۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

سُخنی با هم میهنان مُسلمانان






خشایار رُخسانی

در قرآن آیه های فراوانی آمده اند که به روشنی به عرب ها نوید میدهند که: «ما این قرآن را ازاینرو به عربی نگاشته ایم که هدف ما رستگاری مردم عرب زبان و راهنمایی آنها بوده است». اگر شُما این سخن مرا باور ندارید، دستکم من این چشمداشت را از شما دارم که با خواندن آیه های پایین، خودتان با وجدانتان درباره-ی این آیه های قرآن داروی کُنید:

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ(يوسف/2)

ما آن را قرآني عربي فرو فرستادیم باشد که ( شما عربها ) بينديشيد

از این آیه به آسانی شنوندگان پیام قرآن مشخص میشود ( که تازیان هستند)

وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ أَوْ يحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا(طه/113)
و اين گونه آن را [به صورت] قرآني عربي نازل کرديم و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم شايد آنان ( عربها) راه تقوا در پيش گيرند يا [اين کتاب] پندي تازه براي آنان بياورد

قُرْآنًا عَرَبِيا غَيرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ(الزمر/28)

قرآني عربي بيهيچ کژي باشد که آنان ( عربها) راه تقوا پويند

و در واپسین آیه به روشنی همه و هتا نام جایگاه کاربرد قرآن را ( که مکه و پیرامون آن باشد) را هم می گوید:

وَكَذَلِكَ أَوْحَينَا إِلَيكَ قُرْآنًا عَرَبِيا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ(شوري/7)

و بدين گونه قرآن عربي به سوي تو وحي کرديم تا [مردم] مکه و کساني را که پيرامون آنند هشدار دهي و از روز گردآمدن [خلق] که ترديدي در آن نيست بيم دهي گروهي در بهشتند و گروهي در آتش.

در آیه های بالا به روشنی بیان شده است که قرآن برای راهنمایی مردم عرب زبان فرستاده شده است. اکنون پرسشی که من از شُما دارم این است: اگر الله میخواست قرآن را برای ایرانیان بفرستد، چرا آنرا به زبان پارسی نفرستاد تا ایرانیان به چم (معنی) و پیام آن پی ببرند، و نیازی به جنگ و تازش ملخ وار مسلمانان به ایران برای نابودی فرهنگ و شهریگری (تمدن) ایرانی و کُشتار دلاوران ایرانی در جنگ کادوسی (قادسیه ) ، نهاوند و جولا ... نمیبود. و آنها خواهران و مادران آزاده-ی ما را برای بردگی و دُژکاربُردی گُنی (سواستفاده-ی جنسی) به مکه و مدینه نمیبردند؟
پرسش دیگر این است که در آنجا که ایرانیان با سپاسمندی از وجود بُزرگترین فرزانه-ی جهان اشو زرتشت، نُخستین مردمی بودند که نزدیک به 2400 سال پیش از زایش محمد و پیدایش دین اسلام، به یکتاپرستی روی آورده بودند چه نیازی به دین اسلام داشتند که چیزی بجز بازکرد و تکرار گفته های اشو زرتشت درباره-ی یکتاپرستی نداشت، ولی با این ناسانی (تفاوت) که بدون نیاز به زنجیر کردنِ آزادی اندیشه-یِ آدمی و آزادی گُزینش او، و یا راهزنی و ناموس دزدی [1] دات های (قانون های) ددمنشانه-ی سنگسار و قصاص و آیین دست و پا بریدنِ اسلامی و آیین زشت برده داری، ایرانیان توانسته بودند برابری میان شهروندانِ زن و مرد ایرانی و دادگری و آزادی را در همبودگاه نهادینه کُنند و با الهام گیری از آموزش های اشو زرتشت، شکوهمندترین فرهنگ و آسیم ترین (عظیم ترین) و غنی ترین و نیرومندترین کشور جهان را برپا سازند؟

یاداشت:

[1] غزوات محمد بن عبدالله

دوشنبه، 31 مرداد، مهشید، 3749 دین بهی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر