خشایار رُخسانی
بخش سوم
پاسخ به یک هم میهن [5]
پیشگفتار:
آقای یوسف ناصری یکی از هواداران علی شریعتی است که نقش اندیشه هایِ زیان آور او را در مغزشویی جوانان و سرکار آمدن آخوندها در ایران و برپایی ساختار ولایت مطلقه فقیه در این کشور نادیده میگیرد و میگوید: که علی شریعتی اَداتَستان (مخالف) اندیشه-ی ولایت فقیه بوده است. و دیگر اینکه ایشان نمیخواهند بپذیرند که «الله مدینه» پیش از اینکه بدست محمد بن عبدالله به آسمان فرستاده شود، یکی از 360 بُت خانه-ی کعبه بوده است. در پایین پاسخ مرا به او میخوانید.
درود بر آقای یوسف ناصری، این «جون سختی» شما ستایش انگیز است، زیرا در کنار این گفتگوها نه تنها شما بلکه «سربازان گُمنانم امام زمان» هم روشن خواهند شد که سرگرم «گشتِ امنیت اخلاقی» در فیس بوک هَستند. پرسش بُنیادین گفتگوی ما این بود که علی شریعتی نگره پرداز (تئوریسین) ولایت فقیه بوده است و او با افسانه بافی هایش در باره-ی «دادگری اسلامی» و «اسلام بخشاینده (رحمانی)» چهره-ی زشت و ددمنشانه-ی اسلام را در پشت واژگان زیبا پنهان ساخت تا مغز های جوانان را به بند کشد و با اینکار «سنگ ها را ببندد ولی سگ های اسلامی را رها سازد». از اینرو او با کمک به روی کار آمدن آخوندها، خورتاک (مسئول) سه دهه رنج و بدبختی مردم ایران و پرتاب شدن این کشور به دوران غار نشینی است. ولی شما با بستن گوشهایتان بر روی این سخن باهُوده (برحق) میگویید که:« علی شریعتی اَداتَستان (مخالفِ) ولایت فقیه بوده است.»
جدا از اینکه همگی نَسک هایی (کتاب هایی) که علی شریعتی نگاشته است، بازتاب دهنده-ی اندیشه-ی او در برپایی یک حکومت اسلامی بر پایه-یِ ساختار امت و امامت بوده است، او در سخنرانی ایکه در هشتم آبانماه سال 1350 در حسینه ارشاد کرد، به روشنی اندیشه جانشینی امام زمان یا ولایت فقیه را برای نخستین بار پیش کشید که با همگی ساز و کارهایی که ما امروز در حکومت اشغالگر اسلامی میشناسیم، هماهنگی رسایی (کاملی) دارد [1]. در این سخنرانی علی شریعتی به روشنی خویشکاری (وظیفه-ی) گُزینش ولایت فقیه را به «خبرگان» میدهد که به دید او کارشناس دینی یا دینکار هَستند، درست همانند آن ویژگی هایی که ما امروز در نمایندگان مجلس خبرگان رهبری میشناسیم. در این سخنرانی علی شریعتی روشن بیان میکند که:« در ناسانی با گُزیدمان هایِ (انتخابات) آزاد در جهان باختر، که نماینده-ی برگزیده شده تنها در برابر رای مردم پاسخگو هست، ولی فقیه تنها در برابر امام زمان پاسخگو است. و خویشکاری (وظیفه-ی) ولایت فقیه پیش از بجا آوردن خواسته های آسایشی مردم، رساندنِ همبودگاه (جامعه) با رنج و سختی به آن هدفی است که او به نمایندگی از امام زمان خورتاکی (مسئولیت) آنرا بر دوش گرفته است.» دیدگاه علی شریعتی در پیوند با خویشکاری (وظیفه-ی) ولی فقیه در این سخنرانی، امروز موشکافانه (دقیقا) الگوی رفتاری دولتمردان حکومت اسلامی است که خود را تنها در برابر امام زمان پاسخگو میدانند و نه در برابر خواسته های آسایشی مردم.
شما در پیوند با الله میگویید که: «. اون بت نبوده که الله بوده. بلکه به بت لقب و اسم الله داده بودن. یعنی قبل از به وجود آمدن همون بت الله به معنی آفریدگار بوده که روی اون بت گذاشته بودن. ایزد یا معبود معنی الله در زبان عربی بوده که قبل از اسلام اون رو به دوست بت یار همراه دختر یا پسر و ... نسبت میدادند. اما پس از اسلام چون در اسلام اعتقاد به یگانگی الله بود این لقب به دیگر موارد قبل از اسلام داده نشد».
آقای یوسف ناصری! براستی این هم شد پاسخ که شما بمن داده اید یا یک ترازنیش (معادله) با چند ناشناخته (مجهول)؟ اگر براستی شما میخواهید با تاریخچه-یِ «الله» آشنا شوید، بجای نشستن پای منبر آخوندها و بلغور کردن روضه-ی آنها، به پژوهش های باستان شناسی و گذشتهنگاری دانشی روی بیاورید که جهان نوین همگی آسایش خود را وامدار پژوهش های دانشگاهی در زمینه ها و شاخه های گوناگونِ آن است و نه وامدار «افسانه هایِ» جن گیران و رمالان. خوشبختانه باستان شناسان توانسته اند به کمک گُذشتهنگاران تا 20 پُشت محمد بن عبدالله در خاندان قریش را شناسایی و تبارشناسی کُنند که همه-ی آنها پرده داران بُت خانه-ی کعبه بوده اند [2]؛ از مضر، الیاس و حریمه گرفته تا عبدالمطب و عبدالله و محمد. اکنون پرسشی که باید شما از خودتان بکنید این است که این «الله ای» که به باور شما در نزد عرب ها «خدای یگانه» شناخته میشده است، در چه زمانی چیستی (ماهیت) خودش را از دست داده است و از «عرش آسمان» به خانه نشینی کعبه فروکاسته و بُتِ الله شده است؟
راستی این است که عرب ها به نیروهای پنهان که نشانه-ی آنرا در ماه یا خورشید یا در سنگ و درخت میدیدند «اله» میگفتند، چنانچه این نیروهای مرموز ویژگی مردانه میداشتند. ولی، از دیدگاه عرب ها اگر این نیروهای مرموز دارای ویژگی زنانه میبودند به آنها «الهه» میگفتند. چم (معنی) واژه «الله» به پارسی میشود:«آن خدایی که ازآن من است». و شَوَندِ اینکه هر از گاهی واژه-ی «الله» بجای «اله» یا «الهه» بکارگرفته میشده است، بازشناسی «اله» و «الهه» هایِ دُوتاکمان های (قبیله های) توانمند، از «اله» و الهه های» دوتاکمان های تنگدست بوده است که در نمونه-ی نخست از تلا و نُکره (نقره) ساخته میشده است و در نمونه-ی دوم از سنگ های ساده. شمیم الرشدیه پژوهشگر عرب کامگار شده است (موفق شده است) که در نَسک (کتاب) پژوهشی خود با نام «شرح حال زندگی محمد» از راه واکاوی (تجزیه و تحلیل) و تبارشناسی محمد ابن عبدالله به اُستواند (ثابت کُند) که نیاکان محمد ابن عبدالله به باژگونه-ی (برخلاف) داوش (ادعای) او نه تنها به ابراهیم و اسمائیل نمیرسند، ونکه (بلکه) هیچگاه پای این کسان به مکه هم نرسیده است [2]. در ناسانی با باور مُسلمانان که میگویند شهر مکه و تاریخ خانه-ی کعبه به آدم نخستین پیامبر الله میرسد، باستانشناسان بر این باورند که شهر مکه در سده-ی چهارم پیش از زایش مسیح ساخته شده است. و اگر شهر مکه دینرینه ای پیش از این میداشت، میبایستی پژوهشگران دستساز ها و ابزارهایی را در این نیسنگ (منطقه) پیدا میکردند که نشان دهنده-یِ یادگارهایِ مردمانِ شهرنشین در این نیسنگ (منطقه) در گذشته های دور بوده باشد؛ همانند بیت المقدس که در هر بخش کوچک از خاکش باستانشناسان به ابزارها و دستسازهای مردمان کُهن برمیخورند که تا دوهزار سال پیشینگی دارند [3].
راستی این است که نیاکان محمد ابن عبدالله تا 20 زایک (نسل) پُشت او بُت پرست و پرده دار و کلیددارانِ بُتخانه-ی کعبه بوده اند. الله یکی از 360 بت سنگی در بتخانه-ی کعبه بوده است که دارای سه دختر با نام های لات، منات و عزی بوده است. و به واژگونه-ی (برعکس) داوش (ادعای) آخوندها و پیشوایان دین اسلام، نه محمد ابن عبدالله - تا پیش از داوش (ادعای) پیامبر بودنش - و نه نیاکان او میتوانسته اند یکتا پرست بوده باشند، زیرا در رسم زناشویی، نیاکان محمد از آیین هایی پیروی میکرده اند که در دین های سامی به آنها «زنای مُحسنه» میگویند که انجام آنها گُناه بُزرگ به شُمار میآیند و در دین اسلام برای آنها کیفر مرگ درنگر گرفته شده است [4].
شما در پیوند با الله میگویید که: «. اون بت نبوده که الله بوده. بلکه به بت لقب و اسم الله داده بودن. یعنی قبل از به وجود آمدن همون بت الله به معنی آفریدگار بوده که روی اون بت گذاشته بودن. ایزد یا معبود معنی الله در زبان عربی بوده که قبل از اسلام اون رو به دوست بت یار همراه دختر یا پسر و ... نسبت میدادند. اما پس از اسلام چون در اسلام اعتقاد به یگانگی الله بود این لقب به دیگر موارد قبل از اسلام داده نشد».
آقای یوسف ناصری! براستی این هم شد پاسخ که شما بمن داده اید یا یک ترازنیش (معادله) با چند ناشناخته (مجهول)؟ اگر براستی شما میخواهید با تاریخچه-یِ «الله» آشنا شوید، بجای نشستن پای منبر آخوندها و بلغور کردن روضه-ی آنها، به پژوهش های باستان شناسی و گذشتهنگاری دانشی روی بیاورید که جهان نوین همگی آسایش خود را وامدار پژوهش های دانشگاهی در زمینه ها و شاخه های گوناگونِ آن است و نه وامدار «افسانه هایِ» جن گیران و رمالان. خوشبختانه باستان شناسان توانسته اند به کمک گُذشتهنگاران تا 20 پُشت محمد بن عبدالله در خاندان قریش را شناسایی و تبارشناسی کُنند که همه-ی آنها پرده داران بُت خانه-ی کعبه بوده اند [2]؛ از مضر، الیاس و حریمه گرفته تا عبدالمطب و عبدالله و محمد. اکنون پرسشی که باید شما از خودتان بکنید این است که این «الله ای» که به باور شما در نزد عرب ها «خدای یگانه» شناخته میشده است، در چه زمانی چیستی (ماهیت) خودش را از دست داده است و از «عرش آسمان» به خانه نشینی کعبه فروکاسته و بُتِ الله شده است؟
راستی این است که عرب ها به نیروهای پنهان که نشانه-ی آنرا در ماه یا خورشید یا در سنگ و درخت میدیدند «اله» میگفتند، چنانچه این نیروهای مرموز ویژگی مردانه میداشتند. ولی، از دیدگاه عرب ها اگر این نیروهای مرموز دارای ویژگی زنانه میبودند به آنها «الهه» میگفتند. چم (معنی) واژه «الله» به پارسی میشود:«آن خدایی که ازآن من است». و شَوَندِ اینکه هر از گاهی واژه-ی «الله» بجای «اله» یا «الهه» بکارگرفته میشده است، بازشناسی «اله» و «الهه» هایِ دُوتاکمان های (قبیله های) توانمند، از «اله» و الهه های» دوتاکمان های تنگدست بوده است که در نمونه-ی نخست از تلا و نُکره (نقره) ساخته میشده است و در نمونه-ی دوم از سنگ های ساده. شمیم الرشدیه پژوهشگر عرب کامگار شده است (موفق شده است) که در نَسک (کتاب) پژوهشی خود با نام «شرح حال زندگی محمد» از راه واکاوی (تجزیه و تحلیل) و تبارشناسی محمد ابن عبدالله به اُستواند (ثابت کُند) که نیاکان محمد ابن عبدالله به باژگونه-ی (برخلاف) داوش (ادعای) او نه تنها به ابراهیم و اسمائیل نمیرسند، ونکه (بلکه) هیچگاه پای این کسان به مکه هم نرسیده است [2]. در ناسانی با باور مُسلمانان که میگویند شهر مکه و تاریخ خانه-ی کعبه به آدم نخستین پیامبر الله میرسد، باستانشناسان بر این باورند که شهر مکه در سده-ی چهارم پیش از زایش مسیح ساخته شده است. و اگر شهر مکه دینرینه ای پیش از این میداشت، میبایستی پژوهشگران دستساز ها و ابزارهایی را در این نیسنگ (منطقه) پیدا میکردند که نشان دهنده-یِ یادگارهایِ مردمانِ شهرنشین در این نیسنگ (منطقه) در گذشته های دور بوده باشد؛ همانند بیت المقدس که در هر بخش کوچک از خاکش باستانشناسان به ابزارها و دستسازهای مردمان کُهن برمیخورند که تا دوهزار سال پیشینگی دارند [3].
راستی این است که نیاکان محمد ابن عبدالله تا 20 زایک (نسل) پُشت او بُت پرست و پرده دار و کلیددارانِ بُتخانه-ی کعبه بوده اند. الله یکی از 360 بت سنگی در بتخانه-ی کعبه بوده است که دارای سه دختر با نام های لات، منات و عزی بوده است. و به واژگونه-ی (برعکس) داوش (ادعای) آخوندها و پیشوایان دین اسلام، نه محمد ابن عبدالله - تا پیش از داوش (ادعای) پیامبر بودنش - و نه نیاکان او میتوانسته اند یکتا پرست بوده باشند، زیرا در رسم زناشویی، نیاکان محمد از آیین هایی پیروی میکرده اند که در دین های سامی به آنها «زنای مُحسنه» میگویند که انجام آنها گُناه بُزرگ به شُمار میآیند و در دین اسلام برای آنها کیفر مرگ درنگر گرفته شده است [4].
یاداشت ها:
[1]
[2]
[3]
[4]
همبستری با مادر در اسلام کیفر مرگ دارد
[5]
درود بر خشایار عزیز. شما چی رو دارید به من میگید؟ آیا من به شما ثابت نکردم که اشتباه میکنید؟ الان چرا دارید حکومت اسلامی رو تعریف میکنید؟ شما گفتید علی شریعتی به ولایت فقیه به معنای امروزی معتقد بوده و من به شما ثابت کردم که نبوده. و معتقد بوده حاکم باید توسط مردم انتخاب بشن که الان این اتفاق نیفتاده که شما دارید مقایسه میکنید. چون اصلا انتخاب توسط مردم و به صورت مستقیم نبوده. شما اتهامی وارد کردید به دکتر که من اون رو رد کردم. حالا تعریف ها از حکومت اسلامی ای که الان هست و گشت و روسری و ... بی معنی هست. چون من گفتم که حکومت فعلی و شیوه پیدایشش مغایر با اعتقادات دکتر علی شریعتی هست. شما تنها یک آیه-ی خَرَدمندانه از قرآن را به من نشان دهید، که سودی برای هومنی (انسانیت) داشته باشد ولی با آیه های دیگر رد نشده باشد، به زبان آخوندی ناسخ و منسوخ هم نباشند و رونویسی از تورات هم نباشد ... فقط یک نمونه کافی هست؟ اگر یک نمونه آوردم که بین این موارد نبود شما اشتباه بودن حرف خودتون رو می پذیرید یا خیر؟ در مورد الله من موندم واقعا در تفکرات شما. اون بت نبوده که الله بوده. بلکه به بت لقب و اسم الله داده بودن. یعنی قبل از به وجود آمدن همون بت الله به معنی آفریدگار بوده که روی اون بت گذاشته بودن. ایزد یا معبود معنی الله در زبان عربی بوده که قبل از اسلام اون رو به دوست بت یار همراه دختر یا پسر و ... نسبت میدادند. اما پس از اسلام چون در اسلام اعتقاد به یگانگی الله بود این لقب به دیگر موارد قبل از اسلام داده نشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر