خشایار رُخسانی
حکومتِ بیدادگر اسلامی با پیروی از این شیوه-ی مبارزه که میگوید: «تازش بهترین شیوه-ی پدافندی است» برای سه دهه است که اپوزیسیونِ خودش را سرگشته و سرگردان کرده است بدینگونه که با دستگیری پی در پی آزادیخواهان و کُشتن آنها همیشه کوشش کرده است که اپوزیسیون را در یک نهشتِ (وضعیت) پَدافندی و تنگنا گذاشته، آشفته کُند و سرگرم سازد. بدبختانه به شوند (علت) شمار بالای زندانیان سیاسی و بی سازمانی اپوزیسیون، هیچکس هم نمیداند که فراتُمی (اُولویت) برای مبارزه کدام است تا به این نهشت (وضعیت) سردرگم پایان داده شود. به باور من ما باید بجای کیانش (تمرکز) همه-ی اندیشه مان بر سر آزادیِ یا پیشگیری از دار زده شدن یک زندانی سیاسی، فراپرسش (مسئله-یِ) «زندانی سیاسی» و سرچشمه-ی همه-ی این آشفتگی ها را که خود حکومت اسلامی است، در دستور کار بگذاریم. از اینرو برای زُدودن این تنگنا به سازماندهی نیروها روی بیاوریم تا بتوانیم این گرفتاری را بگونه-ی ریشه ای و بُنیادین بگُشاییم. برای نمونه تنها رهکار آزادی زندانیان سیاسی این نیست که ما به سازمان ملل نامه بنویسیم، و درخواستنامه به دَستنیم (امضا کنیم)، ونکه (بلکه) راهکار کُنشی (عملی) آن این است که با زدن آسیب های ترازداریک (اقتصادی) به این حکومت و نافرمانی شهریگری (مدنی) هزینه-ی گروگانگیری جوانان کشور در زندان ها و کُشتار آنها را برای این حکومت بالا ببریم. در چهارچوبِ نافرمانی شهریگری (مدنی) میتوان از ایستکاری هایِ (اعتصاب های) سراسری نام برد و خودداری از پرداختِ رسید های برق، تلفن و... ولی برایِ انجام اینکارها نیاز به سازماندهی است. پس بهتر است که همه-ی کوشش هایمان را رویِ سازماندهی بوَندساریم (تمرکز دهیم). از سویی دیگر فراپرسش سازماندهی نیز یک چیستانی است که گُشایش آن به پیروزی جنبش گره خورده است، با آنکه هنوز هیچکس نمیتواند ریزگان (جزییات) آنرا واشکافی کُند.
پیشنهاد من برای سازماندهی ایستکاری ها
به شَوَندِ (علت) جو ترس و هراس در درونِ کشور، برای سازماندهی ایستکاری ها نیاز به یک ستادِ رهبری دربرونمرز است تا از سرکوب حکومت اسلامی به دور بماند. این ستادِ رهبری که باید از آدم های نیکنام و پُرآوازه برپا شود، میتواند به آسانی اپَستام (اعتماد) مردم و پُشتگرمی آنها و همچنین سرمایه های پولی و مینویی (معنوی) را برای کارگرانی که دست از کار میکشند، فراهم آورد. باید بتوان برای اینکار تَپَنگوک ایستکاری ها (صندوق اعتصاب ها) را فراهم آورد. سازماندهی ایستکاری ها زمانی میتواند رسا (کامل) شود که پیوسته درباره-یِ آن در پیش دید همگانی برای نمونه در تارکده (اینرتنت) و فیس بوک گفتگو شود تا دیدگاه هایِ تازه بتوانند کاستی های آنرا بزُودایند. ولی هنگامیکه کسی گام نخست را برای انجام کار کُنشی (عملی) برندارد، همه-ی خواست ما در چهارچوب دیدگاه های دیدمانی (تئوری) برجای خواهند ماند و بکار درنخواهد آمد. به باور من اگر اراده-یِ اُستواری برای پیش بردن سازماندهی ایستکاری ها وجود میداشت، کُمک های پولی از چهارگوشه-ی جهان به تَپَنگوک ایستکاری ها (صندوق اعتصاب ها) سرازیر میشدند. از اینرو من پیشنهاد میدهم که میهندوستانی که آرزوی آزادی ایران را در سر دارند، نیروی کارشان را رویِ برپاسازی یک ستادِ رهبری برایِ انجام نافرمانی شهریگری (مدنی )و سازماندهی ایستکاری ها هزینه کُنند.
دیگر اینکه هم کنون زمان آن رسیده است که اپوزیسیون حکومت اسلامی با آموزه گرفتن از سه دهه آزمون تلخ سرگشتگی، سوی بازی را به سودِ خودش دگرگون کند، بدینسان که از راه چالش ها و تنگناهایِ روزانه ای که برای حکومت اسلامی فراهم میآورد، آنرا در نهشتِ (وضعیت) پدافندی بگُذارد و به اندازه ای این رژیم را با خودش سرگرم سازد که حکومت اسلامی این ژایش (فرصت) را بدست نیاورد که برایِ اپوزیسیون گرفتاری درست کند. نافرمانی شهریگری بهترین راهکار برای گرفتار کردن حکومتِ اسلامی در تنگناها و آشفتگی هاست.
فرستادنِ پیام به دنباله
پیشنهاد من برای سازماندهی ایستکاری ها
به شَوَندِ (علت) جو ترس و هراس در درونِ کشور، برای سازماندهی ایستکاری ها نیاز به یک ستادِ رهبری دربرونمرز است تا از سرکوب حکومت اسلامی به دور بماند. این ستادِ رهبری که باید از آدم های نیکنام و پُرآوازه برپا شود، میتواند به آسانی اپَستام (اعتماد) مردم و پُشتگرمی آنها و همچنین سرمایه های پولی و مینویی (معنوی) را برای کارگرانی که دست از کار میکشند، فراهم آورد. باید بتوان برای اینکار تَپَنگوک ایستکاری ها (صندوق اعتصاب ها) را فراهم آورد. سازماندهی ایستکاری ها زمانی میتواند رسا (کامل) شود که پیوسته درباره-یِ آن در پیش دید همگانی برای نمونه در تارکده (اینرتنت) و فیس بوک گفتگو شود تا دیدگاه هایِ تازه بتوانند کاستی های آنرا بزُودایند. ولی هنگامیکه کسی گام نخست را برای انجام کار کُنشی (عملی) برندارد، همه-ی خواست ما در چهارچوب دیدگاه های دیدمانی (تئوری) برجای خواهند ماند و بکار درنخواهد آمد. به باور من اگر اراده-یِ اُستواری برای پیش بردن سازماندهی ایستکاری ها وجود میداشت، کُمک های پولی از چهارگوشه-ی جهان به تَپَنگوک ایستکاری ها (صندوق اعتصاب ها) سرازیر میشدند. از اینرو من پیشنهاد میدهم که میهندوستانی که آرزوی آزادی ایران را در سر دارند، نیروی کارشان را رویِ برپاسازی یک ستادِ رهبری برایِ انجام نافرمانی شهریگری (مدنی )و سازماندهی ایستکاری ها هزینه کُنند.
دیگر اینکه هم کنون زمان آن رسیده است که اپوزیسیون حکومت اسلامی با آموزه گرفتن از سه دهه آزمون تلخ سرگشتگی، سوی بازی را به سودِ خودش دگرگون کند، بدینسان که از راه چالش ها و تنگناهایِ روزانه ای که برای حکومت اسلامی فراهم میآورد، آنرا در نهشتِ (وضعیت) پدافندی بگُذارد و به اندازه ای این رژیم را با خودش سرگرم سازد که حکومت اسلامی این ژایش (فرصت) را بدست نیاورد که برایِ اپوزیسیون گرفتاری درست کند. نافرمانی شهریگری بهترین راهکار برای گرفتار کردن حکومتِ اسلامی در تنگناها و آشفتگی هاست.
فرستادنِ پیام به دنباله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر