سازمان خودرهاگران
چکیده:
آماده نبودن مردم در 22 خرداد 1388 سبب شد که جُنبش نتواند از انبوه میلیونی مردم ناخُرسند در خیابان ها برای پایان دادن به کار رژیم بهره ببرد. ولی امروز میدانیم که تنگناهای پنجگانه ای که رژیم با آن رو در روی است، دارند این رژیم را به نقطه-ی اوج بحران و مرحله بازگشت ناپذیر فروپاشی میکشانند. اکنون این پرسش پیش میآید که: آیا ما در آن هنگام فروپاشی رژیم، از آمادگی نیازین و ضروری برخوردار هَستیم؟ آمادگی ما برای زمان فروپاشی رژیم، پرسش بُینادینی است که در برابر تک تک ما قرار دارد. و ما باید بتوانیم به تنهایی یا انجام کار گروهی به آن پاسخ بدهیم. آگاه سازی بیشینه ای از مردم بی اراده که تنها تماشاگر هَستند و سازماندهی کمینه ای از مردمی که به آگاهی دستیافته اند و آماده-ی کُنشگری هَستند دو کار مهمی هَستند که در فراروی ما هَستند.
سرآغاز:
بررسی رویدادهایِ هفته-یِ گذشته
چکیده:
آماده نبودن مردم در 22 خرداد 1388 سبب شد که جُنبش نتواند از انبوه میلیونی مردم ناخُرسند در خیابان ها برای پایان دادن به کار رژیم بهره ببرد. ولی امروز میدانیم که تنگناهای پنجگانه ای که رژیم با آن رو در روی است، دارند این رژیم را به نقطه-ی اوج بحران و مرحله بازگشت ناپذیر فروپاشی میکشانند. اکنون این پرسش پیش میآید که: آیا ما در آن هنگام فروپاشی رژیم، از آمادگی نیازین و ضروری برخوردار هَستیم؟ آمادگی ما برای زمان فروپاشی رژیم، پرسش بُینادینی است که در برابر تک تک ما قرار دارد. و ما باید بتوانیم به تنهایی یا انجام کار گروهی به آن پاسخ بدهیم. آگاه سازی بیشینه ای از مردم بی اراده که تنها تماشاگر هَستند و سازماندهی کمینه ای از مردمی که به آگاهی دستیافته اند و آماده-ی کُنشگری هَستند دو کار مهمی هَستند که در فراروی ما هَستند.
سرآغاز:
بررسی رویدادهایِ هفته-یِ گذشته
حکومت اسلامی گرفتار تنگناهایِ پنچگانه است. و هر بار یکی از آنها اهمیت پیدا میکند. در گفتاوردهایِ گذشته این پنج تنگنایِ حکومت اسلامی برشمرده شدند: نُخُست، تنگنایِ شایستگی یا مشروعیت اجتمایی است؛ جامعه ایران جمهوری اسلامی را شایسته-یِ حکومت کردن نمیداند. دوم، تنگنایِ سیاسی درونِ حکومتِ است که در درگیری میانِ جناح هایِ گوناگونِ حکومت، تجلی پیدا کرده است؛ جنگ در میان بُلندپایگانِ حکومتی بر سر بخش سودهایِ بدست آمده از غارت کشور است. سوم، تنگنایِ جهانی است که بر سر پرونده هسته ای آن است. چهارم، تنگنایِ ایدیولوژیکی است که رژیم دین را پایگاه خودش کرده است و از آن برداشتِ ویژه خودش را دارد. پنجم، تنگنایِ اقتصادی است.
اگر نخواهیم بگوییم هر روز، یکی از این تنگناها هرهفته خودش را آشکاتر نشان میدهد؛ و بدینسان آنها درحال چرخش هستند. ولی در این میان دو تنگنایی که هم اکنون از اهمیت فراوان برخوردارند یکی تنشی است که حکومت اسلامی با کشورهای آزادِ جهان دارد که نمود بارز آن تحریم هایی هَستند که از بهر فعالیت های هسته ای حکومتِ اسلامی بر آن پذیرانده شده اند. و همچنین تنگنایِ اقتصادی که از تحریم های جهانی پیروی میکند. گزارش هایی که در هفته-یِ پیش پراکنده شده اند گواهی از محدودیت های جدی میدهند؛ بر برپایه گزارش «واشنگتن تایمز» کشتی هایی را که حکومت اسلامی برای واردات و صادرات بکار میگیرد، از این پس بیمه نخواهند شُد و بدینسان محدودیت هایِ فراوانی در رفت و آمد کشتی ها به بندرهای ایران و بر حکومت اسلامی پذیرانده خواهند شُد.
فروش نفت ایران دُچار دُشواری شده است؛ بر پایه گفته-یِ بُلندپایگان حکومتی، آنها ناگزیر هستند که نفت را زیر بهایِ جهانی بفروشند تا بتوانند برای آن مشتری پیدا کنند؛ واردات بنزین دارد به شدت کاهش پیدا میکند. و حکومت اسلامی دارد آرام آرام به اندوخته هایِ بنزین روی میآورد. و آشکار است که با کاهش ذخیره های بنزین، ما گواه کاهش بنزین در سراسر کشور خواهیم بود. از سویی دیگر هواپیماهای حکومت اسلامی نمیتوانند در برونمرز از سوی کُمپانی های نفتی بنزین دریافت کُنند؛ و از این پس برخی از آنها نیز حق پرواز بر فراز آسمان اروپا نیز نخواهند داشت. در درون کشور گواه هستیم که گرفتاریِ کمبود برق دارد گُسترده میشود. و بسیاری از کارخانه ها بدلیل نداشتن برق درحال بسته شُدن هَستند یا با نیمی از گُنجایش خود کار میکنند.
از دیگر فراپُرسش ها، گرفتاری فراهم آوردن آب آشامیدنی است که به دلیل سرمایه گذاری نکردن بر پالایش آب و ناتوانی دولت در فراهم آوردن هزینه های پولی پالایش آب، اندازه-ی نیترات و سم در آب آشامیدنی بالا رفته است. و بدینسان گرفتاری آب آشامیدنی میتواند به یکی از گرفتاری های بُنیادین در درون جامعه فراروید. نبود امنیت اجتمایی به رسایی احساس میشود و برپایه-یِ گُزارش هایِ رسیده، در برخی ناحیه ها در تهران قداره بندان با چاقو و زنجیر به جان مردم اُفتاده اند، و آنها بدون کمترین دخالتی از سویِ دولت، به کَرده (عملا) کنترل برخی از خیابان ها را بدست گرفته اند. از سویی دیگر گواه هستیم که همه-ی این گرفتاری ها در زمانی دارند نمایان میشوند که تحریم های تازه ای در راه هستند. و بنگر میرسد که اتحادیه اروپا پس از آمریکا، در روزهای آینده، سریِ تازه ای از تحریم ها را به شرکت های دولتی و شرکت های وابسته به سپاه پاسداران، خواهد پذیراند.
همچنین در هفته-ی گذشته ما گواهِ ناسازگاری فرسخت، میان بازار و دولت بودیم. که به واپس نشینی دولت فرجامید. و بنگرمیآید کوتاه آمدن دولت، تاکتیکی باشد و از آنجایی که وضعیت مالی رژیم نابسامان است، بدون شک دولت خیز تازه ای را برای به چنگ آوردن ثروت های انباشته شده در دست بازار برخواهد داشت. این پهرست بلند از گرفتاری هایِ اجتمایی و اقتصادی، بیانگر وضعیت نابسامان جمهوری اسلامی است که دارد بگونه-یِ ریشه ای، پایه ای و ساختاری به سوی بحران میرود.
هر ساختاری از یک گُنجایشی برخوردار است، جدا از اینکه ساختمان، فرد یا یک حکومت باشد؛ اگر فشار ها از گُنجایش آن فراتر روند، آشکار است که امکان ادامه-ی هَستی به شیوه-ی پیشین برای این ساختار دیگر وجود نخواهد داشت؛ سرانجام یک دگرگونی بدست خواهد آمد که این دگرگونی یا برآمده از شکنندگی خواهد بود و یا برآمده از نرمش پذیری خواهد بود که آن ساختار باید از خودش نشان بدهد تا بتواند این فشارها را برتابد. بدینسان اُمید میرود که در ماه های آینده همگی آن فشارها که نمونه هایی از آنها در اینجا آورده شُد، روی هم انباشته شوند و چنانچه این رژیم بخواهد سرسختی بکند، کمر آنرا در میدان اجتمایی، اقتصادی و سیاسی بشکنند، روندی که رژیم را به سوی فروپاشی خواهد بُرد. و یا رژیم یک نرمشی از خودش نشان دهد که نرمش به چم (معنی) واپس نشینی خواهد بود. از آنجا که در دل جامعه، هفتاد تا هشتاد درصد از مردم ناخرسند، آماده برایِ دستیافتن بر فرصتی هستند تا بتوانند این خشم و ناخرسندی خودشان را نشان دهند، واپس نشینی دولت این بخت را به آنها خواهد داد.
اکنون پرسش بسیار مهمی که پیشکشیده میشود این است که آیا در برابر چشم انداز واپس نشینی و فروپاشی حکومت که کمابیش دارد نمایان و بیش از پیش نزدیک میشود، کنشگران و رهبران جنبش و نیروهای دگرگونخواه در جامعه آماده-یِ نشان دادن واکنش درخور هستند یا نه؟ اگر چنین بانگاریم که دلیل ناکامی نسبی جنبش سبزها در درازای یک سال گذشته، آماده نبودن مردم در زمان سربرآوردنِ جنبش بود که ناگهانی آغاز شد و از اینرو مردم نمیدانستند که چکار باید بکنند و چگونه باید آن را هدایت و رهبریش کُنند، ولی امروز ما میدانیم که رژیم درحال رفتن به سوی یک نقطه بسیار حساس هَست، به سوی نقطه-یِ اوج گیری بحران و آغاز شکننده شدن ساختارهای درونیش، و فروپاشی بنیان هایِ آن. و پرسش بُنیادین که دوباره پیشکشیده میشود این است که آیا ما برای آن زمان آماده هستیم یا نه؟ این پرسش ما را که خواهان دگرگونی شرایط دوزخی چیره بر ایران هَستیم به چالش فرامیخواند [1]، دگرگونی شرایطی که به اندازه ای خنده آور شُده اند که در آن ولی فقیه به نام خدا و پیامبر و امام زمان دستور میدهد که:« فرمانبرداری از من واجب شرعی و قطعی است و هرگز نباید در آن شک داشت.» چنین رفتارهایی که نشانه-یِ افتادن رژیم در سراشیبی فروپاشی هَستند، از چشم یک آدم تیزبین پنهان نمیمانند. اکنون پرسش پیشین را دوباره پیش میکشیم که آیا ما برای هنگام فروپاشی رژیم آماده هستیم یا نه؟ منظور از آمادگی یافتن پاسُخی برای این پُرسش است که در هنگام رسیدنِ حکومت به نقطه-یِ فروپاشی ما چکار میتوانیم بکنیم؟ بدینسان ما در برابر این پرسش قرار میگیریم که آیا ما بر خلاف خرداد 88 درحال بدست آوردن آمادگی نیازین و ضروری برای این منظور هستیم؟ آیا داریم سازماندهی میکنیم؟ آیا بدنبال این هستیم که از پیش طرح و برنامه هایی را آماده بسازیم؟ آیا میدانیم که چگونه میشود از تورینه ها و شبکه های اجتمایی بهره بُرد؟ آیا میدانیم که به سراغ چه کسانی باید برویم و از چه کسانی باید که کمک بخواهیم؟ یا اینکه خودمان دست به چه کارهایی بزنیم؟ همه-یِ اینها پرسش هایی هستند که بگونه-یِ خیلی زنده در برابر ما قرار دارند. و باید از زمان بجای مانده برای انجام دو کار بهره برد:
از یک سو آگاه سازیِ بیشینه ای از مردم بی اراده ای که همانند تماشاچی رفتار میکنند و یا تنها منتظر هستند. و از سوی دیگر سازماندهی آن کمینه از مردمی که به آگاهی رسیده اند و میدانند که باید آماده کُنشگری باشند. این دو کار آگاه سازی و سازماندهی وظیفه بُنیادینی است که امروز در برابر ما قرار دارند. برای این منظور باید که طرح و برنامه داشته باشیم به چَم اینکه بگونه-ی الله بَختکی و خودبخودی هیچ رویداد ویژه و مثبت روی نخواهد داد؛ نمیتوانیم این خویشکاری و وظیفه-ی مهم را به دستِ شانس و پیشامدهای ناگهانی و اینجور چیزها واگذار کنیم؛ این گرفتاری بگونه-یِ اَپاتیستیک و جبری گُشوده نخواهد شُد. از اینرو هم اکنون میتوان بگونه-یِ برنامه ریزی شده، سازماندهی شده و هدفمند پیشرفت؛ با بکارگیری ارتباطات و بهرهمند شدن از همه-یِ این تورینه ها و شبکه های پراکنده ای که سوا از هم در تلاش و کوشش هستند و از راه پیوند دادن آنها بهم، ما میتوانیم خودمان را برای زمان فروپاشی آماده کنیم. برای آن روزی که فشار ها از مرز بُردباری حکومت فراتر روند و حکومت زیر آن فشارها بشکند. آمادگی ما برای زمان فروپاشی رژیم، پرسش بُینادینی است که در برابر تک تک ما قرار دارد. و ما باید بتوانیم به تنهایی یا با کار گروهی به آن پاسخ بدهیم.
یاداشت:
[1] وقتی که میگویم «ما» منظور در درجه-یِ نُخست همه ایرانیانِ درونِ کشور است و سپس هم میهنان در برونمرز .
http://khodrahagaran.org/Fa/
فرستادنِ پیام به دنباله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر