خشایار رُخسانی
از روز شنبه دیروز هفتم آپریل 2012 برخی از شخصیت های نامدار سیاسی و آزادیخواه ایران در واشینگتن برای انجام یک نشست دو روزه گردهم آمدند تا از راه گفتگو و سنجش دیدگاه ها و برنامه هایشان، راهکاری شایسته برای گذر از حکومت اشغالگر اسلامی و آشفتگی کنونی ایران با هدف دستیافتن به مردمسالاری، پیدا کُنند. در این میان، این نشست هدف اتهام زنی گروهای تُندرویی شُده است که پیوسته بجای هُماسش (شرکت) در گفتگوهای سازنده و ارایه-یِ برنامه و راهکار درخور و کارساز، تنها هُنرشان نغ زدن و اتهام زدن بوده است. یکی از این گروه ها حزب کمونیست کارگری است.
خوب بود این حزب وَرومَند (مشکوک) با گُذشته-ی ناروشن که از بیخ و بُن با واژه هایی همانند آزادیِ اندیشه، پلورالیسم (ساختار چند حزبی) و مردمسالاری بیگانه است، با نشان دادن برنامه-ی سیاسیش برای مردم ایران روشن میکرد که اگر قدرت سیاسی را بدست بگیرد، آیا کابوس بهتری از برادر دوقلوی خودش خمرهای سرخ (کمونیست های دوران غار نشینی کامبوج) برای مردم ایران دیده است که با هدف برپایی حکومت دیکتاتوری پرولتاریا در یک زمان کوتاهِ سه ساله 3 میلیون از مردم کامبوج را کُشتار کرد؟ اگر حزب کمونیست کارگری به مردمسالاری باور دارد و الگوی کشورداری بهتری از پُل پُت، رهبر خمرهای سرخ دارد، بهتر است که بجای شتاب برای «سرنگونی حکومت اسلامی»، برنامه-ی کشورداری خودش را برای مردم ایران آشکار کند.
دیگر اینکه آن سازمان های «برانداز» که ناخُرسند از روش کار کُنفرانس واشینگتن هستند، اگر براستی میپندارند که برنامه های سیاسی آنها جایگاهی در میان مردم ایران دارد، مگر کسی در برونمرز از آنها پیشگیری کرده که بروند و نشست ها و گردهمایی های سیاسی خودشان را برگُزار کُنند؟ چرا نمیروند؟ برای اینکه این گروه های «برانداز» نه برنامه-ی دُرُستی برای براندازی دارند، برای نمونه نه میتوانند سازماندهی ایستکارهای (اعتصاب های) سراسری و نافرمانی شهریگری (مدنی) را پیش ببرند، و نه برنامه-ی شایسته و انجام پذیر برای دوران گذار پس از سرنگونی حکومت اشغالگر اسلامی دارند، از اینرو آنها تنها به تکرار آرزوهای خودشان بسنده میکُنند که «سرنگونی حکومت اسلامی است»، که ساز و کارهای آن هیچ نزدیکی با راستینه (واقعیت) و امکان های دم دست برای سرنگونی این حکومت اشغالگر ندارد، به سُخن دیگر آنها راستی را با رویا های خودشان جابجا گرفته اند.
برای نمونه، این گروه های «برانداز» پس از سرنگونی حکومت اسلامی برای پرکردن تهیگی قدرت، چه برنامه ای با هدفِ پیشگیری از هرج و مرج سیاسی و سیجیده شدن (بخطر افتادن) یکپارچگی مرزی ایران و جنگ درون شهری دارند؟ آیا نیازی نیست که یک دولت گذرا برپا شود تا کار و بارهای کشوری را همانند زمینه سازی برای گُزیدمان آزاد و مِهستان (مجلس) موسسان، سازمان بدهد؟ برای پایان دادن به آوارگی غم انگیز 10 میلیون ایرانی در برونمرز که یا در کوهستان ها یخ میزنند و یا در دریاها غرق میشوند و گروگان گرفته شدن 70 میلیون ایرانی در درون کشور بدست حکومت اشغالگر اسلامی، نیاز به برنامه-ی اجرا پذیر برای براندازی این رژیم اسلامی و دوران گذار است. کسانیکه بدون ارایه یک برنامه-ی شایسته-یِ گذار به سوی مردمسالاری، مردم را به شورش فرامیخوانند، و همزمان از گردهمایی های شخصیت های سیاسی در برونمرز خُرده گیری میکُنند، که هدف شان برنامه ریزی برای دوران گذار است، تنها میخواهند با دامن زدن به یک جنگ درون شهری دست به کشتار و کین جویی بزنند، بدون اینکه نگران پیامدهای زیانباری باشند که این شورش های کور میتوانند گریبانگیر مردم ایران بکُنند. از دل یک هرج و مرج سیاسی مردمسالاری بیرون نخوهد آمد، در چنین نِهش (وضع) آشفته ای تنها گروهای بُنیادگرا و تُندرو همانند حزب کمونیست گارگری یا سازمان مجاهدین خلق بختی برای بدست گرفتن قدرت و باززایش خودکامگی پیدا میکُنند.
هدف کنفرانس هایی همانند نشست واشینگتن برسی و سنجش برنامه ها و هَنداخ های (طرح های) کارساز برای دوران گذار به سوی مردمسالاری است. ایرانیان آزادیخواه باید بجای سنگ انداختن در پیش پای چنین نشست هایی، آنهم از بهر خوش نیامدن از چهره-ی برخی از مهمان ها یا اندیشه-ی آنها در هَمایش، یا سخن سنجی (انتقاد) بدون ارایه برنامه، از برپایی این هَمایش ها پیشوازی کُنند، زیرا در پایان، یک برنامه-یِ شایسته برای گذار به سوی مردمسالاری تنها میتواند از دل چنین نشست هایی بیرون بیاید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر