خشایار رُخسانی
سرآغاز:
پس از شش ماه مبارزه برای سرنگونی دولت کودتا همکنون زمانِ آزمودنِ راه هایِ تازه فرارسیده است. اگر هدفِ جنبش با برگزاریِ راهپیمایی هایِ میلیونی در شش ماه گذشته نشان دادن آریغ (تنفر) و بیزاری مردم از کودتاچیان و رساندن پیام آزادیخواهی خودشان به گوش جهان آزاد بود، جُنبش به هدفِ خود در این گامه (مرحله) از مبارزه رسیده است. ولی ادامه-ی این شیوه از مبارزه به سرنگونی دولت کودتا نخواهد سرانجامید. برایِ سرنگونی دولت کودتا، جنبش ناگزیر است که به روش های تازه دستیازد. زمینگیر کردن ترازداری (اقتصاد) دولت کودتا از راه سازماندهی ایستکاری هایِ سراسری در بخش نفت، بازار، ترابری و بندرها بهترین روش کارآمد برایِ رسیدن به این هدف و همزمان برای پایین نگهداشتن هزینه هایِ جانی و داراکی (مالی) هواداران جُنبش میباشد.
سرآغاز:
آزادیخواهان و سبزجامگان گرامی، نزدیک به شش ماه از ایستادگی کَهرمانان-یِ (قهرمانان-ی) مردم آزاده-یِ ایران در برابر خودکامگانِ دَدمنش اسلامی میگذرد. در این هنگامه از مبارزه جَنبش توانست با گردهمایی ها و راهپیمایی هایِ آسیم (عظیم)، پیام ِ آزادیخواهی خودش را به گوش جهانیان و بیزاری و آریغ (تنفر) خودش را از کودتاچیان به آگاهی آنها برساند. همکنون به یک گامه-ی (مرحله-ی) سرنوشت سازی از مبارزه-یِ آزادیخواهانه-یِ خود رسیده ایم که هر گامی که جَنبش سبزها برمیدارد، باید که خَردمندانه هَنداختاری (طراحی) شود، تا بتوانیم جنبش را با کمترین هزینه هایِ جانی و داراکی به پیروزی برسانیم. بر پایه-یِ گُزارش هایِ رسیده کودتاچیان میخواهند برای نشان دادن دندان به آزادیخواهان و نمایش توامندی هایشان در برابر جنبش سبز مردم ایرانَ، فردا چهارشنبه 30.12.09، انبوهی از ناکسان (اراذل) و اوباشان خودشان را در تهران و شهرهایِ دیگر ایران گردهم آورند تا به پشتیبانی از آیت الشیطان خامنه ای و کودتاچیان راهپیمایی کنند. در این میان برخی از سبزجامگان پیشنهاد داده اند که برای خَنزک کردن ( خُنثی کردن) این ترفندِ کودتاچیانَ، فراخوانی برای گردآمدن سبزجامگان در میدان ولیعصر تهران برای فردا چهارشنبه بیرون بدهند.
دوستان گرامی، در این راستینگی (واقعیت) اندیدی (شکی) نیست که جنبش به کمک میلیون ها جوان ایرانی آهنگ خود را برای یک دگرگونی ساختاری و مردمسالارانه، استوان کرده است (محکم کرده است) . در اینجا تنها پرسش این است که اگر فردا سبزجامگان دورهم گردآیند، با گردهمایی میلیونی آنها در میدان ولیعصر چه پیام تازه ای را میتوانیم به کودتاچیان و جهان بدهیم که در روز عاشورا و یا گردهمایی هایِ پیوسته-یِ خودمان در شش ماه پیش با باشندگی میلیونی و سراَفرازانه-یِ سبزجامگان، همیشه آن را بگوش کودتاچیان و جهان رسانده ایم؟ از دیدگاه من همکنون زمان برایِ ادامه-ی مبارزه از راه هایِ تازه فرارسیده است. در آنجایی که جان تنها یک آدم به اندازه ای ارزشمند است که همه-ی گنج هایِ جهان با آن برابری نمیکنند، چرا جان هواداران جنبش را با هماسش (شرکت) در گردهمایی هایِ خیابانی به پَژمرگانیم (بخطر بیاندازیم)، هنگامیکه ما میتوانیم از راه هایِ کارآمدتر و بدون سیج (رسیک) به هدف خودمان که سرنگونی دولت کودتاست برسیم.
دوستان گرامیَ، زمان برای سازماندهی ایستکاری هایِ (اعتصاب های) سراسری فرارسیده است. تا بتوانیم در کوتاه ترین زمان با زمینگیر کردن ترازداری (اقتصاد) دولت کودتا، کودتاچیان را ناتوان در پرداختِ دلارهایِ نفتی و خونین به مُزدوران و نیروهای سرکوبگرش کُنیم. دولت کودتایی که بندِ نافش تنها به فروش نفت وابسته است، نخواهد توانست در برابر یک ایستکاری (اعتصاب) در بخش نفت، از خودش ایستادگی نشان دهد. سوای بخش نفت سه بخش دیگر که میتوانند در رسایی (به کمال رساندن) این گامه (مرحله) نغش به سزایی داشته باشند، ایستکاری ها در بخش بازار، در بخش ترابری و در بخش بندرها میباشد. برای به سرانجام رساندن این ایستکاری ها به سازماندهی نیاز هست. یکی از مَهندترین (مهمترین) اهرم هایِ کلیدی برای به انجام رساندن این ایستکاری ها، فراهم آوردن کمک های داراکی (پولی) برایِ آن بخش از کارگرانی است که در پیآیند (در نتیجه) ایستکاری ها، کارشان و یا مُزدِشان را از دست بدهند. در اینجا این خویشکاری ایرانیان برونمرزی است که بتوانند با سازماندهی کمک هایشان به جُنبش در راستایِ گشایش شمارههای بانکی و واریز کردن پول به تَبَنگوک هایِ ( صندوق های) کمکی به جنبش، کارگرانی را که به ایستکاری ها پوسته اند، یاری برسانند.
سرآغاز:
پس از شش ماه مبارزه برای سرنگونی دولت کودتا همکنون زمانِ آزمودنِ راه هایِ تازه فرارسیده است. اگر هدفِ جنبش با برگزاریِ راهپیمایی هایِ میلیونی در شش ماه گذشته نشان دادن آریغ (تنفر) و بیزاری مردم از کودتاچیان و رساندن پیام آزادیخواهی خودشان به گوش جهان آزاد بود، جُنبش به هدفِ خود در این گامه (مرحله) از مبارزه رسیده است. ولی ادامه-ی این شیوه از مبارزه به سرنگونی دولت کودتا نخواهد سرانجامید. برایِ سرنگونی دولت کودتا، جنبش ناگزیر است که به روش های تازه دستیازد. زمینگیر کردن ترازداری (اقتصاد) دولت کودتا از راه سازماندهی ایستکاری هایِ سراسری در بخش نفت، بازار، ترابری و بندرها بهترین روش کارآمد برایِ رسیدن به این هدف و همزمان برای پایین نگهداشتن هزینه هایِ جانی و داراکی (مالی) هواداران جُنبش میباشد.
سرآغاز:
آزادیخواهان و سبزجامگان گرامی، نزدیک به شش ماه از ایستادگی کَهرمانان-یِ (قهرمانان-ی) مردم آزاده-یِ ایران در برابر خودکامگانِ دَدمنش اسلامی میگذرد. در این هنگامه از مبارزه جَنبش توانست با گردهمایی ها و راهپیمایی هایِ آسیم (عظیم)، پیام ِ آزادیخواهی خودش را به گوش جهانیان و بیزاری و آریغ (تنفر) خودش را از کودتاچیان به آگاهی آنها برساند. همکنون به یک گامه-ی (مرحله-ی) سرنوشت سازی از مبارزه-یِ آزادیخواهانه-یِ خود رسیده ایم که هر گامی که جَنبش سبزها برمیدارد، باید که خَردمندانه هَنداختاری (طراحی) شود، تا بتوانیم جنبش را با کمترین هزینه هایِ جانی و داراکی به پیروزی برسانیم. بر پایه-یِ گُزارش هایِ رسیده کودتاچیان میخواهند برای نشان دادن دندان به آزادیخواهان و نمایش توامندی هایشان در برابر جنبش سبز مردم ایرانَ، فردا چهارشنبه 30.12.09، انبوهی از ناکسان (اراذل) و اوباشان خودشان را در تهران و شهرهایِ دیگر ایران گردهم آورند تا به پشتیبانی از آیت الشیطان خامنه ای و کودتاچیان راهپیمایی کنند. در این میان برخی از سبزجامگان پیشنهاد داده اند که برای خَنزک کردن ( خُنثی کردن) این ترفندِ کودتاچیانَ، فراخوانی برای گردآمدن سبزجامگان در میدان ولیعصر تهران برای فردا چهارشنبه بیرون بدهند.
دوستان گرامی، در این راستینگی (واقعیت) اندیدی (شکی) نیست که جنبش به کمک میلیون ها جوان ایرانی آهنگ خود را برای یک دگرگونی ساختاری و مردمسالارانه، استوان کرده است (محکم کرده است) . در اینجا تنها پرسش این است که اگر فردا سبزجامگان دورهم گردآیند، با گردهمایی میلیونی آنها در میدان ولیعصر چه پیام تازه ای را میتوانیم به کودتاچیان و جهان بدهیم که در روز عاشورا و یا گردهمایی هایِ پیوسته-یِ خودمان در شش ماه پیش با باشندگی میلیونی و سراَفرازانه-یِ سبزجامگان، همیشه آن را بگوش کودتاچیان و جهان رسانده ایم؟ از دیدگاه من همکنون زمان برایِ ادامه-ی مبارزه از راه هایِ تازه فرارسیده است. در آنجایی که جان تنها یک آدم به اندازه ای ارزشمند است که همه-ی گنج هایِ جهان با آن برابری نمیکنند، چرا جان هواداران جنبش را با هماسش (شرکت) در گردهمایی هایِ خیابانی به پَژمرگانیم (بخطر بیاندازیم)، هنگامیکه ما میتوانیم از راه هایِ کارآمدتر و بدون سیج (رسیک) به هدف خودمان که سرنگونی دولت کودتاست برسیم.
دوستان گرامیَ، زمان برای سازماندهی ایستکاری هایِ (اعتصاب های) سراسری فرارسیده است. تا بتوانیم در کوتاه ترین زمان با زمینگیر کردن ترازداری (اقتصاد) دولت کودتا، کودتاچیان را ناتوان در پرداختِ دلارهایِ نفتی و خونین به مُزدوران و نیروهای سرکوبگرش کُنیم. دولت کودتایی که بندِ نافش تنها به فروش نفت وابسته است، نخواهد توانست در برابر یک ایستکاری (اعتصاب) در بخش نفت، از خودش ایستادگی نشان دهد. سوای بخش نفت سه بخش دیگر که میتوانند در رسایی (به کمال رساندن) این گامه (مرحله) نغش به سزایی داشته باشند، ایستکاری ها در بخش بازار، در بخش ترابری و در بخش بندرها میباشد. برای به سرانجام رساندن این ایستکاری ها به سازماندهی نیاز هست. یکی از مَهندترین (مهمترین) اهرم هایِ کلیدی برای به انجام رساندن این ایستکاری ها، فراهم آوردن کمک های داراکی (پولی) برایِ آن بخش از کارگرانی است که در پیآیند (در نتیجه) ایستکاری ها، کارشان و یا مُزدِشان را از دست بدهند. در اینجا این خویشکاری ایرانیان برونمرزی است که بتوانند با سازماندهی کمک هایشان به جُنبش در راستایِ گشایش شمارههای بانکی و واریز کردن پول به تَبَنگوک هایِ ( صندوق های) کمکی به جنبش، کارگرانی را که به ایستکاری ها پوسته اند، یاری برسانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر