۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

زندان سازندگی


پیشنهادی برای تحول در شیوه مجازات محکومان به زندان
كورش زعيم


پیشگفتار:
در یک ایران مردمسالار، همراستا با کاربستِ دات هایِ (قانون های) ویژه برای زُدودنِ بیدادگری هایِ ترازداری (اقتصادی) در همبودگاه که شوند (علت) نهادین (اصلی) در پیشگیری از تبهکاری است، بکارگیریِ هَنداخ (طرح) «زندان سازندگی»، میتواند به شَوَندهایِ (به علت هایِ) پیدایش گُرم (جرم) و پیشگیری از آن به گونه-ی ریشه ای برخورد کند. پس از چند هزار سال که از پیشینه-ی شهرآیینی آدم میگذَر، انجام کامگارانه-ی (موقفیت آمیز) این برنامه میتواند آیین کیفری و شیوه-ی بیدادگرانه-یِ برخورد با زندانی را در همبودگاه آدمی، به گونه-ی بُنیادگرایانه به سود زندانی دگرگون کند.

چیکده:
هدف برنامه-یِ «زندان سازندگی» بَهینه سازی زندانی است. از آنجا که با کشتن آدم تباهکار هرگونه ژایش (شانس) برای دگرگون کردن رفتار زندانی از میان میرود، کیفر مرگ باید که برچیده شود. هَنداخ (طرح) «زندان سازندگی» آهنگِ دگرگون کردن آیین کیفری، بگونه-ی بُنیادین را دارد. این برنامه بر این دیدگاه استوار است که هدف از کیفر دادن زندانی باید بَهینه کردن او باشد و نه کینه جویی از او. آیین کیفری که همکنون در سراسر جهان روامند میباشد، برپایه-ی کینه جویی از زندانی نوشته شده اند، که برآیند آن پس از دوران دربند بودن زندانی، افزایش آمادگی زندانی برای تبهکاری و آسیب رساندن بیشتر به همبودگاه بوده است، تا گُوالیدن و پرورش یافتن به یک شهروندِ شایسته. این دیدگاه بر این باور است که بجای نگاهداری زندانیان در زندان هایِ بسته، باید که آنها را در پروژه های سازندگی بکارگرفت. و در این پُروژه ها باید که زندانیان هماهنگ با توان و کاردانیشان بکارگرفته شوند و همانند شهروندان آزاد مزد دریافت کنند. برای نمونه یکی از این پروژه ها ساختن شهرک هایی است که در آن خود زندانیان آزادانه در چهارچوب همین شهرک ها به زندگی روامند (عادی) و کار میپردازند، همانند شهروندان آزاد در بیرون از شهرک؛ خویشکاری (وظیفه-ی) اداره و کارپردازی شهرک ها نیز از سوی خود زندانیان پذیرفته میشود. این شهرک ها همانند دولت در دولت میباشند، با این همیستاری (تفاوت) که شهروندان این شهرک ها، پروانه-ی رفت و آمد آزادانه از این شهرک ها را ندارند بجز در هنگامه های ویژه، همانند آسایه (مرخصی).

سرآغاز:
مجازات هایی که در مورد بزهكاران در ايران و جهان اعمال می شوند، بطور کلی، هیچکدام جنبه سازندگی و حتا اصلاحی ندارند، بلکه بیشتر جنبه انتقام گیری جامعه از اشخاصي را دارد كه غالباً بدون اينكه كنترل رفتار خود را داشته باشند و يا تحت شرايط استيصال، دست به بزهكاري مي زنند. یک نفر را که دزدی می کند یا مرتکب کلاهبرداری یا بزه های دیگر می شود به زندان می اندازند، یعنی برای مدت معینی از جامعه منزوی می کنند. یک قاتل را می کشند، زندان ابد می کنند یا بهر حال به گونه ای ازاو انتقام می گیرند. هیچکدام از این اقدامات تلافی جویانه که فقط برای ترساندن اعضای دیگر جامعه از ارتکاب همان بزه طراحی شده است، مقتول را به زندگی باز نمی گرداند، دزد را اصلاح نمی كند یا مال نابود شده را باز نمي گرداند. مهمتر از اين، کسانی که به شکلهای گوناگون به جامعه آسیب رسانده اند، بجای اینکه وادار شوند آسیب های وارد آمده به جامعه را جبران کنند، بعنوان یک زندانی، خود سربار همان جامعه می شوند و با وجود عاطل و باطل خود در زندان، و تحمیل هزینه نگهداری خود، به جامعه آسیب بیشتر وارد می آورند.
پیشنهادی که من در اینجا برای اصلاح روشهای مجازاتی موجود مطرح می کنم، بر این باور استوار است که انتقام جویی نباید منطق و پایه مجازات تخلفات افراد جامعه از مقررات اجتماعی باشد. پايه مجازات باید مبتنی بر برنامه ای باشد که نه تنها جبران صدمات متخلف را بکند، بلکه از اوشخصی سازنده بسازد و او را در ساختن و بهبود جامعه، و نیز بهتر کردن زندگی خودشف به تلاش وادارد.
افزون بر آن، اعدام یک انسان خود يك مقابله به مثل انتقام جویانه، کینه توزانه و در تضاد با همه ویژگیهای نیک انسانی، و برخلاف آموزشهای اخلاقی همه دین ها و فلسفه های اجتماعی جهان است. اعدام، انسان خطاکار را اصلاح نمی کند، بلکه او را نابود می سازد، یعنی صورت مسئله را پاک می کند، بدون اینکه علل انحراف یا بیماری او را، كه ممكن است ديگران هم باز به آن مبتلا شوند، بر طرف کرده باشد. شاید شرایط جامعه او را به خلاف کشانده باشد و شاید هم مغز او از دیدگاه ژنتیکی نقص داشته باشد؛ در هر حال، جامعه باید نسبت به آنچه او هست احساس مسئولیت کند.
اثر اعدام یا زندانهای درازمدت روی زندگان، البته، ترس و وحشت از چنین مجازاتهایی خواهد بود، ولی ترس از مجازات فقط می تواند از جنایات از پیش طراحی شده بکاهد، و هیچ اثری روی جنایت هاي آنی ناشی از بیماریهای روانی، خشم، شهوت، حرص، نیاز و یا ترس ندارد. این گونه جنایت ها هنگامی رخ می دهند که عامل جنایت اختیار افکار خود را از دست می دهد و به چیزی جز هدف آنی خود و ارضای یک نیاز روانی فوري نمی اندیشد. جنایت هاي سازمان داده شده، مانند کشتارهای دستوری یا سازمانی هم، از آنجا كه عامل جنايت متكي به حمايت است، هیچگاه تحت تاثیر درجه مجازات آن قرار ندارد در بيشتر موارد اينگونه جنايت ها، تنبیه سرپیچی از دستور سازمانی چیزی کمتر از مجازات اجتماعی آن براي آن جنايت نخواهد بود. افزون برآن، جنایتکاران سازمانی متکی به حمایت تشکیلاتی هستند و احساس امنیت کامل می کنند و از قانون نمی ترسند.
زندان، اثر مثبتی به روی زندانی و یا براي جامعه ندارد. زندانی در اثر انزوا و محرومیت و محدودیت در معاشرت و فعالیتهای اجتماعی، غیراجتماعی تر و سرسخت تر می شود. از سوی دیگر، خود جامعه هم احساس می کند که بار زندگی بی ثمر زندانی را بر دوش دارد و بجای مجازات دادن زندانی، باید از او آسیب مالی بيشتر هم ببیند، و تازه نگران واكنش او نسبت به این محرومیتها، پس از آزاد شدنش هم باشد.
دربسیاری از زندانها، از زندانیان کار می کشند. در سده های گذشته، و حتی هنوز در برخی کشورها، از زندانیان بیگاری می کشند یا آنان را به اردوگاههای کارهای شاق میفرستادند، كه هنوز در برخي كشورها اين روشها وجود دارد. اشکال این کار، نفس انتقام جویانه آن است که جامعه و زندانبان را با زندانی دردو قطب رودررو ومتخاصم قرار می دهد. این کار، طبعاً کینه ونفرت از جامعه را در زندانی پرورش می دهد و ازاو عضوی سرسخت تر و ناراحت تر برای جامعه می سازد. گاهی کاری که از او می کشند با توانایی او تناسب یا همخوانی ندارد. مثلا بی توجه به تجربه و مهارتهای زندانی، او را به کلنگ و بیل زدن وا می دارند، که جنبه انتقامی مجازات را آشکار می سازد، نه جنبه بهره دهی به سود جامعه را.
در برخی زندانها در برخی کشورها، از جمله ایران، کارگاههای تولیدی بوجود آورده اند و زندانیان خوش رفتار را در آنجا به کار تولیدی با دستمزد وا می دارند. زندان بخشی ازاین دستمزد را بابت نگهداری آنان برداشت می کند . این دستمزدها معمولا از دستمزد کار مشابه در بیرون از زندان کمتر است، و همین می تواند در زندانی احساس تبعیض و غبن بوجود آورد. این نیز خود نوع ملایمی از بیگاری بشمار می رود. البته، این کار گامی مثبت در راستای اصلاح زندانی بوسیله آموختن مهارتها، و نیز ایجاد سرمایه برای هنگامی که زندانی از زندان آزاد می شود بشمار می رود. برنامه های این چنینی ، هرچند که در حد بهینه نیستند، و نسبت به همه زندانیان فراگیر نمی باشند، ولی باز کوششی برای بهره گیری از زندانی به سود جامعه است. من در سال 1354 پيشنهادهايي را در مورد ايجاد كارگاهها و كارخانه هاي توليدي واقعي با دستمزد واقعي و برابر با جامعه بيرون از زندان ارائه دادم، كه تا حدودي، هرچند كه ناقص در تهران اجرا شد. آموزاندن دانش و حرفه و فن به آنان می تواند یکی از علت های متعدد ارتکاب جنایت را از میان ببرد. ولی، هنوز در این برنامه نکته هایی اساسی منظور نشده است:
1- کارهای تولیدی یا حرفه ای شامل همه زندانیان، بی توجه به نوع و شدت مجازاتشان نمی شود.
2- تنوع و ارزش کار تولیدی یا خدماتی عرضه شده محدود است.
3- دانش، تجربه، تخصص و حرفه پیشین زندانی همیشه در نظر گرفته نمی شود.
4- محیطی مناسب برای انطباق و خو گرفتن به زندگی اجتماعی بوجود نمی آيد.
5- بهره ای که به جامعه می رسد، نسبت به توان بالقوه افراد، بسیار محدود و کم است.
6- زندانی نمی تواند امید داشته باشد که با این کار می تواند آینده خود را در جامعه بیرون تضمین کند.
پیشنهاد من همه این نکته ها را در نظر می گیرد، و آن برنامه ایست برای تداوم دادن به زندگی عادی مجرم، بی اینکه خطر حضور زود هنگام او در جامعه وجود داشته باشد. در عین حال، تفاوتی را که میان محیط محدود زندگی او در "زندان" و محیط زندگی آزاد بقیه جامعه وجود دارد، می توان مجازات نامید.
اصول پیشنهاد مرا می توان به شرح زیر برشمرد:
1- بعنوان مجازات مجرم، محیط زندگی او از محیط زندگی آزاد در جامعه جدا می شود، که مترادف زندانی شدن است.
2- مجرم وادار به انجام کار مثبت و بهره وری از استعدادهاي خود و بهره دهی به کل جامعه می شود.
3- هیچگونه عمل و یا خط مشی انتقامی، تلافی جویانه یا خلاف کرامت انسانی اعمال نمی شود.
4- اعدام، که یک واکنش مقابله به مثل و خلاف صفات نیک نهفته در انسان است، و ضديت با آفريدگار است، بکلی حذف می شود.
5- زندانی فرصت خواهد داشت که حرفه، تخصص، ابتکار عمل، تجربه و بطور کلی همه استعداد های مثبت خود را برای زندگی خویش بکار اندازد.
6- زندانی فرصت خواهد داشت که مانند دیگر اعضای جامعه با آموختن دانش تا آموزشهای عالی، تا هر حد و مرزی که بخواهد یا بتواند، خود را بهبود بدهد.
7- زندانی در حین کار، زندگی آینده خود را پایه ریزی یا بازسازی خواهد کرد و، بنابراین، با امید به آزاد شدن و آزاد زندگی کردن، به کار و تلاش خواهد پرداخت. چه بسا که او پس از پایان دوران زندان خود، از شهروندان درجه یک سودمند و سازنده بشمار آید.
8- از مجرمان، خلافکاران و جنایتکاران افرادی سازنده و سودمند برای جامعه خواهد ساخت.
چکیده پیشنهاد:
زندانها به صورت کنونی باید به کلی ملغی شوند. برای مجرمان هیچگونه زندانی که هدف آن منحصر به منزوی کردن مجرم باشد، ضرورت ندارد. در عوض، پروژه های بزرگ آبادانی یا صنعتی را باید در نظر گرفت و با شرایطی که در این پیشنهاد مطرح می شود، جانشین زندانها کرد. این پروژه ها باید از انواعی باشد که در شرایط عادی برای بخش خصوصی غیرعملی یا بعلت بازگشت نامعلوم یا دراز مدت سرمایه جاذبه ای نداشته باشند، و یا بعلت حجم و بودجه لازم برای اجرای آنها، فعلا برای دولت مقدور یا در الویت نباشد. چند پروژه، از صدها پروژه احتمالی، بعنوان مثال در زیر فهرست می شود:
· ساختن شهرکهای خودکفا و مستقل در نقاط بایر یا حتا کویري.
· کانال کشی از دریای عمان به کویر لوت برای تبدیل آن به دریاچه.
· ایجاد مجتمع های بزرگ کشاورزی در زمینهای بایر، بویژه در کویر.
· اجرای طرحهای بزرگ دامداری و تولید فرآورده های دامی.
· ایجاد شهرکهای صنعتی بزرگ شامل شمار زیادی واحدهای تولیدی کوچک و متوسط.
شمار اینگونه پروژه ها زیاد است، فقط می خواهم اندیشه پس زمینه این پیشنهاد را ترسیم کنم. این پروژه ها بایستی به گونه اي برنامه ریزی شوند که بتوانند برای زندانی کسب درآمد کنند و زمینه را برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی او فراهم آورند و به نسبت تلاش و موفقیتش برای او ایجاد مالکیت و ثروت نماید.
الف – شرح محیط پروژه
برای مثال، مقدار زیادی زمین بایر یا کویری برای ایجاد یک شهرک جدید از صفر، در نظر گرفته می شود. شرایط محیط بایستی به گونه ای باشد که در شرایط عادی، با توجه به معیارهای کلاسیک، انجام آن اقتصادی یا جذاب نباشد، ولی از دیدگاه کلان اقتصاد و سیاست کشوری، وجود چنین شهرکها یا تاسیساتی سودمند باشد. این پروژه حتا می تواند احیاء یا آباد سازی یک آبادی کوچک متروکه موجود باشد، که از آنها در سراسر ایران بسیار داریم. بسیاری آبادی هایی هستند که بعلت مهاجرت نسل جوان یا خشکیدن چاه آب یا عدم وجود امنیت و غیره، رها و متروکه شده اند.
فرض کنیم در آغاز، یک میلیون متر مربع زمین بایر یا متروکه بعنوان یک پروژه برای این کار در نظر گرفته می شود، که درصورت موفقیت قابل گسترش هم خواهد بود. پیش از آغاز کار، طرح جامع شهرک توسط مهندسان مشاور آگاه و خبره و تفهیم شده نسبت به شیوه و هدفهای طرح، طراحی و آماده خواهد شد. این طرح شامل کلیه خدمات شهری، واحدهاي صنعتي و بازرگانی، ترابری و غیره خواهد بود که شهرک را کامل و خود کفا کند.
زندانیان و مجرمان به محل این طرح آورده می شوند تا با شرح و شرایطی که ذکر خواهد شد، این محیط را برای زندگی و آینده خود تبدیل به یک شهر قابل سکونت و اشتغال کنند.
ب- شرایط محیط پروژه
دور تا دور این زندان نوين، توسط سازمان زندانها برای حفظ امنیت و جلوگیری از فرار، حصار کشیده خواهد شد. البته برای کاهش هزینه، حصارکشی مرحله به مرحله اجرا خواهد شد. ورود و خروج به منطقه، همانند شهرهای کهن که برج و بارو داشتند، کنترل خواهد شد.
در آغاز کار، سازمان زندانها باید امکانات نخستيني و موقت زندگی اردوگاهی را فراهم آورد تا زندانیان را بتواند اسکان دهد. از آن پس، دیگر زندانیان خودشان اداره امور را بدست خواهند گرفت. البته برنامه مدون چگونگی ورود اولیه، سازماندهی و برنامه کاری جداگانه تهیه و ارائه خواهم کرد.
زندانیان پس از محکوم شدن در دادگاه، بدون توجه به درازای دوره محکومیتشان به اینجا آورده میشوند. در این محیط، زندانیان کاملا آزاد خواهند بود تا مشغول به هر کاری که تمایل دارند، با رعایت قانونها و مقررات جاری جامعه، انجام دهند. تنها محدودیت آنان این خواهد بود که باید در چهار دیواری محوطه بمانند.
ج- رفت و آمد
زندانیان حق خروج از محوطه را در طول مدت زندانی خود نخواهند داشت، مگر طبق مقررات موجود برای مرخصی و غیره. زندانی در صورت فرار و یا تخلف، طبق مقررات و قانونهای مربوطه جریمه یا به مدت محکومیتش افزوده خواهد شد. بطور کلی، مقررات کلی زندان در آنجا برقرار خواهد بود، بجز آن مقرراتي که طبعاً بعلت متفاوت بودن شرایط نو تغییر یا اصلاح خواهند شد.
ورود به محیط «زندان» برای هر کس از خارج آزاد خواهد بود، یعنی زندانی می تواند از دوستان و خانواده خود بخواهد که در آنجا با او هر وقت که بخواهند ملاقات کنند، تا هر وقت که بخواهند بمانند و حتی در آنجا با او سکنی گزینند. فقط افراد خارج بایستی از سازمان زندان برای رفت و آمد خود «گذرنامه» دریافت کنند که بوسیله آن بتوانند از دروازه گذر کنند. تقلب یا تخلف افراد آزاد، سرپیچی از قانون بشمار می رود و توسط دادگاههای مربوطه رسیدگی خواهند شد. همه قانونهای کشوری در این «زندان» نیز حکمفرما خواهد بود و هیچ تفاوتی با محیط خارج نخواهد داشت، بجز محدودیت ورود و خروج.
بطور کلی، شهرک برای محکومان یک زندان خواهد بود، ولی برای افراد آزاد مانند هر شهر دیگری در کشور خواهد بود، بجز اینکه برای رفت و آمد به آن نیاز به گذرنامه خواهند داشت.
د- ابزار کار و اثاثیه
زندانی حق خواهد داشت که هر گونه و هرمقدار ابزار و اثاثیه که مایل باشد و لازم داشته باشد، از خارج به درون زندان بیاورد یا از آن به بیرون بفرستد. هیچگونه محدودیتی در این باره، بجز ملاحظات امنيتي، وجود نخواهد داشت.
فروشندگان و مغازه داران و افراد آزاد می توانند از خارج زندان به داخل بیایند، معامله کنند، یا با ایجاد مغازه و فروشگاه و یا کارگاه های تولیدی یا خدماتی به کسب بپردازند. آنان می توانند در آنجا بمانند یا برای کار و کاسبی به آنجا رفت و آمد کنند.
ه- جذب سرمایه و تكنولوژي
با ارائه یک طرح صحیح و توجیه شده، و با تامین امنیت سرمایه و ورود وخروج آن، سازمان زندانها میتواند برنامه ای را برای جذب سرمایه و فن برای کمک به آبادانی و اجرای پروژه ها تدوین و اجرا کند. برای تجسّم شرایط حاکم بر زندان، باید فرض کنیم که که محوطه این پروژه ها (یا زندانهای سازندگی) یک دولت- شهر خارجی خودمختار در دل کشور است که دولت آن سازمان زندانهاست. زندانیان، در واقع شهروندان این دولت- شهرها هستند و ورود و خروج به آنجا فقط با گذرنامه و روادید امکان دارد. بنابراین، برنامه جذب سرمایه و فن از خارج آن هم بایستی بر پایه همین شبیه سازی انجام گیرد. یک برنامه تبلیغاتی و فرهنگ سازی نیز برای تشویق مردم به همکاری ضرورت خواهد داشت.
و- امنیت زندان
مرزهای زندان بطور مناسب حصار کشی و با برجهای دیده بانی مراقبت و توسط پلیس دولتی محافظت خواهد شد. ولی پلیس بجز در موارد استثنایی، مانند شورش و بحرانهای خطرناک، وارد زندان نخواهد شد.
امنیت زندان را خود زندانیان فراهم می آورند. خودشان شهربانی و کلانتری بوجود می آورند و خود داوطلب پلیس شدن می شوند و حتی برای پلیس شدن حقوق و مزایا هم دریافت خواهند کرد. پلیس دولتی آنها را آموزش خواهد داد و بر کار آنها نظارت خواهد کرد. فقط حمل اسلحه برایشان ممنوع خواهد بود. در صورت اتفاق رویدادی که نیاز به کاربرد اسلحه باشد، پلیس دولتی بيدرنگ وارد ماجرا می شود.
امنیت سرمایه گذاری و مالکیت و کسب و کار توسط زندانیان یا افراد آزاد که از خارج می آیند، همانند اجتماع بیرون، باید توسط قانون تضمین شود. همان مدارک مالکیت معمول در بیرون، در آنجا و برای آنان هم صادر خواهد شد.
ز- اداره زندان
اداره زندان با خود زندانیان خواهد بود. به این معنا که شهردار و کلانتر خود را در یک انتخابات آزاد بر خواهند گزید، و شماری را به عضویت شورای شهر انتخاب خواهند کرد. بطور کلی اداره آنجا هیچ تفاوتی با هر شهر آزاد دیگر نخواهد داشت، و زندانیان همه مسئولان مورد نیاز خود را به تدریج انتخاب یا انتصاب خواهند کرد. همه این مسئولان مطابق با قانونهای رایج کشور به انجام وظیفه می پردازند.
زندانیان بايد اين حق را هم داشته باشند كه در همه انتخابات کشوری (خارج از زندان)، مانند مجلس شورا و ریاست جمهوری، در حوزه انتخابیه خود (محل جغرافیایی زندان) رای بدهند، ولی حق انتخاب شدن به مقامی در خارج از زندان را در طول مدت محکومیت خود نخواهند داشت. قانون هاي موجود كشور بايد توسط مجلس شورا اصلاح شوند تا حق راي دادن زندانيان، بدون توجه به نوع بزه يا جنايت، به آنان بازگردانده شد.
ح- ویژگی های زندانیان و همسازی با پروژه
بطور کلی می توان گفت که همه زندانیان را می توان مشمول این طرح کرد. ولی استثنائاتی وجود دارد که ممکن است ایجاد مسئله کنند. زندانیان بزهکار را می توان در رده های زیر طبقه بندی کرد:
(1) زندانیان محکوم به بزه های غیر خشن، مانند دزدی، کف زنی، کلاه برداری، اختلاس، خیانت، چاقو کشی و حتی جنایتهای ناشی از خشم آنی، ناموسی، نزاع، تصادم، بزه های جنسی، روسپی گری، جاسوسی، و امثال آنها. اینها همه می توانند بی نگرانی وارد این طرح شوند.
(2) زندانیان معتاد، فروشندگان مواد مخدر، بزه های ناشی از اعتیاد، رواج دهندگان و مدیریت روسپی گری.
(3) زندانیان محکوم به جنایتهای ناشی از بیماریهای روانی، مانند قاتل های زنجیره ای، مرتکبان قتل های فجیع بی انگیزه، اشخاص شرور فطری و بیماران روانی خطرناك.
(4) زندانیان محکوم به جنایت های سازمان یافته، مانند واردات و پخش مواد مخدر، قتل های سازمانی یا محفلی، جنایت های مافیایی و سرقت های مسلحانه زنجیره ای.
اقداماتی که سازمان زندانها باید در گزینش و آماده سازی زندانیان برای همخوانی با طرح، به شرح زیر پیشنهاد می شود:
(1) همه زندانیان رده بندی شده در بند (1) بالا می توانند مستقیما وارد طرح بشوند.
(2) زندانیان رده معتاد بایستی همزمان با ورود به طرح زیر درمان پزشگی ترک اعتیاد قرار گیرند. زندانیان دیگر طبقه بندی شده در (2) می توانند مستقیما وارد طرح شوند.
(3) زندانیان روانی بایستی همزمان با ورود به طرح، در حالیکه تحت مراقبتهای امنیتی ویژه هستند، تحت درمان روانی قرار گیرند. استخدام روانکاوان و پزشگان روان درمانی ضروری است. بسیاری از این جنایتکاران، با مراقبت های پزشگی و اشتغال آنها به تحصیل دانش و اشتغال به کارهای سازنده، قابل کنترل می شوند و محرکهای جنایت زایی درآنان می توانند خنثی شوند یا کاهش یابند. این محکومان درحالیکه روزها می توانند به فعالیتهای همگانی مشغول شوند، شبها باید آنان را در خوابگاهها و زیر مراقبتهای مناسب قرار بگیرند.
(4) اینگونه زندانیان، دشوارترین شهروندان این زندان نوین خواهند بود، زیرا بیشتر آنان متکی به حمایت های سازمانی بیرون زندان هستند ودردوران محکومیت خود آرام نمی گیرند. توطئه هایی در بیرون از زندان، در صدد آزاد کردن آنان خواهد بود و یا اینکه خودشان اینگونه تصور خواهند کرد و مدتها امیدوار خواهند ماند. این محکومان پس از مدتی که دیگر باورشان شد که فرار یا آزادی آنان دور از دسترس است، و نیز پس از عادت کردن به کار سازنده و اینکه می توانند آینده خوبی برای خود بسازند، آرام خواهند گرفت. بسیاری از آنان که به علت کمبود محبت خانوادگی و نیاز آنان به "تعلق" و یا نقص های ژنتیکی به این گروهها می پیوندند، بزودی زندگی سازنده در زندان و آینده سازی را به آزادی و از سرگیری ماجراجویی های خطرناک ترجیح خواهند داد.
ط- خدمات ضروری سازمان زندانها
برای موفقیت طرح، در آغاز کار، سازمان زندانها بایستی نقش دولت مرکزی را براي پروژه داشته باشد. برخی از خدمات مهمی که سازمان بایستی تدارک ببیند و ارائه دهد بشرح زیر است:
1- خوابگاههایی با مراقبتهای ویژه برای زندانیان مسئله ساز.
2- امکانات پزشگی برای ترک اعتیاد زندانیان معتاد.
3- امکانات روان درمانی برای زندانیان روان بیمار.
4- تخصیص زمین رایگان به زندانیان برای ساخت مسکن، کارگاه صنعتی، فروشگاه و دیگر تاسیسات با مالکیت شخصی.
5- ترتیب دادن اعطای وام های مناسب بانکی برای اجرای طرحهای عمرانی و صنعتی که توسط زندانیان بازپرداخت شود.
6- اعطای وام ها و بودجه های عمرانی برای احداث خدمات ضروری شهری بوسیله زندانیان.
7- ایجاد شرایط سرمایه گذاری در محیط زندان برای اشخاص حقیقی و حقوقی آزاد.
8- ایجاد شبکه ارتباطاتی ضروری برای داد و ستد زندانیان با دنیای بیرون.
9- ایجاد شرایط آموزش از سواد دبستانی گرفته تا دانشگاهی، آموزش مهارتهای رایانه ای، موسیقی، زبانهای خارجی و ورزشی و غیره.
10- ترتیب دادن یا اجازه برگزاری انواع سرگرمیهای گروهی، مانند ورزشهای تیمی، سینما، تاتر، کنسرت، آیین های دینی گروهی، و غیره.
آیین نامه ای شامل فهرست و برنامه فعالیتهای تحت مدیریت سازمان زندانها توسط نگارنده در دست تهیه است که کل پیشنهاد را بصورت یک پروژه اجرایی ارائه می کند.
ی- سرانجام هر شهرک زندانی
پس از چندین سال که زندان نوين بصورت یک شهرک آباد و قابل سکونت و کار درآمد، سرانجام از حالت زندان بودن خارج و تبدیل به یک شهرک معمولی خواهد شد. و آن هنگامی خواهد بود که اعظم فعالیتهای درون زندان نهادینه شده و درصد قابل توجهی از ساکنان را افراد آزاد یا آزاد شده تشکیل داده باشند. بسیاری از محکومیتها هم تا آن هنگام بسرآمده خواهد بود. در این شرایط، که مناسبت و زمان آنرا سازمان زندانها تشخیص خواهد داد، دیگر زندگی در آنجا حکم زندان را نخواهد داشت. وقتی این زمان فرا رسد، سازمان می تواند اینگونه عمل کند:
1- زندانیانی که دوران محکومیتشان سرآمده و دیگر آزادند، اکثرا" احتمالا در همانجا می مانند و مانند شهروندان آزاد زندگی می کنند، یا اینکه اموال و املاک خود را فروخته و با سرمایه انباشت شده خود به جای دیگری که دلخواهشان است کوچ می کنند. با این ترتیب، زندانیانی که باید پس از آزادی از زندان پس از چند سال انزوا، سرگردان و بیکار و بی پول باشند، اکنون دارای سواد، مهارت، درآمد، دارایی و شغل و خانواده هستند و دیگر نه سربار جامعه اند و نه دیگر برایشان صرف می کند دست به بزه بزنند.
2- زندانیانی را که هنوز دوران محکومیتشان پایان نیافته، ولی فعالیت آنان در دوران گذشته طوری بوده که نشان می دهد اکنون پایبند فعالیتهای اقتصادی و سازنده خود هستند، و شاید برخی از آنان با خانواده های خود در آنجا زندگی می کنند و یا تشکیل خانواده داده اند، می توانند مشمول عفو یا آزادی مشروط شوند و برای ادامه زندگی در آنجا رها ساخته شوند. در این صورت، سازمان زندان زندانیانی را که می توانستند برای جامعه مسئله داشته باشند، تبدیل به شهروندانی سازنده، مسئولیت پذیر و قابل اعتماد کرده است.
3- زندانیان ابد، زندانیان با محکومیت دراز مدت و زندانیانی که به علل روانی یا ارتباطات سازمان یافته، قرار نیست آزاد شوند، همگی به محیط دیگری که اکنون پروژه جدیدی خواهد بود جابجا می شوند و در آنجا تا پایان دوران محکومیتشان کار و کوشش را دوباره از سر می گیرند، بجز اینکه، این بار آنان دارای حرفه، مهارت، شغل، دارایی و سرمایه هستند. این زندانیان می توانند دارایی های غیرمنقول خود را در زندان پیشین بفروشند یا آنها را نگه دارند، اجاره دهند و یا بهر حال با کمک سازمان زندانها از راه دور اداره کنند.
ک- انواع دیگر پروژه ها
یک شهرک مسکونی- صنعتی فقط یکی از انواع پروژه هایی است که می توان اجرا کرد. در یک پروژه کشاورزی، یک قطعه زمین بزرگ را می توان قطعه قطعه کرد و زندانیان علاقمند را درهر کدام بصورت تعاونی یا شرکت های ثبت شده به آبادانی و کشت انواع فرآورده ها، باغداری یا صنایع تبدیلی واداشت. در مورد صنایع تبدیلی، آنان حتی می توانند فرآورده های کشاورزی را بعنوان مواد اولیه از خارج از زندان خریداری کنند و در آنجا تبدیل نمایند و برای فروش به بیرون از زندان بفرستند.
در یک پروژه دامداری یا مرغداری و امثال آنها، می توان با کمک وامهای بانکی انواع چارپایان مانند گاو، گوسفند، اسب، یا پرندگان مانند مرغ، اردک، غاز، بوقلمون، یا ماهیها را پرورش داد و برای فروش به بیرون عرضه کرد.
آنچه که مد نظر است و بسیار اهمیت دارد این است که این زندانیان در شرایطی قرار می گیرند که باید برای بقای خود و بهبود زندگی خود بیش از حد معمول تلاش کنند، که خود نوعی تنبیه، ولی تنبيهي سازنده است. در عوض، هر نتیجه ای بگیرند متعلق به خودشان خواهد بود که می تواند پایه گذار زندگی آینده آنان پس از دوران زندان باشد.
با این ترتیب، زندانها بجای انتقام گیری از محکوم و راندن بیشتر او به سوی تنفر بیشتر از جامعه و احتمالا تکرار بزه های پیشین، زندانی را بطور خودکار بسوی خودباوری و خودکفایی و ساختن آینده خود تشویق می کند. زندانی دانش آموخته و مهارت آموخته دارای شغل و درآمد و ثروت، دیگر انگیزه ای برای انجام بزه ندارد و می آموزد که می تواند اجتماع را دوست داشته باشد.
يادداشت: اين پيشنهاد در تابستان 1370 نوشته و ارائه شد، ولي توجهي به آن نشد. دوباره در دي 1381، براي سازمان زندانها ارسال شد. اين بار مورد توجه و بررسي و رد و بدل مكاتباتي در نحوه اجرا شد، كه نويسنده از سرانجام آن بي اطلاع است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر