۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

راهکاری برای پیشگیری از جنگِ در پیش رو


نُسخه فارسی

خودرهاگران

چکیده:


همه-ی نشانه ها برای آغاز یک جنگ در خاورمیانه درحال نمایان شدن هَستند. ناوگان رزمی آمریکا و همبستگانش در هال رساندن خود به خلیج پارس میباشند. مردم ایران در برابر دو گُزینه-ی سرنوشت ساز ایستاده اند: خاموشی و پذیرش جنگ و همه-ی هزینه های زیان بار جانی و مالی، و زیستبومی آن و یا پیشگیری از جنگ، از راه کنار گذاشتن حکومتِ اسلامی. اندرشدنِ لشکر رنجبران، تهیدستان و مردم آزادیخواه به میدان کارزار برای بدست گرفتن سرنوشتشان، یگانه بَختی است که در فرادستِ ماست، پیش از اینکه بخواهد نمایشنامه-یِ ترسناک جنگ به اجرا درآید. از اینرو امید میرود که همه-یِ کنشگرانِ سیاسی و آزادیخواهان با حساسیت و هوشیاری و با احساس مسئولیت با این وضعیت برخورد کنند.






سرآغاز:

بررسی رویدادهای یک هفته-ی گُذشته

در آستانه-ی 18 تیر هَستیم، در آستانه-ی روزی که برای آن گردهمایی هایِ دانشجویی پیش بینی شده است. و همزمان دارد یک ترازنیش یا معادله-ی تازه در پیش پایِ ما گذاشته میشود که برآیندِ آن، سرنوشت ایران را روشن خواهد کرد. ولی شوربختانه پراسنجه ها و پارامترهایی که این ترازنیش و معادله را ساخته اند، بگونه ای برگُزیده شده اند، که اگر اراده و خواستِ همگانی ایرانیان در این معادله درنیآمیزد، به کَرده (عملا) بازده-یِ آن، میتواند به زیان کشور ما پایان پذیرد.
اکنون میخواهیم این موضوع را با آوردنِ برخی از نمونه هایِ روشن موشکافانه بررسی کنیم؛ در میانِ این نمونه ها، یکی گُسیل نیروهایِ بیشتر از سوی آمریکا به سویِ خلیج پارس است؛ چندین ناوگان دریایی آمریکا هم اکنون درحال رفتن بسوی خلیج پارس هستند. شاید که این ناوگانِ دریایی در ماه هایِ آینده در آنجا جایگیر شوند، و شُمار بیشتر ی به آنها افزوده گردند. سه ناو بزرگِ آمریکایی هم اکنون در خاورمیانه بسر میبرند. همه-یِ این جابجایی هایِ رزمی گواهی روشنی از آهنگ و هدفِ آمریکا و همبستگانِ آن در ناتو و کشورهایِ باختر دارد که چناچنه حکومتِ اسلامی در برابر فشارهایِ اقتصادی کوتاه نیاید، آنها دست به یک تازش بزرگ رزمی به ایران خواهند زد. در این میان این احتمال نیز هَست که حکومتِ اسلامی خودش با برانگیزاندن این کشور ها، به جنگ دامن بزند، و بدینسان یک درگیری بوجود بیاید. هدف آمریکا و همبستگانش این است که بتوانند با این فشار ها و سایر فشارهایِ اقتصادیِ دیگر که درحال پیش بینی کردن و فرآهم آوری آنها هَستند، حکومتِ اسلامی را به زانو در بیاورند؛ و آن را به کوتاه آمدن از بُلندپروازی هایِ هَسته ای و بازنگری در دیدگاه هایِ گُستاخانه اش در خاورمیانه، وادارند.
ولی راستینگی و واقعیت این است که سرنوشت این فشار ها هرچه که باشد به زیانِ مردم ایران پایان خواهد گرفت؛ زیرا از یک سوی، چنانچه این فشارها سبب تسلیم حکومتِ اسلامی شوند، این حکومت برایِ ماندن، ناگزیر از پرداختِ باج هایِ بسیار کلان به آمریکا و همبستگانش خواهد بود. و دادن این امتیاز هایِ تازه به کشورهایِ نیرومند از راه ادامه-یِ چنگ اندازی بر دارایی هایِ بجای مانده، برداشتن از سر سفره مردم ایران و ادمه-ی غارتِ سرمایه ها و تجاوز به سرچشمه های پولی آنها برآورده خواهد شد. و از سوی دیگر اگر هم رژیم نخواهد بسُتوهد و کوتاه بیاید و به گُستاخی خودش ادامه بدهد، یک جنگِ رَزمی بزرگ در منطقه براه خواهد افتاد، که نخواهد توانست به سود مردم ایران باشد. هرچند که برخی ها امیدوار هستند که بتوانند به یک دگرگونی ساختاری در ایران از راه جنگ دستیابند، ولی راستینگی و واقعیت این است که این جنگ میتواند به اندازه ای هزینه بردار باشد که دیگر بودن و یا نبودنِ حکومت اسلامی تفاوتِ چندانی نداشته باشد.
راستینگی و واقعیت این است که این ترازنیش و معادله-یِ اهریمنی که میتواند پیآیندهایِ ناگواری برایِ آینده-یِ ایران به دنبال داشته باشد، دارایِ یک راهکار بسیار ساده است و آن راهکار، وارد شدنِ مردم به میدان مبارزه است تا با بخشیدن جان تازه به جُنبش، نمایشنامه-یِ جنگ را ناکام کُنند، و جنبش را به سویی رهبرند که بتوانند سرنوشت کشور را خودشان بدست بگیرند و نمایندگان راستین آنها با کشورهایِ نیرومند وارد اَندرکُنش و تعامل شوند.
اگرچه رژیم جمهوری اسلامی دستگاهِ سرکوبِ خودش را نیرومند کرده است، ولی از سویی دیگر، آن زیرساخت هایی که رژیم پایه هایِ دستگاهِ سرکوبش را بر آن گذاشته است و دارد با آن مردم را مهار میکند، بسیار شکنند و ناتوان هَستند. برخی از این موارد را در اینجا میآوریم: هم اکنون میدانیم که یک تنگنایِ بسیار فرسختِ و جدی بنزین در راه است، و از سویی دیگر صادراتِ سوختِ ایرانِ دچار دشواری خواهد شد. میدانیم که نفت سرچشمه-یِ بُنیادین درآمدهایِ رژیم است؛ 80% از درآمدهایِ بُرونمرزی آن از راه فروش نفت برآورده میشود. تنگنایِ بنزین میتواند به روندِ فرآهم آوری نیازهای پولی دستگاهِ سرکوب رژیم، آسیب هایِ فراوانی بزند. هم اکنون گفتگوی جدی بر سر کمبود آب و برق هست: وزارت نیرو گفته است که در تابستان با گرفتاری های فراوانی رو در رو خواهد بود. گرفتاری بانک مرکزی با دیگر بانک ها پیشکشیده شده است. گرفتاری هدفمند شدن رایانه ها نیز میتواند به آن افزوده گردد که به افزایش ناگهانی بهای کالاها دامن خواهد زد. رویهم رفته همه-ی این دُشواری ها و تنگناها با درآمیختن درهم، یک ماده-یِ انفجاری را در همبودگاه ایران فراهم خواهند ساخت که بر روی آن کُنشگرانِ جُنبش و آزادیخواهان باید سرمایه گذاری کُنند. اکنون بر همگان آشکار است که چَشم اسفندیار یا پاشنه-یِ آشیل، رژیم ناتوانی اقتصادی آن است.
برایِ رو در روی شدن با دستگاهِ سرکوبِ حکومتِ اسلامی نیاز به امکان ها و ابزارهایی است که آزادیخواهان در فرادست ندارند؛ آزادیخواهان نمیتوانند اُمید داشته باشند که حکومتِ اسلامی بگونه-ی خودکار کوتاه بیاید و پس نشینی کند؛ چنین چیزی پیش نخواهد آمد. چنانچه کسانی برای نجات کشور، امید به تازش رزمی آمریکا و همبستگانش به ایران بسته باشند، باید که از آموزه هایی که از عراق و افغانستان داریم، یاد گرفته باشند. تنها احتمال هایی که میمانند نمایشنامه جنگ و یا تسلیم شدن جمهوری اسلامی است که با باج هایی که در حالت دوم نیز رژیم به این کشورها خواهد پرداخت، فرجام خوبی را برای مردم ایران بدنبال نخواهد داشت، و یا اینکه آزادیخواهان بخواهند با برنامه ریزی، و دلاوری برای گرفتن سرنوشتِ کشور، به میدانِ کارزار اندر شوند.
رفتار رژیم در شرایط کنونی بسیار پارادُخشانه و متناقض است، زیرا با آنکه برای مهار خیزش و جُنبش مردم چنگ و دندان نشان میدهد، ولی به کَردِ (عملا) بسیار شکننده است؛ سامان و نظم نمادینی که بر همبودگاه ایران اُستوار است، میتواند به تُندی و شتابان از هم فروبپاشد، اگر اراده ای باشد که بخواهد بگونه-یِ روشن روی این ناتوانی هایِ اقتصادی و اجتمایی کار کند، از راه فرارسانی و تبلیغ، دیگران را از آن آگاه سازد و از راه گسترش و فراگیر کردن اعتراضاتِ صنفی و اقتصادی به آسانی میشود این رژیم را پایین کشید. برای رژیم آسان نخواهد بود اگر که بخواهد واخواهی و اعتراض مردم به کمبودها را به بهانه-ی انقلاب مخملی سرکوب کند؛ چنانچه مردمیکه از دسترسی به آب بی بهره شوند، خواهان آب بشوند، هنگامیکه برق آنها قطع میشود، خواهان برق باشند، زمانیکه تورم همراه با انجام طرح هدفمند کردن رایانه ها اوج بگیرد، خواهان کاهش بهایِ کالا ها باشند، و یا اگر مردم خواهان افزایش دستمزدها در هم گری و تناسب با بالا رفتن بهایِ کالاها باشند، این دولت ورشکسته به کَردِ (عملا) در برابر خواسته هایی قرار خواهد گرفت که نمیتواند به آنها پاسخ دهد. و بدینسان حکومتِ اسلامی به سوی یک تنگنا و آشفتگی اجتمایی بُزرگی خواهد رفت. گردایه و مجموعه-یِ این شرایط کُمک خواهند کرد تا آن ناتوانی ِبُنیادین ِجنبش ِسبزها در جذب و به میدان آوردنِ قشرهایِ تنگدست و رنجبرانِ همبودگاهِ زُدوده شود، به سُخن دیگر، با اینکار میشود با یک تیر دو نشانه را هدف گرفت. با پیوستن رنجبران به جنبش، از یک سوی میشود جنبش سبزها را که تاکنون از بهر بافت و ساختار اجتمایی یک جنبش مرزین و محدودی بوده است، به تکاپور درآورد. و از سوی دیگر، از آنجا که وضعیت اقتصادیِ رژیم دارد هر روز ناتوان تر و سست تر میشود، میتوان رژیم را در تنگنایی گذاشت که به کَردِ (عملا) از این تنگنا هیچ بَختی برای بیرون رفتن نداشته باشد.
پایانِ سُخن اینکه: اندرشدنِ رنجبران و مردم آزادیخواه به میدان کارزار، یگانه بَختی است که در فرادستِ ماست، پیش از اینکه بخواهد نمایشنامه-یِ ترسناک جنگ آغاز شود. از اینرو من همه-یِ کنشگران را فرامیخوانم که با سُهَندِگی (حساسیت) و هوشیاری و با سُهِش خُورتاکی (احساس مسئولیت) با این نهشت (وضعیت) برخورد کنند.

فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh

http://khodrahagaran.org/Fa/


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر