۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

یک شناسه-ی خودسالار برای گیتیگرایان در برابر بهینشگران (یک هویت مستقل برای سکولارها در برابر اصلاح گرایان)



سحر 
چکیده:
همبستگی و هماهنگی گیتیگرایان (هواداران جدایی راه دینداری از راه کشورداری) در راستایِ روشن کردن آرمان نبرد، به کُمکِ نوشتارها، سُخنرانی ها و کوشندگی های سیاسی مِهَندترین (مُهمترین) نیاز در گامه-ی (مرحله-ی) نُخست برای امید دادن به مردم ناخُرسند (ناراضی) از نهش (وضع) کنونی و کشاندنِ دوباره-یِ آنها به خیابان هاست.

سرآغاز:
ناخُرسندی مردم از حکومت دینی و سلطنت فقیهان هرگز تا به این اندازه پَرواسیده (ملموس) و فراگیر نبوده است . نگرانی مردم از آینده ی کشور، فشار ناشی از آروایش ها (تحریم ها)،  نهش (وضع) نابسامان ترازداریک (اقتصادی) و کاهش امنیت و آزادی های هَنجُمَنی (اجتمایی) روی هم رفته بهانه هایی نیرومندی برای کشاندنِ دوباره-ی مردم به واخواهی های (اعتراض های) خیابانی و ایستکاری ها (اعتصاب ها) هستند، ولی تا زمانی که این بهانه ها با امید به دگرگونی همراه نشوند، نمیتوانند هنایش (تاثیر) خود را آنچنان که باید بگذارند. راستی این است که خواسته یا ناخواسته، به هدر رفتن نیرومندترین پتانسیل دگرگونی به چم (یعنی) بودگی (حضور) مردم در گردهمایی هایِ پَتکارشی (اعتراضی بدست اصلاح گرایان حکومتی، سبب شد که بیشینه-یِ (اکثریت) مردم امید و پُشتگرمی به خودشان را ازدست بدهند و به این بازیافت (نتیجه گیری) برسند که «پایه های این رژیم اُستوارتر از آن است که بتوان با دست تُهی و تنها از راه پیکار شهریگری (مدنی) به دگرگونی آن دل بست.
امروز، برایِ بازگشتِ مردم ایران به خیابان ها در راستای دستیافتن به یک دگرگونی بُنیادین، آنها نیاز به یک نیروی جانشین سوای اصلاح گرایان حکومتی دارند؛ به کرده (عملا) نیروی اصلاح گرایان حکومتی و «گرایش آنها به دگرگونی» از دید بیشینه-ی مردم ایران زیر پُرسش رفته است. و مردم دیگر آماده-ی سیج کردن (خطر کردن) در زیر پرچم و بالِ این بخش از حکومتگران دینی نیستند. برای برپایی این نیروی جایگُزین نیاز است که گیتیگرایان (سکولارها) برای خود سازماندهی خودسالار (مستقل منشور خودسالار و نماینده و رهبر خودسالار داشته باشند. و در نتیجه اندیشه-ی جدایی راه دینداری از کشورداری باید جدی تر و ریشه ای تر از پیش جایگاه خود را در سازمان هایِ سیاسی ایران بازکُند و برای خود دارای شناسنامه و هویتی روشن شود. چرا که تنها برپایی یک اُردوگاهِ خودسالار و هماهنگ با نیروهای گیتیگرا (سکولار) است که میتواند نیروهای خاموش را از سردرگُمی و بادپروایی (بیتفاوتی) بیرون بیاورد که خواهان دگرگونی سیاسی هَستند و در ناسانی با اصلاح گرایان حکومتی یک راه تازه و هدف دار را پیش پای آنها بگذارد. سپس تر به پشتوانه-ی همین نیروهایِ به تکاپور و جُنبش در آمده که اَنگاشت (تصور) روشنی از هدفِ نَبَرد و کوشندگی خود دارند، میتوان گیتیگرایی (سکولاریسم) را آرام آرام به ژرفای همبودگاه (جامعه ی) ایران گُسترش داد و آنرا به خواسته ای اَندید ناپذیر (تردید ناپذیر) و آرنگی (شعاری) چیره، واگردانید. سوای این، ایستادن نیروهای گیتیگرا (سکولار) در پُشتِ سر اصلاح گرایان حکومتی نمیتواند چندان به بازگشت مردم به خیابان ها و میدان واخواهی های شهریگری (اعتراض های مدنی) کمک کند و اگر هم ژایشی (فرصتی) برای آشکار شدن پَتکارش ها (اعتراض ها) پیش بیاید امکان هدر رفتن دوباره-ی آن بسیار فراوان است: نُخست از بهر دلبستگی اصلاح گرایان حکومتی به نگهداری از حکومت اسلامی، و دوم توجیه نشدن مردم در مورد نیاز به یک ساختار گیتیگرا (سکولار) به نام پیش زمینه-ی دستیافتن به آزادی و مردمسالاری.
 راستی این است که تنها یک آرمانی که گیتیگرایی (سکولاریسم) شناسه-ی آن باشد، میتواند از خیزاب (موج) سواری اصلاح گرایان حکومتی و دُژکاربُردی (سواستفاده) آنها از هواداران گیتیگرایی به نام سیاهی لشکر پیشگیری کُند، و همچنین یک خواسته آرمانی بزرگ و نیرومندی را به مردم بدهد که با گردهمایی های میلیونی دوباره شان در خیابان ها، دیگر سنگر نبرد را به امید «اصلاح گرایان» و دگرگونی های روبنایی بدستِ حاکمان دینی رها نکنند و به چیزی کمتر از دگرگونی ساختار سیاسی و نگاشتن داتنامه-ی (قانون) نوین هماهنگ با دات های گیتیگرا (قانون های سکولار) خُرسند نشَوند، دات هایی که هماهنگ با دادیک آدمی (حقوق بشر) باشند. از اینرو، برای کشاندن دوباره-ی مردم به میدانِ نَبردِ شهریگری (مدنی) و دستیافتن به یک بازده-ی مثبت، سازماندهی، همبستگی و هماهنگی گیتیگرایان در گامه-ی (مرحله-ی) نُخست از نیازی ترین فراتُمی هاست (اُولویت هاست).

۱ نظر: