۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

همبستگی جُنبش سبزها با گارگران و سازماندهی روزکارگر


نُسکِ پارسیک

خشایار رخسانی

چکیده:


جُنبش سبزها با همه-یِ جانفشانی هایی که در سال پیش برای دست یافتن به یک همبودگاهِ مردمسالار از خود نشان داد، هنوز با هدف خود بازه [فاصله] دارد. در میان شَوَندهایی [علت هایی] که جنبش را تاکنون به ناکامی کشانده اند، میتوان از فراگیر نشدن آن در میان پَشکِ [طبقه] کارگر و لایه هایِ تنگدستِ همبودگاه [جامعه] نام برد که فرنودِ [دلیل] آن کرانمند [محدود] بودن خواسته هایِ جنبش به خواسته هایِ کشورمداریک [ سیاسی] است. و این درهالی است که نگرانی بیشینه-یِ [اکثریت] بخش ناخُرسند و خاموش در کشور، پُرسمان های ترازداریک [اقتصادی] و تنگدستی های داراکی [مالی] میباشد. از دیگر شوندهایِ [علت هایِ] ناکام ماندن جنبش، نبودِ یک ستادِ رهبری برای پافشاری بر خواسته هایِ جنبش و دادن هماهنگی به شاخه هایِ گوناگون اندیشمندی در آن است. روز کارگر بهترین بخت را در فرادستِ کُنشگران جنبش سبزها خواهد گذاشت تا از راه آگاه سازی کارگران از هدف جنبش که نیکخواهی کارگران را نیز دربردارد، و کمک به آنها برای سازماندهی و برپایی باشکوه روزکارگر، با این بیشینه-یِ [اکثریت] ناخُرسند ولی خاموش کشور همبسته شود، و آنها را در راه برپایی یک همبودگاه [جامعه] دمکراتیک در ایران با خود همراه سازد.

سرآغاز:


به فرنودِ [دلیل] بیش از سه دهه خوارداشتِ فرهنگی و زبون کردن کیستی ِمردم ایران، سرکوب پیوسته-یِ آزادی ها و هوده هایِ [حقوق] شهروندی آنها بدستِ حکومت اسلامی، جُنبش سبزها در 23 خرداد 1388 سربرآورد که نُخست، واخواهی و پَتکارش [اعترض] به دغلکاری در گُزیدمان، انگیزه آغاز آن بود، ولی سپس به شَوَندِ [سببِ] رفتارهایِ ددمنشانه و سرکوب هایی که کودتاچیان بکاربستند، جنبش سبزها از خواسته هایِ نخستینش که گُزیدمان آزاد بود گذر کرد، و دگرگونی ِساختاریِ همگی ِرژیم و سرنگونی ِحکومتِ را هدفِ خود کرد. ولی با همه-یِ ایستادگی هایِ جانانه ای که جنبش سبزها در 10 ماه گذشته در میدانِ مبارزه از خود نشان داد، نتوانست از بهر فرنودهایی [دلیل هایی] که در پایین خواهند آمد به هدفش دستیابد.
یکی از فرنودهایی [دلیل هایی] که برای این ناکامی شمرده میشود، کرانمند ماندنِ [محدود ماندن] خواسته هایِ جنبش سبزها در چهارچوبِ خواسته هایِ سیاسی است. با آنکه دادگریِ سیاسی پیش پیغان [پیش فرض] دادگریِ اجتمایی و اقتصادی است، ولی آرَنگ ها [شعارها] و خواسته هایِ جُنبش سبزها در میان پَشکِ [طبقه] کارگر و لایه هایِ تنگدستِ کشور که بیشینه-یِ [اکثریتِ] مردم ایران را میسازند، و نه توانایی بدست آوردن نان شب خودشان را دارند، و نه از فرهیختگی هایِ نیازین برایِ پی بردن به گوهر خواسته های جنبش سبز برخوردارند، شنیده نشد و پشت در ها و گوش هایِ بسته ماند.
از دیگر فرنودهایی [دلیل هایی] که برایِ ناکام ماندن جنبش میتوان برشمرد، پُرسمان رهبری است؛ با آنکه جنبش سبزها ساختن یک همبودگاهِ [جامعه] آزاد بر پایه-یِ دات هایِ [قانون هایِ] مردمسالارنه را هدفِ خودش کرده است، و سامه-یِ [شرط] دست یافتن به این همبودگاه [جامعه] را شکستن ساختار کنونی ِداتواری [حاکمیت] میداند، ولی رهبران نمادین جنبش، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، همچنان بر خواسته هایِ کرانمندی [محدودی] که در برگیرنده-یِ برخی بَهینشگری ها در چهارچوبِ همین ساختار کنونی داتواری [حاکمیت] است، پافشاری میکنند.
هم اکنون جنبش سبزها در یک بُرش گاه [مقطع] بسیار سُهَنده [حساس] از زمان پیدایش آن بسر میبرد. آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و آزمونِ تلخ 22 بهمن نشان دادند، که هتا اگر سراسر خیابان هایِ کشور نیز زیر پای سبزجامگان سبز شوند، از آنجا که جُنبش سبزها گرایشی به خونریزی و دگرگونی ِساختاری از راه برادر کشی ندارد، و دولت کودتا نیز بدون خونریزی خواهان واگذار کردن قدرت به مردم نیست، جنبش ناگزیر است که راه هایِ تازه را بیآزماید. با درنگریستن به این آزمون هایِ تلخ، زمان آن رسیده است که آزادیخواهان با روی آوردن به شیوه هایِ تازه از مبارزه، ادامه و پیروزی جنبش را تضمین کنند. دورنمای پیروزی برای جنبش زمانی میتواند دستیافتنی باشد که جنبش سبزها بتواند:

1. طبقه کارگر و بخش خاموش و تهیدستِ جامعه را با خود همراه کند.
2. در گُشایش گرهگاهِ پرسمان رهبری بکوشد.
3. اعتصاب های سراسری را سازماندهی کند.

کُنشگران جنبش سبزها باید در سال در پیش رو بیشترین کوشش خودشان را برای همراه و همبسته کردنِ طبقه کارگر و لایه هایِ تُهیدستِ همبودگاه [جامعه] با جنبش نشان دهند. از نمونه راه هایی که میتوانند این بخش بزرگ از مردم ایران را با جنبش همراه سازند:
أ‌) پافشاری جنبش بر درخواست آزادیِ همه-یِ رهبران باهَماد هایِ [اتحادیه هایِ] کارگری بویژه آزادی منصور اسانلو و رهبران باهمادِ [اتحادیه] کارگری هفت تپه است؛ و همچنین پشتیبانی از درخواست بازگشایی باهماد هایِ [اتحادیه هایِ] کارگری و آگاهی دهی به کارگران در پیوند با هدف های جنبش میباشد. باید پیام جنبش سبزها به کارگران و مردم تهیدست رسانده شود؛ آنها را روشن و از هدفِ جنبش آگاه ساخت. آنها باید بدانند که تنها در یک همبودگاهِ دمکراتیک میتوانند از هاگ [حق] داشتن باهَمادِ [اتحادیه] کارگری و هوده هایِ [حقوق] شهروندی دادگرانه برخوردار باشند، و در اینچنین ساختاری است که آنها خواهند توانست در چهارچوب داتنامه-یِ پایه ای [قانون اساسی] کشور، بدون ترس از سرکوب، از هاگ ایستکاری [ حق اعتصاب]، اَرمندی [ایمنی] در جایگاه کار، کارگاه و کارخانه ها و سامه هایِ [شرایط] کاری برخوردار باشند که درخور ارج و آزرمش یک آدم باشد. کارگران باید به این آگاهی دست یابند که پیش زمینه برخوردار شدن از یک دادگری ترازداریک [اقتصادی] و هَنجُمَنی [اجتمایی]، برپایی یک دادگری کشورمداریک [سیاسی] است؛ و این خواسته ها تنها در یک ساختار مردمسالارانه دستیافتنی هستند که هدفِ جنبش سبزهاست، خویشکاری [وظیفه-ی] کُنشگرانِ سبز رساندن این پیام به کارگران و تهیدستان است.
ب‌) ژرفتر کردن خواسته های جنبش از خواسته های سیاسی به خواسته هایِ اقتصادی و دادگری اجتمایی.

در پیوند با گرهگاهِ نبودِ رهبری؛ در این زمینه، بهترین راهکار میتواند یک رهبریِ گروهی باشد. پُرسمان رهبری به همان اندازه که برای پیروزی جنبش از کرانمندیِ [اهمیتِ] ویژه ای برخوردار است، گُشودنِ این گرهگاه آن نیز بسیار سخت خواهد بود؛ به فرنودِ هایِ [دلیل هایِ] گوناگون از بدگمانی به شخصیت هایِ کشورمداریک [سیاسی] شناخته شده در آسمان کشورمداریک [سیاسی] ایران گرفته تا ترورهای فیزیکی کسان [شخصیت ها] بدستِ حکومت اسلامی، همکنون آدم هایِ خوشنامی که جنبش بتواند به دور آنها گرد آید کمیباب میباشند.
از دیدگاه من رهبری جنبش را کسانی در دست خواهند گرفت، که بتوانند در فرایندِ مبارزه، شایستگی خودشان را برای اینکار نشان دهند. کسانی که بتوانند با وَدایش ها [تصمیم ها] و پیش بینی هایِ خردمندانه-یِ خودشان، جنبش را از آسیب بدور دارند و زمینه-یِ پیشرفت هایِ گام به گام آن را فراهم بیاورند، میتوانند خوش بینی و اَپَستام [اعتماد] جنبش را نیر بخودشان اندرکشند. تا زمانی که چنین کسانی بتوانند در آسمان کشورمداری [سیاست] ایران نمایان شوند، همه-یِ آزادیخواهان و کسانی که نگران آینده و سرنوشت کشورشان هَستند، باید آماده باشند تا با پذیرفتن خویشکاری و خُورتاکی [مسئولیت]، کار گروهی انجام دهند. همکنون با یک نگاه گذرا به روزنامه هایِ تارکده ای (اینترنتی) ایرانیان، شما درخواهید یافت که روزانه چه انرژی هایی برای نوشتن این همه نوشتار و دادنِ این همه پیشنهاد و اندرز ها در راستای ادامه-یِ مبارزه به هدر میروند، زیرا همه-یِ این یشنهادها و راهکارها از چهار چوب آن نوشته ها فراتر نمیروند. و بدبختانه سه دهه است که این روندِ به هدر رفتن انرژی ها همچنان ادامه دارد. برای بیرون رفتن از این روندِ بیهوده که برآیندِ آن ادامه-یِ هَستی واپسگراترین و ددمنشانه ترین حکومتِ جهان برای سه دهه در ایران میباشد، هماهنگ کردنِ همه-یِ این کوشش ها است. آزادیخواهان باید آمادگی همکاری بایکدیگر و هماهنگ کردن کوشش هایشان را باهم داشته باشند، بدون اینکه کسی بخواهد از باورها یا ارزش هایِ دمکراتیک خودش دست بکشد؛ یک همکاری و همبستگی به دور ارزش هایی از نمونه-یِ گیتیگرایی (جدایی راه دین از کشورمداری) و دمکراسی نمیتواند این اندازه دشوار باشد که بخواهد همچنان، راهبندِ نیروهایِ آزادیخواه و دمکرات برایِ دستیافتن به یک همبستگی و همکاریِ فراگیر بایکدیگر باشد. هم اکنون خوشبختانه ابزارهایی همانند تارکده (اینترنت)، بسیاری از گرفتاری هایی را که پیش از این میتوانستند، راهبندِ آزادیخواهان در برگزاری نشست و کنفرانس شوند، برای آنها آسان کرده است. در این پیوند گروه ها و سازمان هایِ آزادیخواه باید آماده باشند با نشست ها در جهان مجازی، برنامه هایِ خودشان را برای کمک به ادامه مبارزه با یکدیگر هماهنگ کنند؛ و از تک روی و کوک کردن سازهایِ جداگانه دست بکشند. نشستن به امید یک کَهرمان [قهرمان] که بر پشت یک اسبِ سپید در میدان مبارزه-یِ ایران نمایان شود و با پذیرفتن همه-یِ خویشکاری ها و خُورتارکی ها [مسئولیت ها]، رهبری جنبش را بدست بگیرد و جنبش را به پیروزی رساند، رویایی بیش نیست؛ اگر کَهرمانی [قهرمانی] وجود داشته باشد، آن آدم آزاده ای ست که آماده است، خویشکاری و خورتارکی [مسئولیت] بپذیرد و با بزرگواری و گذشت از لغزش هایِ همرزمان خود، خواهان همبستگی و همکاری با آنها در کارهای گروهی باشد.

سازماندهی اعتصاب هایِ کارگری:
همانگونه که پیش از این گفته شد، آزمون گردهمایی هایِ عاشورا و 22 بهمن نشان دادند که ویژگی برجسته-یِ جنبش سبزها که آن را از جنبش هایِ هَنجُمَنی [اجتمایی] پیشین در ایران جدا کرده است، گرایش آن به خودداری از خونریزی و کشتار میباشد. و این درهالی است که کودتاچیان و خودکامگان در تهران برای ماندن آماده هَستند که از در دریایِ پر از خون گذر کنند؛ از این بُن بست تنها با دگرگون کردن شیوه مبارزه میشود گذر کرد. با آنکه گردهمایی های خیابانی برای روشن نگه داشتن اَفروزه [شعله] جنبش و همزمان ناتوان کردن روانی دُشمن از مَهَستی [اهمیت] فراوانی برخوردارند، ولی بدون سازماندهی ایستکاری هایِ [اعتصاب هایِ] سراسری و خُرد کردن ستون ترازداریک [اقتصادی] دولتِ کودتا، امید بستن به هرگونه دگرگونی کشورمداریک [سیاسی] در این کشور، امید بیهوده ای است. ایستکاری ها [اعتصاب ها] یکی از بهترین راه هایِ سرنگونی حکومت اسلامی است که هیچگونه هزینه-یِ جانی برای ایستکاران [اعتصاب کنندگان] دربرنخواهد داشت، ولی از کارکردِ بزرگی برایِ پایان دادن به هَستی این حکومتِ آدمخوار برخوردار است. برای سازماندهی ایستکاری ها [اعتصاب ها] نیاز به برنامه ریزی است. یکی از مَهَندترین [مهمترین] گام هایی که میتواند به پیروزی ایستکاری ها [اعتصاب ها] کمک کند برپایی گنجه-یِ ایستکاری ها [صندوق اعتصاب ها] است. جنبش سبزها بویژه هواداران آن در برونمرز از این توانایی برخوردارند که برای پشتیبانی پولی از رهبران کارگران که در سال آینده هدف سرکوب دولت کودتا قرار خواهند گرفت و یا کارگرانی که دست به ایستکاری [اعتصاب] خواهند زد، شماره هایِ بانکی و گَنجه هایِ [صندوق هایِ] پشتیبانی مالی به نام آدم هایِ خوشنام همانند بانو شیرین عبادی یا شاهزاده رضا پهلوی بگشایند؛ گُشایش گَنجه- هایِ [صندوق هایِ] پولی در برونمرز برای پشتیبانی از کارگران، کمترین کار نیازین است که ایرانیان برونمرزی میتوانند برای پشتیبانی از هم میهنان خودشان در درونمرز انجام دهند.

روز کارگر بهترین بخت را در فرادستِ جنبش سبزها خواهد گذاشت تا سبزجامگان بتوانند با پَشکان [طبقه هایِ] کارگر، رنجکشان، لایه هایِ تهیدست کشور و بیشینه-یِ [اکثریت] خاموش همبسته شوند و آنها را در برگزاری این روز خُجسته یاری و سازمان دهند. برآیندِ این همبستگی پیوستن میلیون ها تن از مردم ناخرسند و خاموش از این لایه هایِ تهیدست، به لشکر سبزجامگان خواهد بود. با سرازیر شدن میلیون ها تن از لشکر سبزجامگان، کارگران ناراضی و بیشینه-یِ [اکثریت] خاموش و مردم دگرگونخواه به خیابان ها در روز کارگر و پیوستن آنها بهمدیگر، نخستین گردهمایی هایِ میلیونی در این سال برگزار خواهند شد، تا آزادیخواهان با گام های استوارتر از سال پیش و فریادهای رساتر همچنان بر آهنگ استوان خودشان در ساختن یک همبودگاهِ [جامعه-یِ] آزاد، مردمسالار، دمکراتیک و دادگر پافشاری کنند، و نُخستین کلنگ را در سال نو بر کاخ لرزان خودکامگی فرود آورند.
ایدون باد

‏دوشنبه‏، 2010‏/04‏/05


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر