۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

جنبش سبزها و چشمداشت هایِ پیش رو

مهندس حشمت الله طبرزدی (زندان اوین)

روابط عمومی جبهه دموکراتیک ایران - از بازداشت حشمت الله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی شورای همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران بیش از پنج ماه می گذرد و ایشان همچنان در وضعیت بلا تکلیف به سر می برد .
در آخرین اقدام حکومت جمهوری اسلامی برای تحت فشار گذاردن ایشان، در تاریخ ۱۹/۰۲/۱۳۸۹ و همزمان با اعدام فعالان سیاسی، ایشان را از زندان اوین به زندان کچویی فردیس کرج منتقل نمودند .
مطلبی که در ادامه می آید توسط ایشان در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در زندان اوین نوشته شده است که به تازگی به دست ما رسیده است.


چکیده:

با همه-ی سرکوب های سنگدلانه-یِ حکومت اسلامی برای خاموش کردن فریادِ جنبش سبزها در یک سال گذشته، جُنبش آزادیخواهی سبز ایران همچنان زنده و پوینده است، زیرا هواداران آن درحال فراهم آوری برای گردهمایی های ویژه از بهر پاسداشتِ سالگرد جنبش در خردادماه هَستند. حکومت اسلامی با در دست داشتن ِسرمایه های بیکران نفتی که میتواند هزینه-یِ نیروهایِ سرکوبگرش کند و زیرفرمان داشتن ده درصد از مزدبگیران و مردم تنگدستی که به یارانه های این حکومت وابستگی دارند، هنوز انگیزه-ی بَسنده برای ادامه-ی ایستادگی در برابر جنبش آزادیخواهی مردم ایران و گردن نگذاردن به خواست آن را دارد، که چشم انداز یک پیروزی فوری را در دوردست نگه میدارد، از اینرو امید بستن به یک پیروزی آنی درخیابان ها و پایین آوردن تراز جُنبش به یک جنبش خیابانی بدور از راستینگرایی و واقع بینی است. اگر حکومت جنبش را در خیابان ها سرکوب میکند، جنبش باید میدان های تازه ای را برای مبارزه در جاهای دیگر بگشاید، برای نمونه ایستادگی مدنی.

سرآغاز:

" جنبش سبزها و چشمداشت هایِ پیش رو "
نزدیک پنج ماه است که از این قلم چیزی نتراویده است . شاید نوشته ی تحلیل گونه نیز به دو دلیل از استحکام کافی برخوردار نباشد . دلیل اول این است که در فاصله این پنج ماه از جایی شبیه تونل جهنم گذر کرده ام و ممکن است خود به خود بر این تحلیل تأثیر منفی گذاشته باشد . دلیل دوم این است که من در این مدت از واقعیات عینی اجتماعی دور بوده ام. پس از با لحاظ موارد بالا می توان تحلیل را از مد نظر گذراند .
در آستانه 22 خرداد ماه و یک ساله شدن جنبش سبز قرار داریم . هر کس به فراخور شرایط اجتماعی و میزان تعهد خود به این جنبش، درباره ی آن اظهارنظر کرده و یا برای تقویت آن اقدامی را در دستور کار قرار می دهد. از من نیز همین کاری بر می آید که پیش روی شما است. همین که جنبش یک ساله می شود اما هنوز زنده است، حاکی از این است که حقیقتی در آن نهفته است . از دیدگاه من امروز چیزی به نام یک جنبش اجتماعی وجود دارد که 22 خرداد ماه یک سال پیش وجود نداشت. این جنبش دارای شعارهای معین، مطالبات روشن، شیوه ی مبارزاتی مشخص و رهبری خاص خود میباشد. اعضاء و هواداران آن را جوانان و طیف های گوناگون اجتماعی از طبقه ی متوسط تشکیل میدهد. به بیان دیگر، این جنبش اجتماعی دومکراسی خواهانه خواسته-یِ آن طبقاتی را نمایندگی می کند که حقوق بشر، آزادی، دموکراسی، عدالت و مدرنیزم را مهم ترین مطالبه خود می دانند؛ خواست حداقلی آنها این است که قانون اساسی موجود به ویژه اصول مربوط به حقوق اساسی ملت رعایت شود. نفی تبعیض و حقوق برابر زن و مرد، رعایت حقوق مربوط به اقوام و مذاهب گوناگون ایرانی و پرهیز از هر گونه تفتیش عقاید، شکنجه، سانسور و آزادی همه ی زندانیان سیاسی از دیگر خواسته های آن است. عرفی سازی امور مربوط به سیاست و حقوق مدنی آحاد شهروندان مطابق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و تحقق آزادی های اجتماعی، مدنی، عقیدتی، حزبی و مطبوعاتی از خواسته های اصلی این جنبش است که تحقق آن یک الزام تاریخی و اجتماعی است. به ویژه که جوانان ایرانی که بیش از هفتاد درصد از جمعیت هفتاد میلیونی ایران را تشکیل می دهند، به کمتر از این خواسته های تن نخواهند داد. اگر چه حاکمیت از طریق زندان و سرکوب، این خواسته ها را زیر پا می گذارد و به اصطلاح صورت مسأله را پاک می کند، اما مطالبات در جای خود باقی است .
جنبش سبز با هویت شکل یافته در یک سال گذشته، این توانایی را دارد که مطالبات حداقلی – حداکثری را دنبال کند و اصولاً حاکمیت، امکان نفی یا نادیده گرفتن آن را ندارد. اما ما نیز می بایست انتظارات خود از این جنبش را واقع بینانه تر سازیم . من در دوره ی هفت ماهه ای که از تولد جنبش سبز سپری شد و امکان گفتن و نوشتن درباره ی آن را داشتم، همواره این مهم را مد نظر داشته و اعلام کردم نمی بایست انتظار پیروزی سریع، یا چند ماهه و یا آنی جنبش را داشت. اینک و پس از سرکوب بی رحمانه ی جنبش در پنج ماه گذشته، بهتر می توان در این مورد داوری کرد .
در هر حال حکومت، زندان و اسلحه در دست دارد و از حامیان ده درصدی در بین طبقاتِ گوناگون اجتماعی به ویژه در طبقات فقیر یا به اصطلاح پایین شهری و همچنین حقوق بگیران و رانت خواران نیز بهره مند است. پول نفت نیز به صورت بی حساب و کتاب در اختیار نیرو نظامی ِتصمیمگیر است. هر گاه لازم بداند آن جمعیت ده درصدی و نیز حقوق بگیران را بسیج می کند تا مثلاً وانمود کند که از مشروعیت مردمی برخوردار است و با استفاده از دستگاه تبلیغی اش که صدا سیما مینامندش، عملاً شرایط وحشت را بر اکثریت ناراضی و مخالف حاکم می کند. از زندان و اسلحه نیز به خوبی ولو نا مشروع استفاده می کند تا بتواند معترضان را خاموش سازد. پس تا زندان، اسلحه، پول نفت و یک اقلیت طرفدار و نیز مزد بگیران هستند سرکوب اکثریت نیز در دستور خواهد بود . کما این که در پنج ماه گذشته، پس از 6 دی ماه یا تظاهرات روز عاشورا این واقعیت وجود داشته است .
از دیگر سو، حکومت در سیاست خارجی از قدرت مانور برخوردار است. پول نفت را هزینه می کند و در مواقع ضروری دست به مانور و عقب نشینی می زند تا خطرات جدی و بنیان کن را پشت سر بگذارد . حتی در پناه پول نفت امکان راهیابی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را به دست می آورد !؟این در حالی است که همین حکومت حتی در حوزه ی مسائل فرهنگی – اجتماعی درون مرز نیز انعطاف هایی از خود نشان می دهد. برای نمونه می توان از عدم تمکین دولت در مقابل خواست گروه های بسیار افراطی که خواهان راه اندازی گشت ارشاد هستند، نام برد. یا استفاده-ی ابزاری آنها از فرهنگ و تمدن ایرانی و یا تغییراتی در حوزه ی فرهنگ عمومی در همین رابطه است. اگر چه همین حاکمیت در مقابل خواست حقوق بشری نخبگان به شدت مقاومت میکند و شرایط سرکوب فعالان سیاسی، دانشجویی، حقوق بشری، زنان، اقوام و کارگران را به دوران پیش از اصلاحات بر می گرداند، اما در حوزه-ی امور عمومی یا سیاست خارجی دست به عقب نشینی هایی میزند. حاکمیت به خوبی می داند که پاشنه آشیل یا نقطه ضعف او در تن دادن به خواستِ حقوق بشری و آزادیخواهانه جنبش سبز است و حتی حاضر نمی شود قانون اساسی موجود به ویژه اصول مربط به آزادی ها و حقوق اساسی ملت را اجراء نماید .
می خواهم تأکید کنم عقب نشینی حاکمیت در سیاست خارجی یا مواردی که به حوزه ی عمومی درونی مربوط است، قدرت بسیج کردنِ اقلیتِ ده درصدیِ طرفداران برای به کار گرفتن زندان و اسلحه به منظور سرکوب اکثریت و استفاده از پول نفت در جهت تبلیغ و تقویت بنیان هایِ ایدئولوژیک و میلیتاریزم، عواملی است که باید طرفداران جنبش سبز یا جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران را با این واقعیت آشناتر سازد که صرفاً این جنبش را یک جنبش خیابانی و کوتاه مدت نبینند. عوامل بالا ممکن است عمر حاکمیت نظامی – امنیتی را طولانی تر کند، اما جنبش سبز نیز این امکان را دارد تا با آگاه کردن توده ها و ایجاد انسجام بیشتر، گام به گام حاکمیت را به عقب نشینی وابدارد.
واقعیت این است که اختلافات درونی حاکمیت به تضادهای غیر قابل حل مبدل شده و اقلیت تندرو، تمامیت خواه و خشونت طلب هر روز بیش از گذشته، رقبای حکومتی را در تنگنا قرار داده و با حذف آنها حلقه خودی ها را محدودتر می کند . خانواده ی هاشمی رفسنجانی، بهشتی، مطهری، رضایی و امثال آنها درس آموز است. جنبش سبز با تداوم مبازه ی مسالمت آمیز و به واقع مبارزه ی به دور از خشونت میتواند این شکاف را عمیق تر کند و حکومت نظامی – امنیتی در دراز مدت نا کارآمد تر خواهد شد. اگر در خیابان جنبش سبز با سرکوب مضاعف روبرو شد، می بایست در حوزه های دیگر مبارزات خود را تداوم بخشید. نافرمانی مدنی، روشنگری، انسجام درونی و ایجاد امید، جنبش را قوی تر خواهد کرد. این جنبش به نیروی اجتماعی تعیین کننده ای تبدیل شده است که در حوزه های گوناگون حاکمیت را با چالش جدی مواجه ساخته است و جنبش در هر زمینه ای به اتخاذ تصمیم نایل آید، موفق خواهد شد. شاید بدون دلیل نیست که حاکمیت عقب اندازی انتخابات شوراها برای دو سال را در دستور کار قرار داده است، او می داند که این جنبش اجتماعی به راحتی می تواند هر انتخاباتی را زیر تأثیر خود بیاورد و این پیروزی بزرگی است که باید حفظ شود .
جنبش سبز از کف خیابان تا کارخانه، مدرسه، اداره، بازار، اینترنت و رسانه تا انتخابات و سیاست خارجی و امور عمومی کار ساز و تعیین کننده است. باید با شکیبایی، امید، دور اندیشی و اتحاد، میزان اثر گذاری آن را مضاعف ساخت. پرهیز از هیجان، احساس گرایی و پرهیز از ترویج ادبیات خشونت یا توهم پیروزی آنی از الزام های منطقی این جنبش است. اگر پیروزی جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران را در شرایطی فرض کنیم که حکومت مجبور باشد گام به گام خواسته های اصولی این جنبش تن بدهد، در آن صورت انتظارات خود از جنبش را واقعی تر ساخته ایم .
حشمت الله طبرزدی
زندان اوین – اردیبهشت ماه 1389 خورشیدی
فرستادنِ پیام به دنباله Donbaleh

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر