علی کشتگر
پیش درآمد:
نماز آدینه-ی فردا به امامت آقای رفسنجانی واپسین ژایش (فرصت) او برای رهایی سرش از ریسمان داری میباشد که دولت کودتا برای او آماده ساخته است و زودتر یا دیرتر آنرا بالا خواهد کشید. پس چه بهتر که او با بکارگیری تریبون نماز آدینه، این ژایش تاریخی را از دست ندهد و با پُشتیبانی از جُنبش آزادیخواهی و سبز مردم ایران جایگاه و آینده-ی خودش را درمیان مردم ایران و تاریخ ایران پایندان (تضمین) کُند. ولی اگر به خواهد با تکرار گفته های دو پهلو که نه سیخ بسوزد و نه کباب ، در پی نجات دولت کودتا از راه پایین کشیدن "فیتیله-ی " پیکار آزادیخواهان با کودتاچیان باشد، تا خُدا زنده است در تاریخ ایران از او با پیش نام گُجسته (ملعون) یاد خواهد شُد. بدبختانه . با بررسی سه دهه پیشینه-ی سیاسی آقای رفسنجانی که تنها گویای تلاش او برای پاسداری از سود خودویژه اش (شخصی اش) بوده است، بدور از باور است که او از این تریبون و ژایش تاریخی، بسود مردم و خَردمندانه بهره ببرد.
سرآغاز:
همان قدر که شرکت مردم در نماز جمعه برای ادامه اعتراضات مهم است، حضور موسوی در جائی که هاشمی (احتمالا) برای پائین کشاندن فتیله اعتراضات و مصالحه با رهبر کودتا حرف می زند منفی است و می تواند عواقب جبران ناپذیری به بارآورد که در زیر به آن اشاره شده است.نماز جمعه این هفته به امامت آقای هاشمی رفسنجانی برگزار می شود. بسیاری از طرفداران جنبش سبز تصمیم دارند برای بیان اعتراضات خود در نماز جمعه این هفته شرکت کنند. این رویه درخشانی است که مردم از هر فرصتی برای ابراز اعتراضات خود علیه دولت کودتا و احقاق حق خود استفاده کنند. به نظر من شرکت مخالفان دولت کودتا در نماز جمعه به منظور شکل دادن اعتراضات مسالمت آمیز می تواند سرمشق خوبی برای تکرار آن در دیگر شهرهای بزرگ کشور نیز باشد. چه بسا مردم بتوانند از این طریق، گردهمایی ها و راه پیمائی های بزرگ شکل دهند، فشار بر دولت کودتا را افزایش دهند و امید به ادامه مبارزه تا پیروزی را در سراسر ایران زنده نگهدارند.
اما با شناختی که ازهاشمی رفسنجانی داریم او به احتمال بسیار نه در راستای خواست به حق مردم و ابطال انتخابات تقلبی و استعفای دولت کودتا بلکه از موضعی دیگر سخن خواهد گفت. به اعتقاد من رفسنجانی در خطبه نماز جمعه خواهان پائین کشیدن فتیله اعتراضات و تفاهم با رهبری خواهد شد. با این اوصاف همان قدر که شرکت مردم در نماز جمعه تهران می تواند برای ادامه اعتراضات مثبت باشد، حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در خطبه های نماز جمعه می تواند عواقب ناگوار سیاسی برای جنبش سبز و خود آنان در پی داشته باشد.
چرا که سخنان هاشمی در حضور آنان در کل جامعه ایران و خارج از ایران تا اندازه ای به حساب آنان واریز می شود. و همین امر می تواند میان طرفداران جنبش اعتراضی سرگردانی و اختلاف پدید آورد.
وقتی هاشمی در حضور میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی سخنانی برزبان می آورد که با مواضع و خواسته های اعلام شده آنان تفاوت دارد، طبعا حضور همراه با سکوت آنان به منزله همراهی این سه و تغییر موضع آنان تلقی می شود. ممکن است تلقی بسیاری از مردم و حتی روحانیون و مراجعی که در این روزها تقلب، دروغ گوئی و آدم کشی را محکوم و دولت را نامشروع دانسته اند آن باشد که میان هاشمی و موسوی و کروبی در این زمینه در پشت پرده توافقی برای مصالحه با سران کودتا به وجود آمده باشد. بویژه آن که رسانه ها نیز سخنان هاشمی را بازتاب می دهند، بدون آن که واکنش فوری موسوی و کروبی امکانپذیر باشد.
در چنین صورتی پس از شرکت در این مراسم دیگر نه سکوت آنان به نفع جنبش سبز خواهد بود و نه مرزبندی آنان با هاشمی عواقب کار را جبران می کند.
حالا فرض کنیم که پس از خطبه های هاشمی آقایان بروند و بیانیه ای در مخالفت با سخنان هاشمی منتشرکنند. در این صورت نیز در میان ناراضیان و منقدان درونی نظام که در حال حاضر با خواسته های موسوی و کروبی همسویی دارند اختلافاتی بروز می کند که آنهم نیز به زیان طیف مخالف دولت و به سود کودتاگران و یا آن که به سود تحکیم هاشمی تمام می شود.
خامنه ای حالا به شدت از درون و بیرون نظام زیر فشار است. پس از رهبری کودتا و به خون کشیدن اعتراضات مسالمت آمیز مردم که هنوز ابعاد کشته های آن به تمامی برملا نشده اتوریته و اعتبار وی چه در میان روحانیون و کارگزاران نظام و چه در بدنه نیروهای مسلح که اختلافات درونی نظام در آن منعکس می شود، لطمه جبران ناپذیری خورده است. طبعا مردم از موسوی به عنوان رهبر جنبش سبز انتظار دارند که او در این شرایط حساس برای ابطال انتخابات و استعفای دولت کودتا فشار آورد. و نه آن که رفتاری از خود نشان دهد که به منزله کنار آمدن با رژیم کودتا تلقی شود. آقای خامنه ای حالا پس از کودتای انتخاباتی و به خاک و خون کشیدن اعتراضات مسالمت آمیز و بازداشت های فله ای اصلاح طلبان به شدت تضعیف شده است.
حالا این رهبر جمهوری اسلامی است که به حمایت هاشمی برای آرام کردن مخالفت های درونی نظام و ریختن آب سرد به روی جنبش اعتراضی مردم که شرط تحکیم مجدد قدرت او است نیاز پیدا کرده است. و این هاشمی است که برای تحکیم مواضع خود خواهد کوشید بحران سیاسی به گونه ای حل شود که همه جناح های رژیم راضی شوند. و این نمی شود مگر با پایمال کردن آرای مردم و به مصالحه کشاندن میرحسین موسوی که درآن صورت مقدمه خودکشی سیاسی او خواهد بود. جنبش اعتراضی البته می ماند و رهبری خود را پیدا می کند. من بخاطر مصالح و منافع ایران و نیز بخاطر موسوی که تا به امروز ایستاده است آرزو دارم که او و مهدی کروبی و محمد خاتمی در خطبه نماز جمعه شرکت نکنند. و با کودتا گران از در مصالحه درنیایند. اما نمی دانم در ذهن آنان چه می گذرد و تا کجا حاضر به همراهی با مردم هستند.
همان قدر که شرکت مردم در نماز جمعه برای ادامه اعتراضات مهم است، حضور موسوی در جائی که هاشمی (احتمالا) برای پائین کشاندن فتیله اعتراضات و مصالحه با رهبر کودتا حرف می زند منفی است و می تواند عواقب جبران ناپذیری به بارآورد که در زیر به آن اشاره شده است.نماز جمعه این هفته به امامت آقای هاشمی رفسنجانی برگزار می شود. بسیاری از طرفداران جنبش سبز تصمیم دارند برای بیان اعتراضات خود در نماز جمعه این هفته شرکت کنند. این رویه درخشانی است که مردم از هر فرصتی برای ابراز اعتراضات خود علیه دولت کودتا و احقاق حق خود استفاده کنند. به نظر من شرکت مخالفان دولت کودتا در نماز جمعه به منظور شکل دادن اعتراضات مسالمت آمیز می تواند سرمشق خوبی برای تکرار آن در دیگر شهرهای بزرگ کشور نیز باشد. چه بسا مردم بتوانند از این طریق، گردهمایی ها و راه پیمائی های بزرگ شکل دهند، فشار بر دولت کودتا را افزایش دهند و امید به ادامه مبارزه تا پیروزی را در سراسر ایران زنده نگهدارند.
اما با شناختی که ازهاشمی رفسنجانی داریم او به احتمال بسیار نه در راستای خواست به حق مردم و ابطال انتخابات تقلبی و استعفای دولت کودتا بلکه از موضعی دیگر سخن خواهد گفت. به اعتقاد من رفسنجانی در خطبه نماز جمعه خواهان پائین کشیدن فتیله اعتراضات و تفاهم با رهبری خواهد شد. با این اوصاف همان قدر که شرکت مردم در نماز جمعه تهران می تواند برای ادامه اعتراضات مثبت باشد، حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در خطبه های نماز جمعه می تواند عواقب ناگوار سیاسی برای جنبش سبز و خود آنان در پی داشته باشد.
چرا که سخنان هاشمی در حضور آنان در کل جامعه ایران و خارج از ایران تا اندازه ای به حساب آنان واریز می شود. و همین امر می تواند میان طرفداران جنبش اعتراضی سرگردانی و اختلاف پدید آورد.
وقتی هاشمی در حضور میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی سخنانی برزبان می آورد که با مواضع و خواسته های اعلام شده آنان تفاوت دارد، طبعا حضور همراه با سکوت آنان به منزله همراهی این سه و تغییر موضع آنان تلقی می شود. ممکن است تلقی بسیاری از مردم و حتی روحانیون و مراجعی که در این روزها تقلب، دروغ گوئی و آدم کشی را محکوم و دولت را نامشروع دانسته اند آن باشد که میان هاشمی و موسوی و کروبی در این زمینه در پشت پرده توافقی برای مصالحه با سران کودتا به وجود آمده باشد. بویژه آن که رسانه ها نیز سخنان هاشمی را بازتاب می دهند، بدون آن که واکنش فوری موسوی و کروبی امکانپذیر باشد.
در چنین صورتی پس از شرکت در این مراسم دیگر نه سکوت آنان به نفع جنبش سبز خواهد بود و نه مرزبندی آنان با هاشمی عواقب کار را جبران می کند.
حالا فرض کنیم که پس از خطبه های هاشمی آقایان بروند و بیانیه ای در مخالفت با سخنان هاشمی منتشرکنند. در این صورت نیز در میان ناراضیان و منقدان درونی نظام که در حال حاضر با خواسته های موسوی و کروبی همسویی دارند اختلافاتی بروز می کند که آنهم نیز به زیان طیف مخالف دولت و به سود کودتاگران و یا آن که به سود تحکیم هاشمی تمام می شود.
خامنه ای حالا به شدت از درون و بیرون نظام زیر فشار است. پس از رهبری کودتا و به خون کشیدن اعتراضات مسالمت آمیز مردم که هنوز ابعاد کشته های آن به تمامی برملا نشده اتوریته و اعتبار وی چه در میان روحانیون و کارگزاران نظام و چه در بدنه نیروهای مسلح که اختلافات درونی نظام در آن منعکس می شود، لطمه جبران ناپذیری خورده است. طبعا مردم از موسوی به عنوان رهبر جنبش سبز انتظار دارند که او در این شرایط حساس برای ابطال انتخابات و استعفای دولت کودتا فشار آورد. و نه آن که رفتاری از خود نشان دهد که به منزله کنار آمدن با رژیم کودتا تلقی شود. آقای خامنه ای حالا پس از کودتای انتخاباتی و به خاک و خون کشیدن اعتراضات مسالمت آمیز و بازداشت های فله ای اصلاح طلبان به شدت تضعیف شده است.
حالا این رهبر جمهوری اسلامی است که به حمایت هاشمی برای آرام کردن مخالفت های درونی نظام و ریختن آب سرد به روی جنبش اعتراضی مردم که شرط تحکیم مجدد قدرت او است نیاز پیدا کرده است. و این هاشمی است که برای تحکیم مواضع خود خواهد کوشید بحران سیاسی به گونه ای حل شود که همه جناح های رژیم راضی شوند. و این نمی شود مگر با پایمال کردن آرای مردم و به مصالحه کشاندن میرحسین موسوی که درآن صورت مقدمه خودکشی سیاسی او خواهد بود. جنبش اعتراضی البته می ماند و رهبری خود را پیدا می کند. من بخاطر مصالح و منافع ایران و نیز بخاطر موسوی که تا به امروز ایستاده است آرزو دارم که او و مهدی کروبی و محمد خاتمی در خطبه نماز جمعه شرکت نکنند. و با کودتا گران از در مصالحه درنیایند. اما نمی دانم در ذهن آنان چه می گذرد و تا کجا حاضر به همراهی با مردم هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر