۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

ساختمان بندی جهان اهورایی


دکتر خسرو خزاعی (پردیس)

ساختمان بندی جهان اهواریی بر سه ستون ِ جاودانه-یِ اندیشه-نیک، گفتار نیک و کردار نیک برپاشده است. و بالاترین زینه (درجه) در این ساختمان بندی، خدایی است یکتا که نام او اهورامزدا است. واژه-ی اهورامزدا بگونه های «اهورا مزدا» و «مزدااهورا» بیش از 200 بار در گات ها بسامیده شده است (تکرار شده است). «اهورا » به چم (معنی) هستی آفرین است و «مزدا» به آرش (معنی) «اَبرخَرَد» و یا دانش بزرگ و یا دانای بُزرگ برگردانیده شده اند. فردوسی در شاهنامه اش واژه-یِ «اهورامزدا» را به «خُداوندِ جان و خرد» برگردانده است که از دیدگاه اَدَب ورزان (ادیبان) بهترین برگردان میباشد.
«بنام خُداوند جان و خرد کزین اندیشه بر نگذرد»
در جهان بینی زرتشت، اهورامزدا خدایی است که «سرچشمه-ی» خَرَد میباشد و خَرَد را در جهان ِهَستی برتر و بالاتر از هرچیز اُستوار نموده است. بنا براین، نُخستین ویژگی برای پی ریزیِ یک زندگی خوشبختانه و ساختن یک جهان آباد، بهره گیری از نیروی «خرد» میباشد.
در جهان اهورایی هر زن و مرد میتوانند راهِ زندگی خود را به گونه-یِ آزاد گُزینش کُنند، پس کسانی که خواهان بهره گیری از نیروی خَرَد میباشند، ناگُزیرند راهی را گُزینش کرده که آنها را به سوی سرچشمه-ی آن که اهورامزدا است، راهنمایی کُند.
«خَرَد» به چم (یعنی) نیرویِ نیماد (تشخیص) خوب از بد، راستی از دروغ، دادگری از بیدادگری، اندیشه، گفتار و کردار پیشبرنده، از اندیشه، گفتار و کردار پسبرنده، آرامش از دل شورگی، شادی از افسردگی، اشغ (عشق) از کین، آبادگری از ویرانگری، رسایی و فَرگشت (تکامل) از بازدارندگی....
«خوب» به آرش (یعنی)، نیروهایی که به سوی خوشبختی، خُرسندی و آرامش رهبرند، و «بد»، به چم (یعنی) نیروهایی که مردمان را بسوی درماندگی، غمزدگی و نگرانی بکشانند.
پس «خَرَد»، برتر از هر دانشی است. چونکه دانشی که «خَرَد» آن را رهبری نکند، ویران کُننده است. ولی به واژگونه، دانشی که از «خَرَد» پیروی کُند، خوشبخت کُننده و آبادگر میباشد.
جهانی که اهورامَزدا آفریده است، جهانی ست همیشه درهال دگرگونی و پیشرفت. هیچ چیز در این جهان ایستا و بی جُنبش نیست. نیروهایِ آفریننده، سازنده و افزاینده این جهان را هر دَم به پیش میبرند، و نو و تازه میگردانند. به این نیروها «سپنتامینو» میگویند. و مردمان باید در این روندِ پیشرفت، نوسازی، تازه گردانی و خوشبخت کردن این جهان با نیروهای «سپنتامینو» همگام گردیده و در روندِ آفرینش با اَهورامزدا همکاری کُنند.
اهورامزدا دارای شش «فروزه» یا نیروهایِ مینویی میباشد، که هرکُدام نغش مَهَند (مهم) و بُنیادین در ساختمان بندی جهانِ اهورایی دارند، و زنان و مردان ناگُزیرند برای خوشبخت زیستن به سوی آنها رفته و آنها را با هَستی خود بیآمیزند. این فُروزه ها که اَفزون بر نیروی «خَرَد» در آفرینش هَستی درآمیخته اند، در نوشته هایِ اوستایی «امشاسپنتا» به چم نیروهایِ هفتگانه-یِ پیش برنده و اَفزاینده نامیده اند. سپس تر، این واژه ها به «امشاسپندان» و سپس به «سپندان» واگردانده شُدند.
برایِ به نمایش گذاشتن برابری زن و مرد در آیین اشو زرتشت، از این شش «فروزه ها» از دیدگاه دستورزبانی، سه تا مادینه (مونث) و سه تا نرینه (مذکر) میباشند. هتا واژه-ی «اهورامَزدا» در هَمدایشِ (ترکیب) دستوریِ خود از دو ویژگی مردانه «اهورا» و زنانه «مزدا» برخوردار است. در این نوشتار، فروزه هایِ اهورامزدا و واژه هایِ کلیدی با وات های (حرف های) بُزرگ نوشته شده اند.
نُخستین فروزه-یِ اهورایی «راستی» است، و این داتی (قانونی) است که هَستی را دُرُست میکند، و آن را بسوی روشنایی سوی میدهد؛ در واژه شناسی گاتها (سروده هایِ اشو زرتشت) به آن «اشا» میگویند. که 162 بار از آن نام برده شده است. این واژه در زمان هَخامَنِشیان به «ارتا» واگردانده شُد.
به اندیشه، گفتار و کرداری که با داتمندی (قانونمندی) «اشا» هماهنگ شده است «نیک» میگویند، زیرا که پیشبرنده است. و هرچه که به واژگونه در ناسازی (تضاد) با داتِ جهانی «اشا» باشد، به آن «بد» گفته میشود. چونکه این ناسازی نه تنها بازدارنده است و از پیشرفت پیشگیری میکُند، ونکه (بلکه) مردمان را بسوی دروغ، نگرانی، خشم و ستم و غمزدگی میبرد، و همبودگاه را بسوی بیدادگری و واپسماندگی میکشاند. در زبان پارسی واژه-ی «اشا» به «اُردیبِهشت»، دگرگون شده است.
دومین فُروزه-ی اهورامزدا «اندیشه-یِ نیک» است که به زبان گاتایی به آن «وَهومن» میگویند؛ از آن 127 بار در گاتها نامبرده شده است. در زبان پارسی این واژه به «بهمن» واگردانده شده است. «اندیشه-یِ نیک» اندیشه ای است که راه مردمان را بسوی «راستی» یا «اشا» رهنمون میشود. و اندیشه-یِ «بد»، اندیشه ای است که مردمان را به فریب و کژراهی انداخته و آنها را از «راستی» می وَرتَکَد (منحرف میکند).
اندیشه ای میتواند «نیک» باشد که خود را از بند آموزش هایِ نادرست آزاد کرده بتواند آزادانه میان نیروهای ناسازگار گُزینش کُند. در گاتها به روشنی و به رسایی آمده است که هر مرد و زن باید بتوانند آیین، فلسفه و شیوه-ی زندگی خود را آزادانه و بدلخواه خود برگُزینند:
«ای مزدا،
زمانی که تو در آغاز با اندیشه-ی خویش
تن، خَرَد و وجدان برای ما آفریدی
و جان به تن ما دَمیدی
و ما را به گفتار و کردار توانایی دادی،
خواستی که ما باور و آیین خود را
به دلخواه خود برگُزینیم»
گاتها سروده 4 بند 11
سومین فروزه-ی اهورامزدا، «نیرویِ چیرگی و فرمانروایی بر خود» است که در زبان گاتایی آن را «خَشترا» مینامند و در زبان پارسی امروزی به آن «شهریور» میگویند. این فروزه، نیروی فرمانروایی بر سُهِش هایِ (احساس های) ویرانگر در جهان درونی خویشتن است که در این نوشته «نیروی خودچیرگی» نامیده میشود. واژه-ی خشترا در گاتها 64 بار آمده است.
چهارمین فروزه-ی اهورامزدا «آرامش» است که به زبان گاتایی آن را «آرمَئیتی» مینامند و در گاتها 40 بار بَسامیده شده است (تکرار شده است). «آرامش» برآیندِ چیرگی برخود و سُهِش هایِ ویرانگر درونی است. در زبان پارسی واژه-ی «آرمئیتی» به «اسفند» واگردانده شده است.
پنجمین فروزه-ی اَهورامزدا، رسایی و فَرگشت (تکامل) است که به زبان گاتایی «هَه اوروتات» نامیده میشود. و در زبان پارسی امروزی آن را «خُرداد» مینامند. جهانی که اهورامزا آفریده است همیشه درهال رسایی و فَرگشتن (تکامل یافتن) است. در این جهان هیچ چیز ایستا و مُرده نیست؛ همه چیز درهال جُنبش و دگرگونی است، و هَدف از آفرینش آدم ها، همکاری با اَهورامزدا است تا او را در بهتر و تازه کردن و پیشبردنِ جهان یاری دهند. واژه-ی «هَه اوروتات» 11 بار در گاتها آمده است.
شِشُمین فروزه-یِ اَهورامزدا، «جاودانگی» است، که پس از گام رسایی و فَرگشت (تکامل) جای گرفته است. در زبان گاتایی به آن «اَمِرِتات» میگویند، که در زبان پارسی امروزی به «امرداد» واگردانده شده است. جهان مینویی اهورامزدا، جهانی بی مرگ و جاودانه میباشد که واپَسین آرمان است. در این جهان مینویی رهروان آیین زرتشت در پردیس یا بهشتِ اهورایی که به آن «سرای سُرود» میگویند، جاودانه جایگُزین میگردند؛ سرایی که فروغ اهورایی برای همیشه بر آن خواهد تابید.
اشو زرتشت آیینی را که برای مردمان جهان به ارمغان آورد «وجدان روشن» نامید و سروده های خود را در گاتها، «مانترا» به چم «سُخنان اندیشه برانگیز» خواند. و خود را «مانتران» به آرش (یعنی) «گوینده-ی سُخنان اندیشه برانگیز» نامید.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر