سازمان خودرهاگران
چکیده:
تا پیش از 22 خرداد سال گذشته سه گوش (مثلث) قدرت که برساخته از جناح ولی فقیه، بازار و سپاه پاسداران است، برنامه-ی کنار زدن دو جناح دیگر قدرت را بدون دُشواری دنبال میکرد که دربر گیرنده-یِ میانه رو ها به نمایندگی رفسنجانی و اصلاح گرایان هَستند. پس از دستکاری حکومتی در رای مردم در 22 خرداد 1388 و آغاز جنبش سبزها، فرایند کنارگذاشتن جناح رفسنجانی و اصلاح گرایان با دُشواری رو در روی شد، بگونه ایکه این دو جناح نه تنها هم اکنون از میان نرفته اند، بلکه با پیوستن به اردوگاه جنبش سبزها، دارند هر روز بر فشارهای خودشان بر مثلث قدرت میافزایند.
دولت احمدی نژاد به دلیل کمبود بودجه که تا 50 میلیارد دلار برآورد شده است، در تلاش است که بخشی از آن را از راه برچیدن یارانه ها جبران کُند و بخشی دیگر را از راه چنگ انداختن بر دارایی هایِ همبسته-ی پیشین خود بازار و افزودن فشار مالیات ها بر آن، روندی که در روزهایِ آینده ایستادگی بازار را به همراه خواهد داشت و در ماه های آینده حکومت را آبستن درگیری هایِ سختِ درونی با خودش خواهد کرد. از درآمیخته شُدنِ دو درگیری جنبش سبزها با حکومت و درگیری هایی که در دل حکومت زبانه خواهند کشید، وضعیتی پدیدار خواهد گشت، که به دگرگونی ساختاری در کشور خواهد فرجامید.
سرآغاز:
بررسی رویدادهای هفته-یِ گذشته
از مهمترین گزارش ها در هفته ای که گُذشت، آشفتگی و اغتشاش در بازار بود که توجه ها را بخودش اندر کشید. اغتشاش در بازار را که بدلیل افزایش مالیات ها از سویِ دولت رویدادند، میتوان از دو روزن بررسی کرد: نخست از دریچه-یِ ناسازگاری هایی که هم اکنون در تراز بالا و در درون ساختار قدرت وجود دارند؛ و گواهی از این میکُنند که جناح هایِ درونِ حکومت بگونه-یِ فرسخت و جدی سرگرم مرز بندی در برابر یکدیگر هستند. و بنگر میآید که این درگیری ها دارند به سرانجام جدی خودشان نزدیک میشوند.
سامانه-یِ جمهوری اسلامی دارای پنج جناح است: جناح ولایت فقیه، جناح بازار، جناح سپاه پاسداران، جناح میانه رو به نمایندگی رفسنجانی و جناح اصلاحگرایان. راستی این است که پس از روی کار آمدنِ سپاه پاسداران بر سر قدرت، این نهادِ رزمی، راهبُرد و استراتژی خودش را چنین برگُزید که دو جناح میانه رو و اصلاحگرایان را از گردونه-یِ قدرت بیرون کُند تا یک قدرتِ سه پایه ای را بوجود آورد که برساخته از جناح ولایت فقیه، بازار و سپاه پاسداران باشد و بتواند با این سه گوش (مثلث) قدرت، حکومت را در دست نگه بدارد، و برنامه هایِ خودش را به پیش ببرد؛ دستیافتن به این هدف، انگیزه-یِ نبردی است که در یکی دو سال گذشته در میانِ جناح هایِ درونِ حکومتی آغاز شده است، و بویژه آنکه با آغاز گُزیدمان در سال گُذشته، ما بگونه-یِ آشکار گواه آن بودیم. ولی این ترفند که گویا، داشت به خوبی هم پیش میرفت، از روز 22 خرداد 1388 که در گُزیدمان دغلکاری شُد و در پی آن یک جُنبش مردمی در 23 خرداد 1388 آغاز گردید، سبب شد که این معادله درهم بریزد. بنابر این، جُنبش 22 خرداد ترفندِ مثلثِ قدرت را به رسایی دُچار دُشواری کرد که داشت تا پیش از این، بگونه-ی روامند و عادی برای کنار زدن دو جناح دیگر و یکدست کردن قدرت دنبال میشُد، روندی که هدف آن پی گیری بُلندپروازی هایِ هَسته ای، از سوی بُنیادگرایان در حکومت بود. ولی ما گواه هستیم که دو جناح رفسنجانی و اصلاح گرایان نه تنها ازمیان نرفتند، بلکه هم اکنون به دردسر هایِ جدی برای سه گوش قدرت فراروییده اند. در درازایِ یکسال گذشته این سه پهلویِ سه گوش قدرت به چم، ولایت فقیه، بازار و سپاه، تلاش فراوانی کردند تا شرایط را بهنجار و عادی جلوه دهند، و اینگونه وانمود کُنند که از پس دُشواری ها برخواهند آمد. ولی راستی این است که ما در زمینه-یِ تقسیم قدرت در بالا، گواه یک سُستی بُنیادین بودیم، و آن سُستی، گرفتاری اقتصادی است. به سُخن دیگر، نبودِ سرمایه گذاری در اقتصاد و گُسترش ویژگی هایِ بازار بر اقتصاد کشور که تنها از راه بازرگانی و وارداتِ کالا میچرخد، سبب شده است که اوضاع اجتمایی، اقتصادی، سیاسی چنان بهم بریزد و فروکش کُند، که دولتِ احمدی نژاد را با 40 تا 50 میلیارد دلار کمبودِ بودجه رو در روی سازد و آن را به مرز ورشکستگی مالی برساند. اکنون برایِ سال 1389 دولت احمدی نژاد نیاز به فراهم آوری این کمبودِ بودجه دارد. نزدیک به 30 تا 35 میلیارد دلار از آن را دولتِ احمدی نژاد پیش بینی کرده است که بتواند از راه کنار گُذاشتن یارانه ها بدست آورد. همان برنامه ای که به «هدفمند کردن یارانه ها» پُرآوازه است و بسیاری دارند دولت را از دُنبال کردنِ این برنامه پرهیز میدهند، زیرا آنها بر این باورند که این برنامه یک بمب اجتمایی را بکارخواهد انداخت که دربر گیرنده-یِ واکُنش هایِ اعتراضی تُند در میانِ قشرهایِ رنجبران و بسیار تُهیدستِ خواهد بود. ولی آیا دولتِ احمدی نژاد چاره دیگری دارد؟ پاسخ منفی است. این، یک رویِ این گرفتاری است؛ رویِ دیگر آن این است که دولتِ احمدی نژاد ناگُزیر است که برای جبران کمبودِ بودجه به سراغ کسانی برود که پول دارند؛ مردم که دیگر چیزی برای پرداختن ندارند؛ کارد به استخوان آنها رسیده است و خود دولت احمدی نژاد نیز به بخوبی آگاه است که فشار بیشتر بر مردم، به یک انفجار اجتمایی دامن خواهد زد. از اینرو دولتِ احمدی نژاد در پیوند با برنامه-یِ هدفمند کردن یارانه ها دارد تلاش میکند که با پخش کردن آن در درازایِ زمان و بازی کردن با پرداخت کم یا بیشتر یارانه ها، بگونه-یِ پرداخت هایِ پیشادستی (نقدی)، اندکی تنش ناشی از این برنامه را کاهش دهد. دولت احمدی نژاد به خوبی میداند که ثروتی که به آن نیاز دارد در فرادستِ جناح های دیگر است. به سُخن دیگر، در نزد جناح رفسنجانی است. زیرا جناح رفسنجانی بر روی صنایع و بُنیاد های اقتصادی فراوانی کنترل دارد؛ سپاه پاسداران برای این سرچشمه های پولی دندان تیز میکند. هم اکنون گواه هستیم که چگونه جنگ قدرت در میدانِ اقتصادی، و سیاسی با هم درهم آمیخته اند که نمونه آن را در دانشگاه آزاد می بینیم که سپاه پاسداران را ناگُزیر کرده است که برای تکه پاره کردن این سرچشمه-ی پولی و بیرون آوردن آن از دست باندِ رفسنجانی، همگی قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگاهی را که قانون برای مجلس و شورای نگهبان پیش بینی کرده است، زیرپا بگُذارد؛ و بگونه ایکه این درگیری، خامنه ای را وادار به میدان درآمدن و میانجیگری کرده است، زیرا در غیر اینصورت جنگ میتوانست به درگیری هایِ فیزیکی به سرانجامد، چنانچه در درون مجلس چنین شد.
و از سویِ دیگر ثروت ها همچنین نزد جناح بازار انباشته شده اند. درنگر داشته باشیم که بازار بیشترین بخش واردات کشور را در دست دارد. از وارد کردن کالاهایِ بُنیادین گرفته تا کالاهایی که بدور از نیاز هَستند. هر چند که سپاه در درازای سال هایِ گذشته تلاش کرده است که بخشی از این سهم را برای خودش بردارد، ولی راستی این است که بخش بُزرگی از آن هنوز در دست این بازاریان است. بنابراین سپاه پاسداران هم اکنون سراغ بازار آمده است، ولی سپاه بجایِ رفتن به سراغ ثروت های بزرگِ بازار، یعنی به سوی کسانی که در راس این جریان هستند، و اتاق های بازرگانی با کشورهایِ گوناگون را اداره میکنند و برای نمونه کسانی همانند برادران عسکر اولادی تازه مسلمان یا افرادی همانند خاموشی و حبیبی، به سراغ پیشه وَرانِ خرده پا رفته است، یعنی به سویِ کسانی که دست ورز و عامل هایِ ابزاری جناح بالایِ بازار هستند. و سپاه میخواهد با افزایش هفتاد درصدی مالیات، از آنها پول بدست آورد. در روزهای گذشته ما گواه رویداهای ناگوار درگیری هایی در بازار بودیم که شاید هم که ادامه پیدا کُنند. نکته مهم این است که جُنبش اجتمایی در یک سال گذشته تا به امروز توانسته است از سویِ اصلاحگرایان و جناح میانه رو رفسنجانی فشارهایی را بر سه گوش قدرت وارد کُند. دست گذاشتن سپاه بر روی بازار، نشان دهنده این است که این سه گوش (مثلث) قدرت که تلاش کرده بود که در برابر هجوم همبودگاه، یکپارچگی خودش را بگونه نمادین نگه بدارد تا بتواند در برابر آن ایستادگی کند، درحال فروریختن است. سپاه پاسداران با دست گذاشتن بر روی دارایی های بازار که همبسته خودش است، میخواهد از فروپاشی اقتصادیِ دولت پیشگیری کند که بی بهره از هرگونه برنامه است ولی زیر کنترل خودش اداره میشود. بیگمان اگر بازار کامیاب در پس زدنِ دستِ سپاه پاسدارن بر سرچشمه های اقتصادیش گردد، سپاه پاسداران با موقعیت بسیار سختی رو در روی خواهد شد [1].
با نگر به اینکه آروایش ها و تحریم های جهانی نیز در راه هستند در یکی دو ماه آینده، فشارهایِ بسیار فراوانی از این راه، بر دولت احمدی نژاد پذیرانده خواهند شد، که پیامدهایِ آن، همین حکومت را ناگُزیر از کنار گذاشتن دولت احمدی نژاد خواهد کرد. ولی از آنجا که دولت احمدی نژاد در برگیرنده-یِ همه-ی نیروهایِ امنیتی-آگاهی و سرکوبگر سپاه پاسداران در کشور است، نمیتوان امید داشت که کنار گذاشتن دولت احمدی نژاد از قدرت به این آسانی روی بدهد. به همین دلیل است که در ماه های آینده در کنار جنبش اجتمایی سبزها که درگیری خودش را با رژیم ادامه خواهد داد، ما گواهِ بُروز درگیری هایِ سخت و تازه ای در دل ساختار حکومت خواهیم بود، و از درآمیختن هر دوی این درگیری ها، آن دگرگونی که هدف خیلی از آزادیخواهان است، بدست خواهد آمد. پیامدِ درآمیختن این دو دَست ورز (عامل) در ماه های آینده این خواهد بود که نهشت (وضعیت) همبودگاهِ ایران به سوی یک دگرگونی کیفی برود.
یاداشت:
[1] هنگامیکه از سپاه نام میبرم منظورم همین دولت پاسدار احمدی نژاد است.
فرستادنِ پیام به دنباله
http://khodrahagaran.org/Fa/
چکیده:
تا پیش از 22 خرداد سال گذشته سه گوش (مثلث) قدرت که برساخته از جناح ولی فقیه، بازار و سپاه پاسداران است، برنامه-ی کنار زدن دو جناح دیگر قدرت را بدون دُشواری دنبال میکرد که دربر گیرنده-یِ میانه رو ها به نمایندگی رفسنجانی و اصلاح گرایان هَستند. پس از دستکاری حکومتی در رای مردم در 22 خرداد 1388 و آغاز جنبش سبزها، فرایند کنارگذاشتن جناح رفسنجانی و اصلاح گرایان با دُشواری رو در روی شد، بگونه ایکه این دو جناح نه تنها هم اکنون از میان نرفته اند، بلکه با پیوستن به اردوگاه جنبش سبزها، دارند هر روز بر فشارهای خودشان بر مثلث قدرت میافزایند.
دولت احمدی نژاد به دلیل کمبود بودجه که تا 50 میلیارد دلار برآورد شده است، در تلاش است که بخشی از آن را از راه برچیدن یارانه ها جبران کُند و بخشی دیگر را از راه چنگ انداختن بر دارایی هایِ همبسته-ی پیشین خود بازار و افزودن فشار مالیات ها بر آن، روندی که در روزهایِ آینده ایستادگی بازار را به همراه خواهد داشت و در ماه های آینده حکومت را آبستن درگیری هایِ سختِ درونی با خودش خواهد کرد. از درآمیخته شُدنِ دو درگیری جنبش سبزها با حکومت و درگیری هایی که در دل حکومت زبانه خواهند کشید، وضعیتی پدیدار خواهد گشت، که به دگرگونی ساختاری در کشور خواهد فرجامید.
سرآغاز:
بررسی رویدادهای هفته-یِ گذشته
از مهمترین گزارش ها در هفته ای که گُذشت، آشفتگی و اغتشاش در بازار بود که توجه ها را بخودش اندر کشید. اغتشاش در بازار را که بدلیل افزایش مالیات ها از سویِ دولت رویدادند، میتوان از دو روزن بررسی کرد: نخست از دریچه-یِ ناسازگاری هایی که هم اکنون در تراز بالا و در درون ساختار قدرت وجود دارند؛ و گواهی از این میکُنند که جناح هایِ درونِ حکومت بگونه-یِ فرسخت و جدی سرگرم مرز بندی در برابر یکدیگر هستند. و بنگر میآید که این درگیری ها دارند به سرانجام جدی خودشان نزدیک میشوند.
سامانه-یِ جمهوری اسلامی دارای پنج جناح است: جناح ولایت فقیه، جناح بازار، جناح سپاه پاسداران، جناح میانه رو به نمایندگی رفسنجانی و جناح اصلاحگرایان. راستی این است که پس از روی کار آمدنِ سپاه پاسداران بر سر قدرت، این نهادِ رزمی، راهبُرد و استراتژی خودش را چنین برگُزید که دو جناح میانه رو و اصلاحگرایان را از گردونه-یِ قدرت بیرون کُند تا یک قدرتِ سه پایه ای را بوجود آورد که برساخته از جناح ولایت فقیه، بازار و سپاه پاسداران باشد و بتواند با این سه گوش (مثلث) قدرت، حکومت را در دست نگه بدارد، و برنامه هایِ خودش را به پیش ببرد؛ دستیافتن به این هدف، انگیزه-یِ نبردی است که در یکی دو سال گذشته در میانِ جناح هایِ درونِ حکومتی آغاز شده است، و بویژه آنکه با آغاز گُزیدمان در سال گُذشته، ما بگونه-یِ آشکار گواه آن بودیم. ولی این ترفند که گویا، داشت به خوبی هم پیش میرفت، از روز 22 خرداد 1388 که در گُزیدمان دغلکاری شُد و در پی آن یک جُنبش مردمی در 23 خرداد 1388 آغاز گردید، سبب شد که این معادله درهم بریزد. بنابر این، جُنبش 22 خرداد ترفندِ مثلثِ قدرت را به رسایی دُچار دُشواری کرد که داشت تا پیش از این، بگونه-ی روامند و عادی برای کنار زدن دو جناح دیگر و یکدست کردن قدرت دنبال میشُد، روندی که هدف آن پی گیری بُلندپروازی هایِ هَسته ای، از سوی بُنیادگرایان در حکومت بود. ولی ما گواه هستیم که دو جناح رفسنجانی و اصلاح گرایان نه تنها ازمیان نرفتند، بلکه هم اکنون به دردسر هایِ جدی برای سه گوش قدرت فراروییده اند. در درازایِ یکسال گذشته این سه پهلویِ سه گوش قدرت به چم، ولایت فقیه، بازار و سپاه، تلاش فراوانی کردند تا شرایط را بهنجار و عادی جلوه دهند، و اینگونه وانمود کُنند که از پس دُشواری ها برخواهند آمد. ولی راستی این است که ما در زمینه-یِ تقسیم قدرت در بالا، گواه یک سُستی بُنیادین بودیم، و آن سُستی، گرفتاری اقتصادی است. به سُخن دیگر، نبودِ سرمایه گذاری در اقتصاد و گُسترش ویژگی هایِ بازار بر اقتصاد کشور که تنها از راه بازرگانی و وارداتِ کالا میچرخد، سبب شده است که اوضاع اجتمایی، اقتصادی، سیاسی چنان بهم بریزد و فروکش کُند، که دولتِ احمدی نژاد را با 40 تا 50 میلیارد دلار کمبودِ بودجه رو در روی سازد و آن را به مرز ورشکستگی مالی برساند. اکنون برایِ سال 1389 دولت احمدی نژاد نیاز به فراهم آوری این کمبودِ بودجه دارد. نزدیک به 30 تا 35 میلیارد دلار از آن را دولتِ احمدی نژاد پیش بینی کرده است که بتواند از راه کنار گُذاشتن یارانه ها بدست آورد. همان برنامه ای که به «هدفمند کردن یارانه ها» پُرآوازه است و بسیاری دارند دولت را از دُنبال کردنِ این برنامه پرهیز میدهند، زیرا آنها بر این باورند که این برنامه یک بمب اجتمایی را بکارخواهد انداخت که دربر گیرنده-یِ واکُنش هایِ اعتراضی تُند در میانِ قشرهایِ رنجبران و بسیار تُهیدستِ خواهد بود. ولی آیا دولتِ احمدی نژاد چاره دیگری دارد؟ پاسخ منفی است. این، یک رویِ این گرفتاری است؛ رویِ دیگر آن این است که دولتِ احمدی نژاد ناگُزیر است که برای جبران کمبودِ بودجه به سراغ کسانی برود که پول دارند؛ مردم که دیگر چیزی برای پرداختن ندارند؛ کارد به استخوان آنها رسیده است و خود دولت احمدی نژاد نیز به بخوبی آگاه است که فشار بیشتر بر مردم، به یک انفجار اجتمایی دامن خواهد زد. از اینرو دولتِ احمدی نژاد در پیوند با برنامه-یِ هدفمند کردن یارانه ها دارد تلاش میکند که با پخش کردن آن در درازایِ زمان و بازی کردن با پرداخت کم یا بیشتر یارانه ها، بگونه-یِ پرداخت هایِ پیشادستی (نقدی)، اندکی تنش ناشی از این برنامه را کاهش دهد. دولت احمدی نژاد به خوبی میداند که ثروتی که به آن نیاز دارد در فرادستِ جناح های دیگر است. به سُخن دیگر، در نزد جناح رفسنجانی است. زیرا جناح رفسنجانی بر روی صنایع و بُنیاد های اقتصادی فراوانی کنترل دارد؛ سپاه پاسداران برای این سرچشمه های پولی دندان تیز میکند. هم اکنون گواه هستیم که چگونه جنگ قدرت در میدانِ اقتصادی، و سیاسی با هم درهم آمیخته اند که نمونه آن را در دانشگاه آزاد می بینیم که سپاه پاسداران را ناگُزیر کرده است که برای تکه پاره کردن این سرچشمه-ی پولی و بیرون آوردن آن از دست باندِ رفسنجانی، همگی قانون اساسی جمهوری اسلامی و جایگاهی را که قانون برای مجلس و شورای نگهبان پیش بینی کرده است، زیرپا بگُذارد؛ و بگونه ایکه این درگیری، خامنه ای را وادار به میدان درآمدن و میانجیگری کرده است، زیرا در غیر اینصورت جنگ میتوانست به درگیری هایِ فیزیکی به سرانجامد، چنانچه در درون مجلس چنین شد.
و از سویِ دیگر ثروت ها همچنین نزد جناح بازار انباشته شده اند. درنگر داشته باشیم که بازار بیشترین بخش واردات کشور را در دست دارد. از وارد کردن کالاهایِ بُنیادین گرفته تا کالاهایی که بدور از نیاز هَستند. هر چند که سپاه در درازای سال هایِ گذشته تلاش کرده است که بخشی از این سهم را برای خودش بردارد، ولی راستی این است که بخش بُزرگی از آن هنوز در دست این بازاریان است. بنابراین سپاه پاسداران هم اکنون سراغ بازار آمده است، ولی سپاه بجایِ رفتن به سراغ ثروت های بزرگِ بازار، یعنی به سوی کسانی که در راس این جریان هستند، و اتاق های بازرگانی با کشورهایِ گوناگون را اداره میکنند و برای نمونه کسانی همانند برادران عسکر اولادی تازه مسلمان یا افرادی همانند خاموشی و حبیبی، به سراغ پیشه وَرانِ خرده پا رفته است، یعنی به سویِ کسانی که دست ورز و عامل هایِ ابزاری جناح بالایِ بازار هستند. و سپاه میخواهد با افزایش هفتاد درصدی مالیات، از آنها پول بدست آورد. در روزهای گذشته ما گواه رویداهای ناگوار درگیری هایی در بازار بودیم که شاید هم که ادامه پیدا کُنند. نکته مهم این است که جُنبش اجتمایی در یک سال گذشته تا به امروز توانسته است از سویِ اصلاحگرایان و جناح میانه رو رفسنجانی فشارهایی را بر سه گوش قدرت وارد کُند. دست گذاشتن سپاه بر روی بازار، نشان دهنده این است که این سه گوش (مثلث) قدرت که تلاش کرده بود که در برابر هجوم همبودگاه، یکپارچگی خودش را بگونه نمادین نگه بدارد تا بتواند در برابر آن ایستادگی کند، درحال فروریختن است. سپاه پاسداران با دست گذاشتن بر روی دارایی های بازار که همبسته خودش است، میخواهد از فروپاشی اقتصادیِ دولت پیشگیری کند که بی بهره از هرگونه برنامه است ولی زیر کنترل خودش اداره میشود. بیگمان اگر بازار کامیاب در پس زدنِ دستِ سپاه پاسدارن بر سرچشمه های اقتصادیش گردد، سپاه پاسداران با موقعیت بسیار سختی رو در روی خواهد شد [1].
با نگر به اینکه آروایش ها و تحریم های جهانی نیز در راه هستند در یکی دو ماه آینده، فشارهایِ بسیار فراوانی از این راه، بر دولت احمدی نژاد پذیرانده خواهند شد، که پیامدهایِ آن، همین حکومت را ناگُزیر از کنار گذاشتن دولت احمدی نژاد خواهد کرد. ولی از آنجا که دولت احمدی نژاد در برگیرنده-یِ همه-ی نیروهایِ امنیتی-آگاهی و سرکوبگر سپاه پاسداران در کشور است، نمیتوان امید داشت که کنار گذاشتن دولت احمدی نژاد از قدرت به این آسانی روی بدهد. به همین دلیل است که در ماه های آینده در کنار جنبش اجتمایی سبزها که درگیری خودش را با رژیم ادامه خواهد داد، ما گواهِ بُروز درگیری هایِ سخت و تازه ای در دل ساختار حکومت خواهیم بود، و از درآمیختن هر دوی این درگیری ها، آن دگرگونی که هدف خیلی از آزادیخواهان است، بدست خواهد آمد. پیامدِ درآمیختن این دو دَست ورز (عامل) در ماه های آینده این خواهد بود که نهشت (وضعیت) همبودگاهِ ایران به سوی یک دگرگونی کیفی برود.
یاداشت:
[1] هنگامیکه از سپاه نام میبرم منظورم همین دولت پاسدار احمدی نژاد است.
فرستادنِ پیام به دنباله
http://khodrahagaran.org/Fa/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر