۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

پیشبینی آغاز جنگ

سازمان خودرهاگران

چکیده:

نشانه ها برایِ آغاز یک جنگ فراگیر هر روز آشکارتر میشوند. همه-ی زمینه سازی ها برای آغاز جنگی که در پیش رو است، یک بار در افغانستان و عراق آزموده شده اند. ولی در ناسانی با حکومت هایِ افغانستان و عراق، حکومتِ  اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر تنگناهایی که در درون کشور با آن رو در روی است، از این جنگ پیشوازی میکند. از این رو نیاز است که بجایِ بی اراده گری و چشمداشت به معجزه، به اراده خودمان روی بیاوریم تا بتوانیم بگونه-ی راسته و مستقیم از این رویدادِ ناگوار پیشگیری کُنیم. در این پیوند اندیشه ای که هم اکنون پیشکشیده شده است، برپایی یک گردهمایی فراگیر و میلیونی در برابر جنگ و سیاست های ستیزه جویانه-یِ دولت احمدی نژاد در سراسر ایران است. این گردهمایی میلیونی میتواند به مردم جهان نشان دهد که مردم ایران خواهان جنگ نیستند و اینکه ستیزه جویان راستین، دولت احمدی نژاد و باند مافیایی جنگ افروز سپاه پاسداران و صاحبان صنایع جنگی در جهان هَستند.





سرآغاز:


گمانه زنی و برسی آغاز جنگ در ایران
نُخست به بررسی پدیده-یِ جنگ میپردازیم تا ببینیم که زمینه هایِ جنگ چگونه پدید میآیند تا با کمک گرفتن از نمونه های تاریخی درنگریم که آیا براستی ایران درحال گام برداشتن به سوی یک جنگ و رویارویی فرسخت است یا نه؟
هر جنگی نیاز به یک بهانه یا انگیزه دارد که در زبان و ادبیات سیاسی از آن به نام تنگنا یا «بحران نُخستین» نام میبرند. این تَنگنا میتواند گرفتاری مرزی یا قومی یا سیاسی باشد؛ ولی چیزی که برای آغاز جنگ نیاز است انگیزه است که بشود اندیشه-یِ جنگ را بر سُتون آن استوار کرد. انگیزه-یِ جَنگی که در پیش رو است، گرفتاری اتمی ست. واژه-یِ تنگنا یا بحران در اینجا از این رو اهمیت دارد که حکومتِ اسلامی همیشه یک حکومتِ بحران ساز بوده است تا پیوسته بتواند یک وضعیت ناروامند و غیر عادی در کشور را بسان یک وضعیتِ بهنجار و عادی بر مردم بپذیراند. و در سایه-یِ این وضعیت بحرانی حکومت اسلامی بتواند مخالفانش را سرکوب کند به زندان بیاندازد و اعدام کند و رسانه هایِ گروهی را زیر مهار خودش نگه بدارد تا اگر مخالفتی برخاست بتواند به نام بحران، آن مخالفت را خاموش سازد.
سیاست هایِ ستیزه جویانه-یِ حکومت اسلامی هماهنگ و همراستا با سیاست هایِ کسانی است که در گُستره-یِ جهانی از جنگ افروزی پیشوازی میکنند. حکومت اسلامی سرشتِ بحران سالاری را در وجود خودش نهادینه کرده است و این ویژگی برایِ سرکردگان این حکومت، چیز روامندی است تا بتوانند از راه پاس دادنِ تنگنا ها به همدیگر به زندگی خودشان ادامه دهند. برخی تنگناها ها گذرا هَستند، ولی تنگنایی که در پیش رو است، به یک جنگِ خانمانسوز خواهد فرجامید؛ در ادامه مرحله هایِ دیگر آن را بررسی میکنم.
مرحله دوم، مرحله-یِ جدی کردن «بحران نخستین» است که در زبان دیپلماسی از آن به نام رسمیت بخشیدن به یک بحران نام میبرند. به سُخن دیگر بحرانِ اتمی در ایران، برآیندِ کارهایِ بدور از قانونِ حکومتِ اسلامی است: همانند غنی سازی اورانیوم و دنبال کردنِ برنامه های پنهانی که میشود با سند آوردن از آژانس جهانی انرژی اتمی و قانونمندی های جهانی به آن رسمیت بخشید. پس نُخستین مرحله برای دامن زدن به هرجنگی برپایی بحران است و گامه-ی دوم رسمیت بخشیدن به آن تنگنا است. و در این راستا قطعنامه هایِ آژانس جهانی انرژی اتمی و پرونده هایی که این آژانس به شورای امنیت فرستاده است، به این بحران رسمیت بخشیده اند.
گامه-ی سوم، جا انداختن این نکته در پیش دید همگانی، و نیز در پَهنه-یِ جهانی است که این تنگنا ناگُشودنی است، به سُخن دیگر پیشنهادهایی به آن کشور سرکش که هدفِ جنگ است، داده میشود و قطعنامه هایی برنهاده میشوند که یا دربرگیرنده-ی درخواست هایِ تازه هَستند و یا محکومیتی برای آن کشور بهمراه دارند؛ و زمانیکه آن کشور سرکش، این درخواست ها و قطعنامه ها را نیز بی پاسخ گذارد، میتوان این رفتار را به نشانه-یِ به بُن بست رسیدن و ناگشودنی بودن تنگنا در رسانه ها جا انداخت. تحریم هایِ اقتصادی که بر حکومت اسلامی ورزانده شُده اند در گامه-ی سوم جای میگیرند. با آنکه هنوز خیلی از تحریم ها تنها روی کاغذ وجود دارند و انجام نگرفته اند، برخی از کشورها همانند اسراییل و لابی های آنها در آمریکا یا اروپا چنین اندیشه ای را گسترش میدهند که: «تحریم ها هیچ سرانجام خوبی برایِ آشتی دربر نخواهند داشت و تنها راهکار برای گُشایش این تنگنا جنگ است.» و با گُسترش اندیشه-ی جنگ، به گامه-ی چهارم اندر میشویم. جنگ در عراق و افغانستان با چنین زمینه سازی هایی انجام گرفتند، تنها با این ناسانی که در این دو کشور، حکومت ها خواهان جنگ با آمریکا نبودند، ولی در ایران حکومت اسلامی برای سرپوش گذاشتن بر تنگناهایی که در درون کشور با آن درگیر است، از این جنگ پیشوازی میکند.
هر روز دارند نشانه های آغاز جنگ بیشتر آشکار میشوند، از گُسیل داشتن شش هزار تکاور جنگی آمریکایی به مرز مشترک ایران و عراق گرفته تا برپایی سکوهای پرتاب موشک های دور بُرد در مرز میان دو کشور و فرستادن ناوهایِ جنگی به شاخابه-ی پارس. در این میان ارتش اسرائیل درحال بدست آوردن آمادگی از راه تمرین های رزمی در اروپای شرقی است که جغرافیایی همانند ایران دارد تاخلبان های اسراییلی خود را برای کَردگان ها و عملیات هوایی آماده سازند. اینها، آماده سازی های رزمی آشکار هَستند، و اگر ما آن آماده سازی هایِ رزمی را هم که بگونه پنهانی درحال انجام هَستند، کنار اینها و آن سه گامه-ی دیگر برای آغاز جنگ بگذاریم، درخواهیم یافت که زمان انجام نمایشنامه-ی جنگ، خیلی نزدیک شده است.
از این رو نیاز است که بجایِ بی اراده گری و چشمداشت به معجزه، به اراده خودمان روی بیاوریم تا بتوانیم بگونه-ی راسته و مستقیم از این رویدادِ ناگوار پیشگیری کُنیم. در این پیوند اندیشه ای که هم اکنون پیشکشیده شده است، برپایی یک گردهمایی فراگیر و میلیونی در برابر جنگ و سیاست های ستیزه جویانه-یِ دولت احمدی نژاد در سراسر ایران است. این گردهمایی میلیونی میتواند به مردم جهان نشان دهد که مردم ایران خواهان جنگ نیستند و اینکه ستیزه جویان راستین، دولت احمدی نژاد و باند مافیایی جنگ افروز سپاه پاسداران و صاحبان صنایع جنگی در جهان هَستند.
فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر