامی از ناشایست ترین شیوه های ممکن جهت خاموش کردن فریادِ زندانیان بهره میبرد که درسده-ی 21 در جهان همانندی ندارد و به گفته آیت الله منتظری و آقای نوری زاد و دیگران ، در زمان حکومت شاه هرگز این جنایت ها و فشارها و این شیوه ها علیه خانواده های زندانیان دیده نشده است.  امروز که  به دستور رهبر ایران بدترین رفتارها  با مردم به بالاترین درجه-ی خود رسیده است، آقای نوری زاد که فردی  خودی ولی دلسوز است با فریاد رسای خود و افشای این رفتارهای زشت و ناهنجار، حکومت زیر فرمان آقای خامنه ای را به چالش کشیده  و ستون های ولی فقیه را نشانه رفته است . ولی گروه های جنبش سبز در درون و  به ویژه در برونمرز به تماشای این جنایت ها سرگرم شده و پُشتیبانی از این کارزار جهانی برای دادگاهی کردن آقای خامنه ای در جایگاه جنایتکار جنگی پُشتیبانی ننموده وآنکه حتی گُزارش این کنفرانس مهم را نیز در رسانه های خود پژواک نداده اند.
  پرسش مهم و بُنیادین در این هنگامه-ی حساس تاریخی اینجاست که اگر این گروه ها ، مخالفِ جنایت هایِ انجام گرفته-یِ رژیم جمهوری اسلامی ایران به رهبری آقای خامنه ای هستند، پس چرا از این نوآوری (ابتکار) و این کار مهم پُشتیبانی نمی نمایند؟  مگر آنها همیشه نگفته اند که رهبرحکومت اسلامی مسئول این فاجعه و جنایت ها می باشد؟ پس خاموشی این سازمان ها و خودداری آنها از پُشتیبانی از آقای رضا پهلوی برای دادگاهی کردن آقای خامنه ای برای چیست؟ در آنجا که رهبران جنبش سبز زیر فشار سخت بوده و در زندان بسر می برند و آقای خامنه ای پاسخگوی همه-ی این نابسامانی هاست، چرا باید در برابر این کارزار مهم و بُزرگ خاموش ماند که هدفش پاسخگو کردن این رهبر جنایتکاری است که دارد مردم ایران را به سوی نابودی می کشاند؟
  تا چه زمانی مردم ایران باید گواه خودکامگی، جداسری و دُشمنی گروه ها و سازمان های سیاسی ایران باشند؟ اگر همه-یِ این گروه ها و سازمان ها خواهان آزادی ایران و برپایی مردمسالاری هستند و مسبب بُنیادین همه-یِ این بدبختی و جنایت ها را ولی فقیه ایران می دانند،  پس، سکوت آنها در این هنگامه-ی حساس از تاریخ ایران برای چیست؟
 اگر سازمان های سیاسی ایران خود را در برابر مردم ایران پاسخگو میدانند، بهتر است که بیش از این روند مردمسالاری و آزادی ایران را از پیشرفت بازندارند، و بجای آن همه با هم دست در دست یکدیگر همآوا از دادگاهی کردن رهبر جمهوری اسلامی ایران پُشتیبانی نمایند، وگرنه فردا دیر است و پشیمانی آنها دیگر سودی نخواهد  داشت. شایسته نیست که ما گواه درگیر شدن ایران در جنگ شویم یا تماشاگر باج دادن حکومت اسلامی به روسیه و چین برای چند روز بیشتر ماندن  باشیم، و گواه زندانیان سیاسی بسیاری باشیم که زیر شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی در سیاهچال ها گرفتار این رژیم دژخیم می باشند، ولی ما در درون و برونمرز تنها در اندیشه-ی سودهای شخصی و گروهی خودمان باشیم

پُشتیبانی از حقوق بشر و دادگاهی عاملان جنایت از بُنیادی ترین  کارهایی است که میتوانند محور همکاری همگی انسان های آزاد در جهان باشند.

احمد ملکی 17/12/2011


عضو کمپین سفارت سبز و دیپلمات ناراضی


www.sefaratesabz.com



۱ نظر:

  1. ba dorood bar irano irani,aghaye reza pahlawi siasatmadare ba hosho zekawatiye ke niyaze zamanero khob dark kardeh,omide hamwatanane dar band be mast,cheshmo omideshon be mast,bayad be nejate anha beshetabim,sazmanhai ke sokot elam kardan,aksaran khabe dictatori dige bara melat didan,kheyli khoshhalam ke azarbaijan press ham be shakiane az welayate waghih peywast,omide an bashad ke sazmanha korde irani wa ahzabe baloche irani ham pishgam beshan ta tohmata wa shayeeha jislami dar rabete ba tajziye iran bar taraf beshe,wa baese ensejame bishtare mokhalefine 100% jislami beshe

    پاسخحذف