۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

از بغداد تا مرو


نگاهِ سُخن سنجانه (انتقادی) به تاریخچه پیدایش دین اسلام از دیدِ پژوهشگرانِ دینشناس و گذشتهنگار آلمانی

خشایار رُخسانی

با آنکه مسلمانان بر این باورند که دین اسلام یگانه دینی است که تاریخ پیدایش و فرگشت (تکامل) آن روزنگاری شُده است، ولی دانشمندان دینشناس، تاریخ و زبانشناس آلمانی همانند کارل هاینتس اوهلیگ، گرد-رودیگر پوین و کریستفر لوکزنبرگ بر این باورند که تاریخ پیدایش دین اسلام روشن نیست و دارایِ پوشیدگی و ابهام های فراوانی است؛ این نتیجه گیری بر این داوی (ادعا) استوار است که نُخستین نویسندگانِ کتاب هایِ تاریخ پیدایش اسلام، همانند «سیره محمد» نوشتۀِ ابن هشام، کتاب المغاضی نوشتۀِ صحیح بخاری (بخارایی)، کتاب طبقاتِ ابن سعد و کتاب تاریخ تبری، این کتاب ها را دستکم دو سده پس از مرگ مُحمد رسول الله نگاشته اند. و در این میان بسیاری از داستان ها و نوشته هایی که از محمد روایت میکُنند و یا به دوران پیدایش اسلام برمیبندند، بیشتر به افسانه شباهت دارند تا به رویدادهای راستین و پیش آمدۀِ تاریخی. «گرد-رودیگر پوین» کسی است که در دهه هفتاد میلادی در فرنشینی یک گروه از باستانشناسان آلمانی، سرپرستِ پژوهش در قرآن هایی شُد که در صنعا در کشور یمن یافت شُده بودند. این قرآن ها که در مزگتی (مسجدی) کهن برای چهارده سده از دیده ها پنهان مانده بودند، در شمار آن قرآن هایی هستند که از دست قرآن سوزی عثمان سالم مانده بودند. گرد-رودیگر پوین در پی چند دهه پژوهش در این قرآن ها توانست نشان دهد که در ناسانی با باور مسلمانان که «قرآن های امروزین را بدون کم و کاست فرستاده شده از سوی الله در شب قدر برای محمد میدانند»، قرآن های صنعا متفاوت با قرآنهای امروزین هَستند؛ آنها دارای سوره های فراوانی هَستند که در قرآن های امروزی نیامده اند و همچنین شمار آیه ها و رده بندیِ سوره ها گوناگون میباشند. همچنین کریستفر لوکزنبرگ از زبان شناسان نامداری است که توانست نشان دهد که نُخستین نوشته هایی که مسلمانان سرچشمۀ آنها را قرآن میدانند، به زبان آرامی بودند، زیرا در آن زمان برای زبان عربی دبیره ای (خطی) وجود نداشت. و هنگامیکه دو سده پس از مرگ محمد میخواستند آیه های قرآن را که به دبیره آرامی بودند به دبیره عربی برگردانند، ماندک های (خطاهای) فراوانی انجام گرفت که پیامد آنها برداشت های نادُرُست از گوهر و پیام راستین این آیه هاست. برای نمونه از آنجا که در زبان آرامی برای «انگور» و آنچه که عرب ها به نام «حوری بهشتی» میشناسند یک واژه وجود دارد، آنها که قرآن را از دبیره آرامی به عربی بازگردانده اند، «حوری بهشتی» را به دلخواه، جایگزین «انگور» کرده اند که پیامدِ شوم آن نیز خودکُشی های انفجاری بُنیادگرایان اسلامی با آزمندی برای دستیافتن به «حوری های بهشتی» شُده است. این دانشمندان با پُشتیبانی از پاشن های (سندهای) تاریخی و پژوهش های باستانشناسی نشان میدهند که به واژگونۀِ باور مسلمانان دین اسلام به اینگونه که ما امروز میشناسیم، شاخه ای از دین ترسایی بوده است که به کمک گروهای دینی ایرانی/سوری در سوریه تکامل یافته است. با آنکه رویدادهای راستین تاریخی همانند تازش عرب های تازی به ایران و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی بدست تازیان انکار ناپذیر است، ولی این دینی را که ما امروز به نام اسلام میشناسیم، در آن زمان هنوز شکل نگرفته بوده است و گسترش دین اسلام انگیزه خلیفه ها برای تازش به ایران نبوده است.
نتیجه این پژوهش ها در کتابی به نام «سرچشمۀ مبهم اسلام» [1]، و «از بغداد به سوی مرو»، [2] انتشار یافته است. برای آشنایی بیشتر با این رشته پژوهش ها که به زبان آلمانی و انگلیسی گردآوری شُده اند، میتوانید از وبگاه ،
INARAH
، 
دیدن کنید [3]. 

یاداشت ها
[1]
http://www.lemessieetsonprophete.com/annexes/Hidden_Origins_of_Islam-EN.pdf

[2]
http://www.inarah.de/cms/geschichte-rueckwaerts-gelesen.html
[3]
http://www.inarah.de/cms/en/

۱۳۹۲ آبان ۲۷, دوشنبه

History of Persian Empire



By A.T. Olmstead

  The University of Chicago 1948

نَسکِ «تاریخ فرمانروایی پارسیان» کتاب پژوهشی ارزنده ای  است که تاریخ ایران باستان را از گذشته های بسیار دور تا پایانِ دورانِ شاهنشاهی هَخامنشی بررسی کرده است؛ و بر پایۀِ گزارش های گذشتهنگاران یونان، سنگ نوشته هایِ بدست آمده از کشورهای همسایۀِ ایران در دوران باستان همانند مصر، سوریه، بابل...و کاهنان یهودی، نوشته های تورات و چند دهه پژوهش های باستانشناسی در پارسه گردآوری شُده است. اهمیت این کتاب از اینروست که مهمترین سرچشمۀِ بسیاری از کتاب های پژوهشی تاریخی  بوده است که در چند دهه گذشته دربارۀِ ایران باستان نگاشته شُده ا ند.  این کتاب را که ارمغان دانشگاه شیکاگو به ایران پژوهان است، میتوانید با دُنبال کردن پیوند زیر بارگیری کُنید


http://oi.uchicago.edu/pdf/history_persian_empire.pdf

۱۳۹۲ آبان ۱۴, سه‌شنبه

روحانی و بن بست های پیش رو



 

محمد نوری زاد

آقای روحانی این روزها در بن بست فرساینده ای گیرافتاده است. هم ازاین روی که وی برای جذب آراء مردم شعارهای مردم پسند سرداده و اکنون می بیند آن شعارها شدنی نیست و او مجبوراست برسرآنهمه شعار پای بگذارد، و هم باید به چارچوبهای رهبری و قمارهای از پیش باخته و خسارتهای بالا آمدۀِ سپاه و بیت و دستگاه قضا و مجلس و دولت قبلی وفادار باشد و هزینه ی آنها را ازکیسه ی مردم و از وجهه ی خودش بپردازد.
کودکان دبستانی نیز میدانند که داستان هسته ای، یک قمار از پیش باخته بوده است. و روحانی باید به چشمان مردم زل بزند و بارسنگین این باخت بزرگ و آشوبنده را برشانۀِ مردم بارکُند و بدتر از همه این که همزمان نیز با شعارهای معکوسِ حاکمیت همصدا شود و خود شعار بدهد.
وزیر امورخارجۀِ آقای روحانی درست درحالی که همه ی دنیا از زیر و بالای نقش سرداران سپاه در فاجعه های جاریِ سوریه خبردارند و حتی تصاویر انکار نشدنی آن را نیز از شبکه های جهانی پخش کرده اند، رسماً و علناً حضور نظامی جمهوری اسلامی را درحمایت از بشار اسد انکار و تکذیب می کند. این تکذیب اگر درعرف دیپلماسی امری رایج و بدیهی باشد، دریک نظام اسلامی به فاجعه ای عنقریب شانه می ساید .این دروغگویی مسئولان همان است که درابعاد فرهنگی و هنری و اقتصادی به میان مردم راه یافته، سنگ ها را بسته و سگها را رها کرده است. مردم ما چرا دروغ می گویند؟ صرفاً به این خاطر که می بینند مسئولان توی چشمشان زل می زنند و دروغ می گویند. چرا مردم از هم میدزدند؟ به این خاطرکه می بینند مسئولان از آنها میدزدند. چرا مردم در مواجهه با مسئولان به ریاکاری و چاپلوسی فروشده اند؟ به این دلیل که میبینند مسئولانشان با ظاهرسازی های رقت انگیز فریب میخورند و با چاپلوسی های مشمئز کننده حال می کنند.
این بگویم و بگذرم که: حال و روز این روزهای روحانی به تازه داماد شرموک و بی دست و پایی می ماند که عروسش با چند بچه دربغل به خانه ی او آمده است. داستان قمار هسته ای که الیافِ باختش ازهمان ابتدای تأسیس در بیت مکرم تاب داده شده است، داستان حضور سپاهیان درجنگ داخلی سوریه، داستان خروج میلیارد میلیارد پول مردم به اشاره ی رهبری به هرکجا، داستان پرواری و حرامخواری سرداران سپاه، داستان بشوخی گرفتن حقوق مردم در دستگاه قضا، و همین حقوق در دستگاه اطلاعات، و داستان امنیتی بودن مناسبات کلی کشور، داستان بی ارادگی و اطاعت بی چون و چرای نمایندگان مجلس، داستان مؤسسات فربه و ویرانگری چون آستان قدس و بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام، داستان شعبون بی مخ های کفن پوشی که با اسم بسیجی و خودجوش جلوی چشم پلیس به هرکجا داخل میشوند و تخریب می کنند و میدزدند و حرمت ها را می درند، داستان رهبر مسلمین جهان که درازای مسئولیت های کلانِ خود به هیچ بنی بشری پاسخگو نیست اما از هر بنی بشری طلبکار است و بهمین دلیل مطلقاً به روحانی و هفت پشتش اجازه نمی دهد قدمی بی اجازه ی او بردارند، داستان صدا و سیمای پخمه و سرشار از دروغ و سانسور و سایر رسانه هایی که زیرچتر سانسور به حیات گیاهی خود ادامه می دهند، داستان امام جمعه های بی بنیه و بی سوادی که بجای هرچه که ندارند، عربده و تعصب و دهان دریده اما دارند، داستان آن مراجعی که نمک گیر بودجه های ماهیانه ی بیت خویش اند تا دزدی های کلان آدمها و دستگاههای بالاسر را نبینند اما با دیدن ساز یک نوازنده و شنیدن آوازیک خواننده و مشاهدۀِ چند تار موی بیرون زدۀِ بانوان عمامه برزمین بکوبند و فریاد وااسلاما برآورند، داستان آن دسته ازطلبه هایِ کم خردی که هرکدام خود را آیت اللهی پت و پهن می پندارند ومثل دژی پولادین راه را بر روفتن جهل بسته اند و در برابر هر تغییر و اصلاحی سینه سپرکرده اند، داستان بدهی ها و خسارت ها و بی آبرویی هایی که دولت احمدی نژاد بجای نهاده است، داستان نفوذ ورق پاره های تحریم به ناکجای تصمیم گیران، داستان مردمی که به شعارخواری خوکرده اند و همچنان از آقای روحانی مطالبه ی شعارمی کنند، آری! این ها همه بن بست های پیش روی روحانی اند و او را هیچ اجازه و امکانی برای عبور باقی نگذارده اند.

محمد نوری زاد

سیزدهم آبان سال نود و دو - تهران